مرد هر روز دیر سر کار حاضر می شد، وقتی می گفتند: چرا دیر میآیی؟....
پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش می رفت تا این…
داستان رویدادی که در سال 1892در دانشگاه استنفورد اتفاق افتاد: دانشجویی 18 ساله در تلاش بود تا شهریه اش را تأمین کند.…
گویند در جنگ دوم روس و ایران وقتی قشون روس به تبریز وارد شد و مصمم بود به سمت میانه حرکت کند، دولت ایران خود را در…
دکتر آرون گاندی، نوۀ مهاتما گاندی و مؤسس مؤسسۀ ام کی گاندی برای عدم خشونت، داستان زیر را به عنوان نمونه ای از عدم…
در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد…
اربابى بود، یک سگ و یک بره داشت. سگ و بره باهم رفیق بودند. چوپان روزها بره را به چرا مىبرد. اما سگ در خانه بود. سگ و…
در سالیان سیار دور، سلطان مملکتى از وزیرش پرسید: مرد عامل خوشبختى در زندگى است یا زن؟
تاجری، شبهنگام براى استراحت درِ خانهاى را زد. صاحبخانه که مرد فقیرى بود و زنش هم ساعتى پیش بچهاى زائیده بود، او را…
روزی حاکمی در قصر نشسته بود که از بیرون قصر صدای سیب فروش را شنید که فریاد می زد: سیب بخرید! سیب....