دو شرط تازه ایران برای عادیسازی روابط با آمریکا از نگاه موسویان
سید حسین موسویان، دیپلمات پیشین ایران، با اشاره به دو شرط تازه آیتالله خامنهای برای عادیسازی روابط با آمریکا—پایان حمایت واشنگتن از اسرائیل و تعطیلی پایگاههای نظامی در منطقه—تأکید کرد که این شروط پاسخی به شرط ترامپ برای «تسلیم ایران» است و نشان میدهد تهران مذاکرهای با دستور کار یکطرفه را نمیپذیرد.
سید حسین موسویان دیپلمات پیشین کشورمان نوشت:
آیتالله خامنهای، رهبر ایران، برای نخستین بار دو شرط جدید را برای عادیسازی روابط میان ایران و آمریکا اعلام کرده است:
۱. آمریکا باید حمایت از اسرائیل را متوقف کند.
۲. آمریکا باید پایگاههای نظامی خود را در منطقه تعطیل کند.
شرط سوم ایشان در مورد « عدم مداخله» جدید نیست.
اعلام این دو شرط جدید، موجب شگفتی غرب شده است.
دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا قبلا یک شرط برای توافق میان ایران و آمریکا مطرح کرده بود: «ایران باید در برابر ایالات متحده تسلیم شود.»
دو شرط جدید آیتالله خامنهای پاسخی است به شرط ترامپ.
مفهوم این موضع ایران این است که زیربار مذاکره ای که دستور کارش یکطرفه و با هدف تحمیل خواسته های آمریکا باشد، نمیرود.
در ۱۵ سال گذشته در نوشتارها و مصاحبه و سخنرانیها به مقامات امریکا توصیه کرده ام که اگر خواهان مذاکراتی موفق با ایران هستید، حداقل دو اصل را توجه کنید:
۱- با «زبان احترام» صحبت کنید چون ایرانیها با چند هزار سال تمدن و تاریخ ملت مغروری هستند و تحقیر را نمی پذیرند.
۲-«مذاکره عادلانه و برابر» را بپذیرید. آمریکا و ایران هر دو نگرانیهای متقابل دارند که باید مهمترین موضوعات طرفین، بطور برابر مذاکره شود. دستور کار یکطرفه جواب نمیدهد.
خوبست مقامات دولت ترامپ مقاله ای که ۱۲ سال پیش در فاینشال تایمز خطاب به جان کری نوشتم را مطالعه کنند:
آنچه در زیر می خوانید متن مقاله ای است که حسین موسویان، مذاکره کننده سابق هسته ای ایران با عنوان: آنچه کری باید در مورد ایران بداند، در روزنامه فایننشال تایمز، منتشر کرده است.
جان کری، در نخستین سفر رسمی خارجی خود به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا، بار دیگر تاکید کرده است که ایران نمی تواند وارد باشگاه هسته ای شود. اما هم او و هم جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا ضمن اصرار بر این موضع، برای مذاکره دوجانبه با ایران اعلام آمادگی کرده اند. پاسخ مقام معظم رهبری به این اعلام آمادگی این بوده که مذاکرات مشکل را حل نمی کند، و برخی برداشت ها اینگونه بود که در به روی گزینه نظامی بسته شده است.
برخی بر این گمانند که تهران برای افزایش توانمندی های هسته ای خود پیش از ورود به مذاکرات مستقیم با یک قدرت جهانی، بر موضع خود در گفت و گو ها پافشاری می کند. این تصور اشتباه است. در جریان مذاکرات 2003 تا 2005، زمانی که من سخنگوی تیم هسته ای ایران بودم، ما به انگلیس، فرانسه و آلمان، پیشنهاد دادیم در مقابل به رسمیت شناختن حق غنی سازی اورانیوم در ایران، غنی سازی را در حدود 5 درصد متوقف کنیم. از سال 2010، نیز ایران بارها پیشنهاد تغلیق غنی سازی 20 درصدی در مقال تامین سوخت راکتور تحقیقاتی تهران را پیشنهاد داده که غرب با آن مخالفت کرده است.
با توجه به فضای حاکم بر مذاکرات - ایران هسته ای و احتمال به راه افتادن چرخه هسته ای حمله پیشگیرانه اسرائیل - هر طرف باید موضع دیگری را درک کند تا مذاکرات پیشرفت داشته باشد. همچنین تهران نیز باید به 4 نکته واقف باشد.
نخست، باراک اوبام، رئیس جمهور آمریکا نمی تواند بدون گفت و گوی مستقیم با تهران در سیاست تعاملی خود موفق شود. دوم ، این دولت می خواهد گفت و گو کند و شاید دولت بعدی به این اندازه به دیپلماسی و راهکار صلح آمیز علاقمند نباشد. سوم، مواضع تند تنها جنگ طلبان را در آمریکا و اسرائیل را قوی تر می کند. چهارم، از دست دادن فرصت دیپلماسی، ادامه خصومت ورزی ها را تضمین کرده و احتمال درگیری را افزایش می دهد.
آیت الله خامنه ای از زمانی به عنوان رهبر ایران در سال 1989 معرفی شدند، به تمامی دولت ها در جمهوری اسلامی گفته اند که ایشان مذاکره یا روابط عادی با آمریکا را رد نمی کنند. بیانیه های عمومی در سال های 2008 و 2009، حاکی از آن است کهایشان عقیده ندارند روابط باید برای همیشه قطع شده باقی بماند و در صورتی که منافع تهران تامین شود، امکان ایجاد شرایط بهتر وجود خواهد داشت.
اما واشینگتن باید تفکر رهبری را در مذاکرات مستقیم درک کند. در این زمینه دو نکته مهم وجود دارد.
نخست، در دو قرن گذشته، تمامیت ارضی ایران همواره از سوی قدرت های جهانی و منطقه ای مانند تجربه جنگ 8 ساله با عراق، تهدید شده است. همین روند موجب شده که ایرانیان در مقابل تهدید و فشار تن به مصالحه ندهند. رهبری در واکنش به اعلام آمادگی بایدن برای مذاکره با ایران خاطرنشان کردند، در زمانی که تهدید ها ادامه دارد، سخن از مذاکره چه فایده ای دارد؟به بیان دیگر تهران زمانی به مذاکرات مستقیم ورود پیدا می کند که تهدیدی وجود نداشته باشد.
دوم، استراتژی باراک اوباما، مانند همتایان سابق اش تشویق تهران به مذاکرات مستقیم آن هم در زمانی است که فشار های اقتصادی و دیگر اقدامات خرابکارانه علیه جمهوری اسلامی در جریان است. به این ترتیب تصور مقامات تهران بر این است که هسته اصلی سیاست آمریکا از انقلاب اسلامی تا کنون، تغییر رژیم است. در سال های اخیر، ایران در مواردی مانند افغانستان با حسن نیت با آمریکا وارد مذاکره شد، اما تجربه تلخی از این همکاری داشت. چرا که پس از پیشرفت امور در افغانستان، آمریکا بار دیگر مذاکرات را رها کرد و فشار اقتصادی را بر ایران افزایش داد.
در نهایت باید گفت که ایران از مذاکره جدی در صورتی که بر مبنای حسن نیت باشد، استقبال می کند. مذاکراتی بر مبنای شرایط مساوی و بدون چشم انداز تهدید کننده. در مقابل اوباما و کری باید اقداماتی فراتر از پیشنهاد مذاکره انجام دهند. آنها باید زبان تهدید و رفتار خصمانه را کنار بگذارند. تنها پس از این اقدامات است که دیپلماسی اثرگذاری خود را آغاز می کند.