گزارش‌ های زهرآگین خارجی‌ از ایران ۱۳۳۲، ایرانی‌ ها دروغگو، پیژامه پوش و تنبل‌ اند

ستون نویسان نشریات بریتانیایی و آمریکایی و حتی برخی مقامات رسمی این دو کشور در بحبوحه ملی شدن صنعت نفت در دولت دکتر محمد مصدق و مذاکره این دو کشور با نخست وزیر ایران به تاکتیک «اطلاعات زهرآگین» رو آورده بودند.

گزارش‌ های زهرآگین خارجی‌ از ایران ۱۳۳۲، ایرانی‌ ها دروغگو، پیژامه پوش و تنبل‌ اند

مهران هژبر، "هر تلاشی از سوی من برای کنار گذاشتن مصدق، فرصتی برای دوستان او و دشمنان من، فراهم خواهد کرد تا به مردم بگویند، پادشاه به ابزار دست انگلیس تبدیل شده و آنگاه اعتبار سلطنت از بین خواهد رفت. تنها امیدی که درباره موضوع مصدق دارم این است که او یا عاقل‌تر شود و یا آنقدر مرتکب اشتباه شود که مجلس ایران او را برکنار کند"

این ترجیع‌بند گزارشی ست که دو سال پیش از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، لوی هندرسون سفیر وقت آمریکا در ایران به نقل از محمدرضا شاه پهلوی به کشورش ارسال کرد.

پنج_شش ماه پیش از این گزارش، یعنی در آخرین روز‌های سال ۱۳۲۹ نفتِ ایران ملی شد. دو ماه بعد، در اردیبهشت سال ۱۳۳۰ محمد مصدق نخست وزیر ایران شد تا قانونِ مجلس درباره نفت را اجرا کند. انگلیس و آمریکا لجوجانه با تصمیم ایران مخالفت می‌کردند. جدال سختی بین آن‌ها با دکتر محمد مصدق آغاز شد که دو سال و اندی به درازا کشید. ایران یک روزِ آرام نداشت. از تحریم تا بلوکه کردن پول‌هایِ نفت در بانک‌های انگلیس و حتی بسته شدن سفارت انگلیس در تهران.

در این مدت محمد مصدق از چند شورش و یک کودتای نصفه و نیمه و نافرجام و حتی یک سوءقصد، جان به در برد. در دادگاه لاهه توانست مسیر شکایتِ بریتانیا را تغییر دهد و رای به نفع ایران صادر شد. پیرمرد پای ملی شدن نفتِ ایران ایستاد تا روزِ کودتا و باقی عمرش البته.

داستان را دیگر همه می‌دانیم.

ساعتِ هشتِ صبحِ روزِ ۲۸ مرداد، سردسته اوباش تهران*، طیب حاج رضایی به همراه ۳۰۰ نفر از همپالگی‌هایش از بازار به سمت شمال شهر به راه افتادند و مثل ملخ در گندم‌زار، هر چیزی سر راهشان بود را جویدند. آتش به شهر افتاد، دفاتر روزنامه‌های "باختر امروز" و "به سوی آینده" و "تئاتر سعدی" که محل تجمع روشنفکران چپ بود، سوخت و خاکستر شد.

گزارش‌های زهرآگین از «سرزمین عجایب»؛ ایرانی‌های دروغگو، پیژامه پوش و تنبل!

نزدیکِ ظهر یگانی از روسپی‌های شهرنو به اوباش پیوستند. بعد از ظهر تانک‌های ارتش به خیابان آمدند و ساعت هفت عصر، چند صد اراذل و بیست و چهار تانک منزل دکتر محمد مصدق را محاصر کردند. یک ساعتی تیراندازی شد و بعد هم که عکس‌هایش هست. منزل دکتر محمد مصدق غارت و خودش بازداشت شد. به همین مسخرگی. خبرنگاری فردای آن روز نوشت: خوب موقعی مصدق تسلیم شد، وگرنه فضل‌الله زاهدی* (نخست وزیر چند روزه) می‌خواست حمله هوایی کند!

مصدق اهل درگیری نبود و از خشونت پرهیز می‌کرد وگرنه تعداد اوباش در آن روزِ نحس زیاد نبود. یک خبرنگار آمریکایی این تظاهرات را "مراسمی مضحک" خواند. تجمع چهار هزار نفر آن هم در کشوری که روز گذشته بیش از پنجاه هزار نفر به طرفداری از مصدق به خیابان آمده بودند، "جمعیتی" محسوب نمی‌شد. بماند!

سفارت بریتانیا بعد‌ها گفت، مصدق در آن روز سرنوشت ساز، سرسختانه همه درخواست‌ها برای توزیع سلاح بین هوادارنش را رد کرده بود. مقامات پزشکی شهر شمار کشته‌های ۲۸ مرداد را ۴۱ نفر اعلام کردند. سفارت آمریکا، اما اعلام کرد، که در جریان کودتا ۷۳ نفر کشته و ۱۰۰ نفر زخمی شدند. با این حال روزنامه‌های غربی در روز‌های نزدیک به محاکمه محمد مصدق، گفتند هنگام تصرف منزل او ۳۰۰ نفر بر اثر تیراندازی کشته شدند.

پس از کودتا، شاه که از شش رو پیش به عراق و سپس ایتالیا فرار کرده بود با استقبال زاهدی، نصیری و شعبان بی مخ به تهران آمد.

هندرسون، همان که دو سال پیش، پیشنهاد سرنگون کردن مصدق را به شاه داده بود، روایت جالبی از بازگشت شاه به ایران دارد. او می‌نویسد: "شاه در دنیایی خیالی زندگی می‌کند. ظاهرا فکر می‌کند، بازگشتش به سلطنت پس از کودتا، ناشی از محبوبیت او نزد مردم است. در حالی هنوز هم خیلی‌ها طرفدار مصدق هستند"

گزارش‌های زهرآگین از «سرزمین عجایب»؛ ایرانی‌های دروغگو، پیژامه پوش و تنبل!

این مقدمهِ طولانی در واقع آخر داستان کودتای بیست و هشت مرداد است. اینکه یک روز گرم تابستان از ساعت هشت صبح تا هشت شب، مشتی اوباش با چوب و چماغ با خیابان آمدند و تاریخِ ایران، ورقِ بدی خورد. به همین سادگی. همه ماجرا، اما این نیست. این سادگی، پشت‌پرده‌های تلخ و زمختی دارد. یک نمونه از آن پشت‌پرده‌ها روایت غربی‌هاست از ما. از ما ایرانی‌ها در آن دورهِ دو سه ساله مذاکرات نفتی بین انگلیس، آمریکا و دولت دکتر محمد مصدق.

بعد از ملی شدن صنعت نفتِ ایران، انگلیس و آمریکا، در چند جبهه علیه دولت ملی مصدق می‌جنگیدند، مذاکره رو در رو، پیگیری قضایی در دادگاه‌های بین المللی و البته دسیسه داخلی و سرانجام تخریب وجهه مصدق و مردم ایران در روزنامه‌هایشان.

پس از هر دور شکست مذاکرات نفتی، رسانه‌های غربی پر می‌شد از مقالاتی درباره خصوصیات اخلاقی ایرانی‌ها و به خصوص دکتر مصدق. یرواند آبراهامیان در کتاب "کودتا ترجمه محمد ابراهیم فتاحی" می‌نویسد: "این گونه حملات شدید فرهنگی را نباید علت ریشه‌ایِ ناکامی در مذاکرات تلقی کرد بلکه این موارد را بیشتر باید تبعات شکست در مذاکرات دانست."

او معتقد است غربی‌ها برای توضیح ناکامیِ مذاکرات به سادگی به "ویژگی‌ها و خصلت‌های ملی" به ویژه در ارتباط با شخصت "مصدق" متوسل می‌شدند. از نظر آن‌ها ایرانیان افرادی غیرمعقول، یکدنده، خسته کننده، کله شق، خشن، بی ثبات، ناراضی، بی عرضه، نادان، عارف مسلک، احساساتی بودند.

او در این کتاب به چند مورد از یادداشت‌ها اشاره می‌کند.

مثلا در سندی مربوط به وزارت خارجه بریتانیا آمده است: "اکثر ایرانیان درون گرا هستند. از قوه تخیل نیرومندی برخوردارند و به طور طبیعی به سوی جنبه‌های دلخوش کننده امور روی می‌آورند. خیلی زود به هیجان می‌آیند، اما در برابر واقعیات و به زیر کشیدن احساسات در برابر منطق عاجزند. آنان عقل سلیم ندارند و از درک واقعیات محروم اند. تمایل شدیدی به دروغگویی دارند. آن‌ها اغلب اوقات به تن پروری مشغول‌اند. آن‌ها به طور افراطی فرد گرا هستند و حاضرند برای پول هر کاری را انجام دهند. ایرانی‌ها مغرور و خودپسند هستند و محال است بپذیرند اشتباه کرده‌اند. آن‌ها به ضعف وجدان اجتماعی دچارند و همیشه آماده‌اند که دیگران را مقصر بدانند. "

در یادداشتی دیگر باز هم متعلق به وزارت خارجه بریتانیا به عنوان "خصلت ایرانی" چنین آمده است: ایرانیان ظاهری از تمدن غربی را به نمایش می‌گذارند، اما خصوصیات آن‌ها ریشه در تاریخ طولانی و حاکمیت استبدادی آنان دارد. از میان این خصوصیات می‌توان به غرور ملی، حاضرجوابی، ریاکاری بدون شرمندگی، نگاه تقدیر گرایانه به زندگی و بی‌تفاوتی به درد و رنج و البته مهمان نوازی! اشاره کرد. ایرانی معمولا فردی مغرور، بی انظباط، مشتاقِ وعده دادنِ چیزی که قادر به انجامش نیست یا قصد انجامش را ندارد، اهل طفره‌روی و فاقد پشتکار و انرژی ست. از همه مهمتر اینکه ایرانی جماعت، عاشق دسیسه است و به سادگی کلی گویی، لفاظی و فریب کاری را در شرایطی که حتی امکان بسیار اندکی از منفعت فردی وجود داشته باشد، به کار می‌گیرد. ایرانی یک دروغگوی تمام عیار است، اما انتظار باور کردن از طرف مقابل را هم ندارد!"

گزارش‌های زهرآگین از «سرزمین عجایب»؛ ایرانی‌های دروغگو، پیژامه پوش و تنبل!

یا مثلا فرانسیس شپرد، سفیر وقت بریتانیا در تهران در سندی طولانی که در سفارتخانه‌های برتانیا در سراسر دنیا توزیع شد، درباره ایرانیان نوشته است: "ناسیونالیسم ایرانی فاقد اصالت و توانایی سازنده است و فرصت قرار گرفتن تحت حاکمیت استعماری را از دست داده و اکنون به کمک شدید شاید یک اشغال خارجی ۲۰ ساله همانند هائیتی نیازمند است. "

او ایران را به "مردی که به خوبی می‌داند باید به دندانپزشک مراجعه کند، اما از آن ترسیده و از هر کس دیگری که بگوید دندان تان دچار مشکل است، نیز آزرده خاطر می‌شود" تشبیه کرده بود.

شپرد در اغلب مکاتابات خود، آدابِ دیپلماتیک را درباره دکتر مصدق رعایت نمی‌کرد. در یکی از گزارش‌هایی که در ابتدای مذاکرات نفتی و صحبت رو در رو با دکتر مصدق به وزارت خارجه بریتانیا فرستاده است، درباره مصدق چنین نوشته: "مصدق فردی حقه باز و کاملا بی وجدان است. او تاثیر خوشایندی بر انسان نمی‌گذارد. قد نسبتا بلندی دارد، با پا‌هایی کج که آن‌ها را همانند خرس بر روی زمین می‌کشد. او شبیه اسب کالکسه و کمی هم ناشنواست. "

در موردی دیگر، روزنامه تایمز لندن در گزارشی درباره دلایل ملی شدن صنعت نفت نوشت: "مصدق مردی به شدت ترسو ست. او فقط وقتی که احساساتش به قدر کافی برانگیخته شود و نیز هنگامی که برای ایرانیان سخن بگوید، می‌تواند شجاع باشد. او جسارت و پروای یک شهید را دارد که با بی ثباتی عصبی، دچار پریشانی شده و در نتیجه برخورداری از این خصلت، اشکش هم در می‌آید. "

در کتابی که توسط یکی از تاجران بریتانیایی نوشته شده است فصل مفصلی درباره صفات ایرانی‌ها و حتی پیژامه‌ها و دماغ دراز "مُصی پیر" (در آن کتاب دکتر مصدق را اینگونه نامیده‌اند) دارد.

در مطالبی دیگر که عموما بدون نام نویسنده در مطبوعات انگلیس و آمریکا منتشر می‌شد توهین‌های بسیار آشکارتری شخصت ایرانیان و خصوصا مصدق را نشانه می‌گرفت. مثلا نشریه آبزرور مصدق را "متعصب تباهی ناپذیر"، "پیرمرد گیج"، اما "احساساتی و سرسخت در برابر مباحث عقلی مصلحت اندیشی" و یا "سیاستمداری متحیر"، "کوته بین" و "داری فقط یک ایده سیاسی در آن کله بزرگ" توصیف کرد و عناوینی مانند "فرانکشتاین تراژیک" به او داد.

در اغلب این نوشته‌های سعی بر آن بود که مطالبه ایرانیان برای ملی شدن صنعت نفت را به خصوصیات اخلاقی آن‌ها و "میل شدید و باطنی آن‌ها به مقصر دانستن دیگران در کمبود‌های خود" مربوط بدانند. مثلا در یک مقاله که در همان زمانِ مذاکرات نفتی مصدق با انگلیسی‌ها منتشر شد آمده است: "تضاد‌های داخلی بین فقیر و غنی، زمیندار و دهقان، شهر و روستا، پایتخت و استان‌ها، منجر به آن شد که ایرانیان دشمنی و کینه خود را به سوی دشمنان فرضی به ویژه بریتانیا و شرکت نفت فرافکنی کنند."

گزارش‌های زهرآگین از «سرزمین عجایب»؛ ایرانی‌های دروغگو، پیژامه پوش و تنبل!

در نمونه‌ای دیگر مجله تایم در سال ۱۳۳۰ در تمجیدی کنایه آمیز به مصدق لقب مرد سال داد، اما او را با صفاتی، چون "خودرای"، "متعصب"، "تهدیدگر"، "گریان"، "سادلوح"، و "کاریکاتوری از یک دولت مرد" توصیف کرد. در انتهای گزارش تایم درباره مصدق آمده بود: "و متاسفانه این جادوگر پیر در سرزمینی کوهستانی مرد سال ۱۳۳۰ است؟! "

مجله تایم پیشتر هم سابقه حمله به مصدق را داشت آن هم در ابتدای ماجرای ملی شدن صنعت نفت و حتی پیش از آغاز مذاکرات رسمی آمریکا و انگلیس با او. تایم آن زمان در مطلبی مصدق را "درویشی دوره گرد با مدرک دانشگاهی" توصیف کرده بود که اغلب پیژامه و گاهی نیز کت و شلوار راه راه می‌پوشد"، "بیماری نابودش کرده، اما شور ایمانش غریب است"، "زخم‌های روان شناختی خورده" و می‌خواهد جهان را از نفت محروم کند.

حمله به شخصیت ایرانی‌ها تا آنجا پیش رفته بود که برخی سفارتخانه دستورالعملی برای مواجهه با ایرانیان ساخته بودند. در بحبوحه مذاکره ایران و آمریکا، در یکی از سرمقاله‌های نیویورک تایمز آمده بود: "ایرانی آدمی ست با صبر بی پایان، جذابیت فراوان و نجابت. اما همانگونه که دیده ایم، خصلت "بی ثباتی"، "احساساتی بودن"، "خشنونت به هنگام برآشفتن" و "نادانی" را نیز در خود دارد."

روایت شده که دیپلمات‌های آمریکایی و بریتانیایی در آن دوران دیدن فیلم "آلیس در سرزمین عجایب" را به عنوان بهترین شیوه درک ایران به یکدیگر توصیه می‌کردند.

پی‌نوشت:

* (شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ به گواه خودش تا ظهر آن روز بازداشت بود و از ظهر به بعد به شورشیان پیوست.)

*(فضل الله زاهدی رییس سابق شهربانی کل کشور، نماینده مجلس سنا و چند ماهی نیز وزیر کشور دولت مصدق بود. او به در جریان کودتای نافرجام ۲۵ مرداد، زندگی مخفیانه‌ای داشت و در روز کودتا آفتابی شد و نقش پررنگی در کودتا علیه مصدق داشت. او پس از دکتر مصدق نخست وزیر شد)

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 30
  • Nh
    2

    خدایی ما رو خوب شناختن

    نظرات شما -
    • محسن
      3

      به کسانی که درباره دکتر مصدق در همین گزارش نوشته اند ( مصدق فردی حقه باز و کاملا بی وجدان است. او تاثیر خوشایندی بر انسان نمی‌گذارد.) میگویی ما رو خوب شناختند؟؟ درضمن الان آخوندهای محترم با این مردم کاری کردند که بسیاری با دو یا سه شیفت کار و با اعصاب و روان پریشان از پس مخارج زندگی نمی آیند..

    • ناشناس
      2

      دقیقا ایرانی ها به جز عده ی کمی دروغگو و دزد و دغل هستند

    • ناشناس
      2

      منافقین را همه خوب می شناسند

  • ناشناس
    1

    مشابهشو همین اواخر هم دیده بودیم. تاریخ برای ملتهایی که مطالعه نمی کنند تکرار میشود

  • سعید
    0

    یک از از عوامل اصلی در بوجود آمدن کودتای ۲۸ مرداد روی گرداندن کاشانی از ملیون و پیوستن به مخالفین او و همکاری با انگیسی و امریکاییها در کودتا بود

    نظرات شما -
    • 20

      کاشانی هیچ گاه به دشمن نپیوست به مصدق هشدار داد زاهدی را مسئولیت ندهدو اعتماد بیش از اندازه به امریکا نکند وهمین زاهدی پشت پرده با امریکائی ها کودتا کردند واین عوامل موجب سرنگونی اش شد

    • 19

      خوب است بعضی ساده لوح های غربگرا ببینند غربی ها چه اخلاقی دارند و همیشه ایرانی ها را بی عرضه و تنبل و ....می دانند و انقدر به این عجایب پرمدعا ی دنیا اعتماد نکنند

    • محسن
      4

      کاشانی هیچ محلی از اعراب در تحولات مهم سیاسی آن روزگار نداشت و پس از انقلاب بود که خواستند ایشان را اصطلاحا باد کنند( برای اینکه روحانیون جای مصدقیون را گرفتند) ..شما در تظاهرات مردم انقلابی عکس مرحوم خمینی و مصدق را میبینید..ولی آیا حتی یک عکس ( تاکید میکنم حتی یک عکس) از مرحوم کاشانی بر دست مردم انقلابی میبینید؟؟ آنقدر بساط تمجید از کاشانی پهن شده بود که مصادف با ترور نافرجام (ایشان) هم شد..

    • 0

      ایرانی امروز که کارش فقط دعاست از این بهتر هم میشه.

    • 10

      باز هم حضور منافقین

    • ناشناس
      0

      بنده در تظاهراتها عکس ایت الله کاشانی را در کنار امام خمینی ره و دکتر مصدق دیده ام سیاست انگلیسی و امریکائیها همیشه در محو نقش کاشانی در جریان ملی شدن صنعت نفت بوده است

  • ناشناس
    0

    پیوند ارتش وآخوند واوباش همیشه ضررداشته .

  • ناشناس
    14

    امریکائی ها و انگلیسی ها همیشه از اراذل و اوباشها و روسپی ها برای سرنگونی دولتهای ملی و مردمی اقدام می کنند مانند حرکتی که در روز عاشورای سال 88 اتفاق افتاد واتش سوزی راه انداختند وبه اماکن عاشورائی اهانت کردند ولی مردم با شجاعت در مقابل این نقشه ایستادندوپیروز شدند

  • ناشناس
    0

    ایران در طول تاریخ همیشه چوب اوباش و ارازل و پوپولیست ها را خورده است

  • ناشناس
    1

    بسیاری از غربی ها متکبر هستند و همیشه در شکست مقابل ایران،شروع به توهین به اداب و رسوم و فرهنگ ایرانی می کنند

  • ناشناس
    1

    آنقدر احترام برایش قائلم که در خونم هر بار تصویرش یا صدایش را میشنوم غوغایی برپاست.ببخش اگر روزگار کثیف تر از انتظار بود.

  • ناشناس
    1

    چوبی که مصدق در آستین انگلیس کرد و پس از سالها دزدیدن نفت ایران آن را ملی اعلام ود ست خبیث این روباه پیر حیله گر را کوتاه کرد مشخص است که دل خوشی از او نداشته باشند و به طرق مختلف آور ا ترور شخصیتی بکنند و نهایتا با کو دنا آور ساقط کنند

  • مصطفی
    13

    مصدق همیشه مریض و بی حال بود که تقریبا اکثر اوقات یا خواب بود و یا از توی رختخواب دولت را سرپرستی و اداره میکرد .

  • ثنایی
    1

    ریاکار، زیر آب زن ، دروغگو، جوگیر، هیجانی، آخرش قدر نشناس و نمک نشناس، باعث شد مثل ... الان تو گل گیر کنیم

  • ناشناس
    11

    مصدق اخوند زاده و اخوند دوست شیادی
    بود که میخواست شاه را تحت فشار بذاره
    ثروت بیشتری به جیب بزنه در دوران صدراتش
    بجز دروغ و فقر و جنایت نتیجه دیگر نداشت
    مردم خشمگین تیپا زدن زدن بخودش و ایادیش

    نظرات شما -
    • ناشناس
      9

      شما هم‌ با اون شاهتون

    • ناشناس
      0

      دو کلام از نماینده انگلیس در ایران.

  • عوام
    0

    خدایش تمام گزارشاتشون از اخلاق و رفتار ایرانیها درست و دقیق است بدون کم کاست ما ایرانی‌ها رو از خودمون بهتر می‌شناسن بیخود نیست اونا میشن انگلیس ما ایران

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      البته شایدفقط تو رو خوب شناخته باشند!!! ولی مردم ایران همیشه با عزت و با احساس و عاطفه وشجاع و با تجاوز بیگانه جنگیده است و به همین دلیل همیشه مورد اتهام انگلیس مکار روباه صفت متجاوز ددمنش قرار گرفته است

  • م
    3

    انگليسي ها تازه بدوران رسيده دزد دريايي و دزد سرگردنه و تفرقه انداز هستند

  • ناشناس
    1

    پربیراه هم نگفته بودنند

  • ناشناس
    0

    کودتای 28 مرداد روزی بود که مصدق یک شاهزاده قجری که فکر میکرد با ملی شدن صنعت نفت در بین عوام محبوبیت پیدا کرده میخواست بواسطه روسها و انگلیسی ها علیه محمدرضا شاه پهلوی کودتا کنه و پادشاهی رو از خاندان پهلوی بگیره و خودش بشه پادشاه مشروطه قجری که با هوشیاری سازمان سیا آمریکا این کودتا در نطفه خفه شد که متاسفانه این مهم در تاریخ تحریف شده و خیلی خنده داره میگن پادشاه علیه نخست وزیرش کودتا کرده!!!

  • 0

    کودتای 28 مرداد روزی بود که مصدق یک شاهزاده قجری که فکر میکرد با ملی شدن صنعت نفت در بین عوام محبوبیت پیدا کرده میخواست بواسطه روسها و انگلیسی ها علیه محمدرضا شاه پهلوی کودتا کنه و پادشاهی رو از خاندان پهلوی بگیره و خودش بشه پادشاه مشروطه قجری که با هوشیاری سازمان سیا آمریکا این کودتا در نطفه خفه شد که متاسفانه این مهم در تاریخ تحریف شده و خیلی خنده داره میگن پادشاه علیه نخست وزیرش کودتا کرده!!!

  • 0

    کودتای 28 مرداد روزی بود که مصدق یک شاهزاده قجری که فکر میکرد با ملی شدن صنعت نفت در بین عوام محبوبیت پیدا کرده میخواست بواسطه روسها و انگلیسی ها علیه محمدرضا شاه پهلوی کودتا کنه و پادشاهی رو از خاندان پهلوی بگیره و خودش بشه پادشاه مشروطه قجری که با هوشیاری سازمان سیا آمریکا این کودتا در نطفه خفه شد که متاسفانه این مهم در تاریخ تحریف شده و خیلی خنده داره میگن پادشاه علیه نخست وزیرش کودتا کرده!!!

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها