در وقایع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق، علی اکبر دهخدا دستگیر و مورد بازجوییهای فراوان قرار گرفت و دچار لطمات فراوان شد. حقوق بازنشستگی دهخدا قطع و از سخنرانی و فعالیت در مجامع عمومی منع شد و هرچند وقت یک بار جهت پاسخ دادن به برخی سوالات به شهربانی احضار میشد.
استاد شفیعی کدکنی میگوید تمام دنیا حریف دشمنان «دکتر مصدق» نمیشدند؛ دشمنان اصلی خود را دستکم میگرفت. او فردی شریف، وطن پرست و متدین بود.
خدیجه مصدق، کوچکترین دختر محمد مصدق که پدرش او را خدوج مینامید و سوگلی خود میدانست، سرنوشتی آنچنان شگفتانگیز و اندوهناک دارد که نویسندهای مانند نغمه ثمینی نتوانسته از کنار آن بیاعتنا گذر کند و همین سرنوشت، دستمایه نگارش نمایشنامه «دیو جغرافی و دستهای دکتر زمل وایس» شده است.
دکتر مصدق خطاب به هژیر گفت: «هژیر! تو شرف داری؟ انتخابات آزاد است؟» و بر سینهی او محکم نواخت. هژیر که در این ضربه به عقب رفت، دوباره پیش آمد، بار دیگر مصدق به سینهی او زد و جملهی «هژیر تو شرف داری؟ انتخابات آزاد است؟» را تکرار کرد. هژیر سکوت کرد و نامه و اسامی بیست نفر را که ما تهیه کرده بودیم نزد شاه برد...
تاریخ مشهد عکسی از ملک تاج خانم معروف به نجم السلطنه مادر دکتر مصدق را منتشر کرد.
یک روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی نوشت: در سال ۶۲ که دانشگاهها پس از چهارسال تعطیلی گشوده شد، جانبداری از دکتر مصدق در سر کلاسهای درس همچنان تابو به شمار میرفت تا اینکه نشریاتی مانند «راه مجاهد» به مدیریت لطفالله میثمی، به تدریج راه بزرگداشت مصدق را در حواشی مطبوعات رسمی دوباره گشودند.
آیت الله طالقانی درباره اشتباهات فداییان اسلام و آیت الله کاشانی در 28 مرداد سال 1332 سخنانی دارد که در ویدئوی زیر می توانید بشنوید.
ابراهیم رها مجموعه شرلوک هولمزش را روانه بازار پرآشوب کتاب کرده و مخاطبی که روزهای بسیار جدیای را در بستر پرالتهاب جامعه میگذراند با رمان طنز او ارتباط صمیمانهای برقرار کرده که این از تجدید چاپهای هر جلد مشخص است.
ربودن و قتل رییس شهربانی دولت ملی مصدق تنها 4 ماه قبل از 28 مرداد 1332 را می توان مقدمه چینی کودتا هم دانست.
«از استاد تاریخ پرسیدم چرا روی عراده توپ؟ گفت چون مصدق وزیر دفاع هم هست. اما مصدق زرنگی میکند. در تفسیر اخبار گفت که از راننده خود شاه میپرسد در خروجی دیگر کجاست و آن شیر پاکخورده راهنماییاش میکند و مصدق و وزرایش در میروند.»