اینجا محله‌ی سیدهای تهران است، پر از رازهای مگو

سعادت‌آباد یا سیادت‌آباد؟ صحبت از سعادت‌آباد که می‌شود، شاید خیلی‌هامان به این فکر کنیم که چه شد واژه‌ «سعادت» هم‌نشین اسم یکی از محلات تهران شد؟

اینجا محله‌ی سیدهای تهران است، پر از رازهای مگو

سعادت‌آباد یا سیادت‌آباد؟ صحبت از سعادت‌آباد که می‌شود، شاید خیلی‌هامان به این فکر کنیم که چه شد واژه‌ «سعادت» هم‌نشین اسم یکی از محلات تهران شد؟ و یا اصلا چرا قرعه به نام سعادت‌آباد افتاد و هُمای سعادت روی شانه‌اش نشست تا پله‌های رشد مدرنیزاسیون شهری را، دو تا یکی طی کند؟

طبق نقشه‌هایی که از اواخر دوران قاجار به‌جا مونده، حدود ۱۰۰ سالِ پیش در محدوده‌ سعادت‌آباد امروزی، اثری از هیچ آبادی دیده نمی‌شد. سعادت‌آباد، منطقه‌ای بیابانی در دامنه‌های تهران بود که نزدیک‌ترین آبادی‌های اطرافش، ونک، فرحزاد و خوردین بودند.
 

اینجا محله‌ی سیدهای تهران است، پر از رازهای مگو

 

داستان آبادانی و سعادتمند‌شدن این تپه‌ها به اواخر دهه‌ی ۲۰ می‌رسد. یعنی درست سال ۱۳۲۷ که سیدضیاءالدین‌طباطبایی، نخست‌وزیر آخرین شاه‌قاجار و همراه رضا‌شاه،  مالک اراضی غرب ونک می‌شود. ضیاءالدین‌طباطبایی به کمک کشاورز‌های هم‌شهری که همگی سیّد بودند، در مدت کوتاهی، زمین‌های بیابانی را تبدیل به مزرعه‌های یونجه و گندم و مکان مناسبی برای پرورش خرگوش می‌کند. روایتی است که می‌گوید، از همان زمان به خاطر سیّد‌ بودن کشاورزها، این محله به‌نام «سادات‌آباد» شناخته‌ می‌شد و به‌ مرور زمان، جای خودش رو به «سیادت‌آباد» و در نهایت «سعادت‌آباد» داد.

اما داستان ساخت یک محله‌ی شهری در سعادت‌آباد، همگام با ساخت محلات مدرن در نقاط مختلف تهران از اواخر دهه ۳۰ شروع می‌شود و سکونت در این محله از نیمه‌ دهه‌ ۷۰ به سرعت رونق می‌گیرد. پس این‌بار راهیِ سعادت‌آباد شدیم تا داستانش را روایت کنیم و از خاطرات شما بشنویم.

اینجا محله‌ی سیدهای تهران است، پر از رازهای مگو

مثل آلیس که دنبال خرگوش سفید دوید، اگر با هم خرگوش‌های سعادت‌آباد را دنبال کنیم و بشنویم داستانشان چه بوده، می‌رسیم به سفیر کبیر بریتانیا، که در دهه بیست به سید ضیاء‌الدین طباطبایی پیشنهاد پرورش خرگوش می‌دهد! طباطبایی به مدت 10 سال در مرزعه‌های سعادت‌آباد، خرگوش آنگورایی پرورش داد و با فروش پوست و گوشت خرگوش‌ها به ثروت زیادی رسید. ثروتی که در راه آبادانی بیشتر منطقه استفاده می‌شد. حالا با خرگوش سفید مزارع سعادت‌آباد راهی کوچه پس کوچه‌های این محله مدرن شهر می‌شویم....

اینجا محله‌ی سیدهای تهران است، پر از رازهای مگو

اواخر دهه 30 بود که اراضی سعادت‌آباد برای سکونت کارمندان کارخانجات ونک و فرحزاد انتخاب می‌شوند. وقتی شهرک مسکونی کوی مکانیر ساخته می‌شود، مجسمه بزرگی از محمدرضاشاه در پارک محله و ساختمان‌های دو طبقه با پس‌زمینه کوه‌هایی که هنوز به راحتی دیده می‌شدند. در بافت نسبتا شطرنجی شمال میدان کاج(تهرانی مقدم کنونی) قرار می‌گیرند و این یعنی اولین روایت‌های مدرن سعادت‌آباد...

اینجا محله‌ی سیدهای تهران است، پر از رازهای مگو

نمی‌توان به سعادت‌آباد آمد و به میدان کاج سر نزد نه؟ پس پرسه‌مان را از میدان اصلی و شناخته شده محله یعنی همین میدان کاج شروع می‌کنیم. میدانی که در ابتدای ساخت محله به اسم مکانیر شناخته می‌شد و تا همین 20 سال پیش هم، این اسم را یدک می‌کشید. میدانی پر از کاج‌های بلند و قدیمی که دست به دست هم دادند و سال‌هاست همان جا می‌چرخند و برای تمام شهر زنجیرباف می‌خوانند!

اینجا محله‌ی سیدهای تهران است، پر از رازهای مگو

مسیر پرسه را در امتداد بلوار سرو ادامه می‌دهیم. شاید برای شما هم جالب باشد، این بلوار که برای ساکنان شمال غربی تهران خاطره‌انگیز و در پرسپکتیو انتهایی خودش به برج‌های آتی‌ساز می‌رسد. تا کمتر از چهل سال پیش به اسم بولینگ شناخته می‌شده.

اینجا محله‌ی سیدهای تهران است، پر از رازهای مگو

بله بولینگ! چراکه اولین بولینگ شهر در حوالی همین میدان کاج امروزی ساخته شده بود! بولینگ آمریکایی‌ها  ساخته شد تا دریچه تازه‌ای باشد برای ورود به دنیای جدید آن روزها و قدمی بزرگتر برای غربی شدن. این کلوپ سال‌های زیادی را در خاموشی زندگی می‌کرد و حتی تا همین 6،7 سال پیش هم به حیات متروکش ادامه می‌داد.

اینجا محله‌ی سیدهای تهران است، پر از رازهای مگو

کوچه‌های اطراف بلوار سرو، ما را به بافت محلی می‌برند. با وجود ساختمان سازی‌های گسترده و برج‌های سر به فلک کشیده، هنوز هم در هر کوچه چند ساختمان با قدمت می‌توان دید. اکثرا با شیروونی، بعضی با کنسول‌های اکسپوز و قطعا تداعی کننده مفهوم خانه در نقاشی‌های کودکی!

اینجا محله‌ی سیدهای تهران است، پر از رازهای مگو

شیب یکی از کوچه‌های منتهی به سرو شرقی را می‌رویم بالا تا به پارک سعادت‌آباد برسیم؛ با هم به دنبال ردی از مجسمه‌ها و آب‌نمایی می‌گردیم که به دست استاد ارژنگ‌نژآد ساخته شد و میزبان سکانس عاشقانه ناصر ملک‌مطیعی و پوران در فیلم ستارگان می‌درخشند بوده، نه؟ هیچ اثری از آن‌ها نیست! صدای پوران در گوشمان می‌پیچد که می‌خواند « زند ستاره سوسو... شبی سیه گیسو....»

اینجا محله‌ی سیدهای تهران است، پر از رازهای مگو

با پایین آمدن از شیب بلوار اصلی سعادت‌آباد به سمت میدان کاج، پرسه‌مان را به پایان می‌رسانیم. بلوار عریض سعادت‌آباد، آنقدر زنده شلوغ و پرهیاهو هست که ساکنین محلات اطراف ، این بلوار و آچار فرانسه محله را به بوق‌های ممتد، ماشین‌های لوکس و ترافیک‌های سنگینش می‌شناسند. البته نیمه شب‌های خلوت و رانندگی در خنکی نسیم بلوار هم، روی دیگر این سکه است! شما کدام سمت این بلوار را دوست دارید؟ سرزندگی روزها یا آرامش نیمه شب؟  

منبع: برترین ها
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها