روایت زندگی شهید داریوش رضایینژاد ؛
شهید هسته ای که ترور او افتخار موساد بود!
تلفن همراهش زنگ خورد. گفت: ببین کیه؟ دیدم نوشته مشکوک. گفتم: مشکوک دیگه کیه؟ گفت ولش کن. جواب نده. چند روزیه زنگ میزنه و از من اطلاعات میخواد. رقم خوبی هم پیشنهاد میده. این روزهای آخر مرتب تماس میگرفت و دیگر خبری هم از پیشنهاد رقمهای بالا نبود. فقط تهدیدش میکرد..

داریوش رضایینژاد شهید هسته ای ؛ پژوهشگری بود که در مراکز مهم تحقیقاتی و علمی کشور مشغول به خدمت بود .
در تیرماه ۱۳۷۳ در سن 16 سالگی دیپلم خود را در رشته ریاضی دریافت نمود.
او در چندین بار در مسابقات علمی استان ایلام مقام اول را کسب کرد.
در مهر ۱۳۷۳ برای تحصیل در مقطع کارشناسی در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت، در دانشگاه صنعتی مالک اشتر اصفهان پذیرفته شد.
رضایینژاد به محض فارغالتحصیلی به عنوان پژوهشگر در مراکز مهم تحقیقاتی و علمی کشور مشغول به کار شد.
در همان نخستین سال شروع به کار، در آزمون کارشناسی ارشد سال ۱۳۷۸ در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت، در دوره کارشناسی ارشد دانشگاه ارومیه ادامه تحصیل داد.
او در چند سال آخر زندگی ضمن تدریس و انجام فعالیتهای تحقیقاتی مسئول اجرای بسیاری از طرحهای تحقیقاتی در دانشگاه صنعتی مالک اشتر، دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی بود.
با قبولی در تمام مراحل آزمون دکترا در سال ۱۳۹۰ در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی پذیرفته شد.
او در هنگام شهادت تنها یک دختر به نام آرمیتا که پنج سالش بود داشت.
عملکرد شهید رضایی نژاد
در مقالاتی که رضایینژاد به چهاردهمین، پانزدهمین و شانزدهمین کنفرانس مهندسی برق ایران ارائه داده است، پژوهشگر دانشگاه صنعتی مالک اشتر معرفی شده است و عنوان دو مقالهٔ وی «طراحی و ساخت یک مقاومت الکترونیکی به عنوان بار با اندوکتانس کوچک برای یک مولد ضربه ولتاژ بالا» و «طراحی، ساخت و آزمایش یک سوئیچ انفجاری بسته شونده» بوده است.
اشپیگل به نقل از یک مقام اطلاعاتی اسرائیل تروررضائی نژاد را اولین اقدام جدی رئیس جدید موساد، تأمیر پاردو، اعلام کرد.
هزینه دانشگاه
خانواده شهید رضایی نژاد در خصوص هزینه تحصیل این شهید اینگونه روایت می کنند؛ به هرکس می گفتیم داریوش رفته دانشگاه مالک اشتر شاهین شهر تعجب می کرد.
می گفتند اوکه با رتبه اش بهترین دانشگاه های تهران می توانست برود .
راست می گفتند اما دانشگاه شاهین شهر تنها دانشگاهی بود که خرج تحصیل دانشجویان را می داد.
داریوش قید دانشگاه های تهران را زده بود تا مبادا به خاطر خرج تحصیلش ذره ای به بابا فشار اقتصادی وارد شود
وجدان کاری
همکار شهید در روایتی از روحیه کاری شهید رضایی نژاد اینگونه می گوید؛
یک روز آمدم، دیدم داریوش در آزمایشگاه من مشغول کار است.
از منشی پرسیدم: من با آقای رضایینژاد قرار داشتم؟ گفت: نه.
جلو رفتم و پرسیدم: داریوش اینجا چه کار میکنی؟
گفت:بعضی از دانشجوهای تو از من سوال داشتند، نمیشد تلفنی حل کنم. قرار گذاشتم تا در آزمایشگاه مسألهها رو حل کنم.
برای من عجیب بود. آنها دانشجویان من بودند و داریوش هیچ مسئولیتی نسبت به آنها نداشت. فقط وجدان کاری او بود که به آنجا کشیده بودش.
مشکوک/ تهدید
تلفن همراهش زنگ خورد. داریوش دستش بند بود. گفت: ببین کیه؟ دیدم نوشته مشکوک. گفتم: مشکوک دیگه کیه؟ گفت ولش کن. جواب نده. چند روزیه زنگ میزنه و از من اطلاعات میخواد. رقم خوبی هم پیشنهاد میده. این روزهای آخر مرتب تماس میگرفت و دیگر خبری هم از پیشنهاد رقمهای بالا نبود. فقط تهدیدش میکرد. آخر سر هم کار خودش را کرد.
نحوه شهادت
در ۱ مرداد ۱۳۹۰ به همراه همسر و دخترش، مقابل منزلش و در خودروی خود درحالی که وارد منزل میشدند مورد هدف قرار گرفت. ۵ گلوله شلیک شده که یک گلوله به گردن و گلوله دیگر به دست وی اصابت کرد.
هنگام ورود رضایینژاد مجروح به بیمارستان، محسن فخریزاده، دیگر فیزیکدان هستهای، نیز حضور داشته است.
آرمیتـا
یکی از نزدیکان شهید در خاطره ای از علاقه این شهید به دخترش روایت می کند؛
یک روز مهمان شان بودیم صحبتمان گل انداخته بود که آرمیتا آمد.
او را نوازش کرد و بوسید.
او را سخت در آغوش گرفته بود و می فشرد انگار می خواست آرمیتا را بخشی از وجودش کند آرمیتا که رفت داریوش گفت : من نمی دونم اونایی که تو حادثه ای کشته میشن چی به سربچه هاشون میاد؟
بعد از شهادت این جمله مدام در ذهن من تکرار میشد آن را با یکی از نزدیکان شهید مطرح کردم. ایشان گفت مثل اینکه یادتون رفته شهدا زنده اند.
آرمیتا رضایی نژاد، دختر عزیز شهید دانشمند هستهای نکته قابل تأملی گفتهاند: «به اشتباه این جنگ رو جنگ دوازده روزه صدا میزنن، در حالی که من پدرم رو پنج هزار و هفتاد و چهار روز قبلش از دست دادم!»
شهید داریوش رضایینژاد در ۱ مرداد ۱۳۹۰ به همراه همسر و دخترش، مقابل منزلش و در خودروی خود درحالیکه وارد منزل میشدند، توسط عوامل رژیم صهیونیستی به شهادت رسید
امروز سالگرد شهادت بزرگ مردی است که جلو خانه و جلو چشمان همسر و دخترش ۴/۵ ساله اش شهید شد با گلوله هایی بیشتر از سن دخترش
لعنت به اصلاحطلبان که دنبال تسلیم هستند
صدها بلکه هزاران دانشمند برتر و نخبه در اوج غربت و عزلت در این کشور مشغول تلاش و خدمت هستند و همچنین در اوج مظلومیت و محرومیت، ولی سخنی بر لب جاری نمیسازند و همه چیز را به خداوند قهار واگذار کرده اند.
اینها قربانی، مافیای علم ایی هستند که متاسفانه برخی مدیران ارشد کم سواد و نجومی بگیر در این کشور نهادینه کرده اند.
در نتیجه باعث شده اند که نصرت خداوند کاهش یابد و تعدادی از بمب افکن های آمریکایی در آسمان اقیانوس آرام در حمله به ایران سرنگون نشود.