روایت زندگی شهید مصطفی ردانی پور؛
از کفاشی تا طلبگی و ارادت به حضرت زهرا (س)
کارت های دعوت عروسی اش را آماده کرده بود. اول از همه اهل بیت (ع) را دعوت کرده بود یک کارت برای امام رضا (ع) کارتی برای امام زمان (عج) به جمکران و کارتی هم به نیابت از حضرت زهرا (س) انداخت داخل ضریح حضرت معصومه (س).

شهید مصطفی ردانی پور، شهید جاوید الاثری بود که در اصفهان متولد شد و در عملیات والفجر 2 به شهادت رسید .
شهید مصطفی در اول فروردین 1337 متولد شد و در سال 1362 در حالی که 25 سال داشت ، در منطقه حاج عمران و در عملیات والفجر٢ و بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسید .
شهید مصطفی ردانی پور وضعیت مالی نه چندان خوب داشت، اما به خاطر عشق و علاقه به ائمه و حضرت زهرا همیشه جلسات روضه خوانی ماهانه در منزلشان برگزار میشد.
شاید مهمترین خصوصیات خانواده او را بتوان رزق حلال و محبت اهل بیت به خصوص حضرت زهرا نامید.
در شش سالگی به مغازه کفاشی رفت و در ایام تحصیل نیز نیمی از روز را به کار مشغول بود.
برای تحصیل به هنرستان رفت، نتوانست جوّ طاغوتی و فاسد آن زمان را تحمل نماید، در نتیجه با مشورت یکی از علما به کسب علوم دینی پرداخت.
با وجود اینکه در دروس حوزوی به پیشرفتهای چشمگیری نایل آمده بود، هنوز چند ماهی نگذشته بود که خود را مجبور دید به منظور مقابله با جریانات منحرف و آگاهیبخشی به مردم و بازگرداندن امنیت و ثبات کردستان، به سوی این خطه بشتابد.
در عملیاتهای والفجر ۱، والفجر ۲، محرم و ... تأثیر به سزایی در روحیه مقاومت و ایستادگی رزمندگان داشت
شهید ردانی پور ۲۵ ساله بود که با همسر یکی از شهدا ازدواج کرد و دو هفته پس از ازدواجش در منطقه حاج عمران در حالی که فرماندهی لشگر امام حسین علیهالسلام را به عهده داشت طی عملیات والفجر ۲ بر اثر اصابت تیر به پشت جمجمهاش به شهادت رسید.
عشق و ارادت به حضرت زهرا (س)
روایتی از علت ازدواج شهید مصطفی با سادات را در ادامه بخوانید؛ از بس عاشق حضرت زهرا (س) بود که می خواست با یکی از سادات ازدواج کند تا محرم حضرتش شود
کارت های دعوت عروسی اش را آماده کرده بود. اول از همه اهل بیت (ع) را دعوت کرده بود یک کارت برای امام رضا (ع) کارتی برای امام زمان (عج) به جمکران و کارتی هم به نیابت از حضرت زهرا (س) انداخت داخل ضریح حضرت معصومه (س).
پیش از مراسم حضرت زهرا (س) آمده بودند به خوابش فرموده بودند؛ چرا دعوت شما را رد کنیم چه کسی بهتر از شما ببین همه آمدیم شما عزیز ما هستی
پول عروسی
روایتی از اختصاص پول عروسی این شهید خواندنی است ؛ ماشین دنبالش آمده بود پوتین هایش را واکس زده بودم ساکش را بسته بودم تند تند اشکهای صورتم را با پشت دست پاک میکردم مادر آمد گریه می کرد.
مادر حالا زود نبود بری؟ آخه تازه روز سوم زندگیتونه.خودش هم گریه اش گرفته بود.
دستم را کشید برد گوشه حیاط گفت این پاکتها را به نشانی هایی که روش نوشتم برسون. وقت نشد خودم برسونمشون زحمتش میافته گردن تو
پولهایی که برای کادوی عروسی اش جمع شده بود تقسیم کرده بود؛ هر پاکت برای یک خانواده شهید
روایتی از راز و نیاز شبهای جمعه شهید
مصطفی شبهای جمعه ابتدا این دعای معروف را میخواند یادائِمَ الْفَضلِ عَلَى الْبَرِیَّةِ یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ یا صاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنیَّةِ صَلَّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَیْر الْوَرَى سَجیَّةً وَ اغْفِرْلَنَا یَا ذَا الْعُلَى فِی هَذِهِ الْعَشِیَّه
بعد میگفت میدونید این دعا چقدر ثواب داره؟ از ائمه روایت شده: هرکس شب جمعه ده مرتبه این دعا را بخواند در نامه عمل او هزار هزار حسنه نوشته شده و هزار هزار گناه او پاک میشود درجه او در بهشت هزار هزار درجه بالا میرود و خداوند می فرماید من خدای نیستم اگر او را نیامرزم و .... این دعا رو هدیه ای از طرف آقا مصطفی بدانید.