چرا همه روسای جمهور آمریکا به ساز اسرائیل می‌رقصند؟

ترامپ، «تسلیم بی‌قید و شرط» بی‌بی

با وجود رقابت بسیار سخت، می‌توان گفت که دونالد ترامپ ممکن است در آستانه پیروزی در این رقابت تاریخی برای تبدیل شدن به «سگ دست‌آموز بی‌بی» در میان روسای جمهور آمریکا باشد.

ترامپ، «تسلیم بی‌قید و شرط» بی‌بی

پایگاه خبری «نیو ریپابلیک» در یادداشتی به قلم اریک آلترمن استاد دانشگاه و نویسنده کتاب «ما یکی نیستیم: تاریخچه مبارزه آمریکا بر سر اسرائیل» نوشته است: 

پس از رد مکرر ایده همکاری با اسرائیل برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران و فاصله گرفتن از آن در نهایت به نظر می‌رسد ترامپ آماده است تا یک گام فراتر برود و حمله اسرائیل را به یک جنگ تمام‌عیار آمریکایی تبدیل کند.

اگر بخواهیم در حق دو رهبر عمیقا فاسد اسرائیل و آمریکا که ذره‌ای هم لیاقتش را ندارند انصاف داشته باشیم، باید بگوییم که این موضوع چیز جدیدی نیست: نخست وزیران اسرائیلی که روسای جمهور آمریکا را مطیع اراده خود می‌کنند، سابقه طولانی و برجسته‌ای دارند. آخرین رئیس جمهور آمریکا که در مقابل اسرائیل ایستاد و از آن خواست که در مسئله جنگ از موضع خود برگردد، آیزنهاور بود که پس از حمله اسرائیل ـ‌ بریتانیا ـ فرانسه به مصر در سال ۱۹۵۶ به دلیل بستن کانال سوئز به روی کشتی‌های اسرائیلی، بر عقب‌نشینی فوری اصرار داشت . حتی در آن زمان، فرانسه و انگلیس فورا موافقت کردند. اسرائیل وقت خود را صرف کرد و در نهایت بیشتر امتیازاتی را که از آمریکا می‌خواست را به دست آورد.

این  پدیده با ظهور گروه‌های بی‌شماری که «لابی اسرائیل» بانفوذ را تشکیل می‌دهند، همراه با قدرت رو به رشد صهیونیسم مسیحی در حزب جمهوری‌خواه، گسترش یافته است. رابرت گیتس، که دهه‌ها در مناصب ارشد امنیت ملی در دوران رؤسای جمهور دموکرات و جمهوری‌خواه خدمت کرده است، زمانی مشاهده کرد که از بین تمام رؤسای جمهوری که به آنها خدمت کرده است، به معنای واقعی کلمه «هر» یک از آنها، در مقطعی از دوران ریاست جمهوری خود، «آنقدر از دست اسرائیلی‌ها عصبانی می‌شد که نمی‌توانست صحبت کند». همه آنها «در دفتر بیضی‌شکل غر می‌زدند و داد و بیداد می‌کردند» از «ناامیدی از اینکه می‌دانستند به دلیل سیاست‌های داخلی کار زیادی نمی‌توانند در مورد آن انجام دهند».  

برای  دهه‌ها، رهبران اسرائیل اعتراضات آمریکا را نادیده گرفته‌اند و هر کاری که می‌خواستند انجام داده‌اند، در حالی که روسای جمهور آمریکا در خفا عصبانی می‌شدند و گهگاه قبل از تصمیم نهایی برای همراهی، هشدارهای عمومی صادر می‌کردند. به همین دلیل است که اسرائیل اکنون بخش بزرگی از کرانه باختری را با صدها هزار شهرک‌نشین اشغال کرده است، به طوری که ایجاد یک کشور فلسطینی پایدار احتمالا منتفی است . به همین دلیل است که اسرائیل می‌تواند بدون هیچ مانعی برای اشغال هر مقدار از غزه که می‌خواهد و تا هر زمانی که می‌خواهد برنامه‌ریزی کند، همانطور که از زمان ۷ اکتبر ۲۰۲۳ انجام داده است. به همین دلیل است که از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸، بیش از نیمی از ۸۹ وتوی آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل در حمایت از اسرائیل انجام شده است.

8989636

الگوی معمول بین نخست وزیران اسرائیل و روسای جمهور آمریکا را می‌توان با هشدارهای گاه به گاه آمریکا به اسرائیل مبنی بر عدم انجام کاری که می‌خواهد انجام دهد، انتقادات عمومی گاه به گاه که با خشم کنگره از سوی حامیان اسرائیل در هر دو مجلس مواجه می‌شود و در نهایت، تمایل آمریکا به فراموش کردن گذشته‌ها و حرکت از آنجا به جلو، تعریف کرد.

نتانیاهو علیرغم سابقه فساد آشکار، بی‌کفایتی و تمایل به تسلیم شدن در برابر خواسته‌های افراطی برای حفظ قدرت، همیشه نوعی جسارت منحصر به فرد را در قبال آمریکا نشان داده است. قبل از ترامپ، قانون ۱۹۵۶ بین دو کشور این بود که آمریکا نمی‌تواند مانع حمله اسرائیل به هر کسی که می‌خواهد و هر زمان که می‌خواهد شود. اما اسرائیلی‌ها نیز نمی‌توانستند در مورد سیاست خارجی خود به آمریکا دستور دهند. به عنوان مثال، در زمان ریگان، مناخیم بگین نتوانست فروش هواپیماهای پیشرفته آواکس به سعودی‌ها را متوقف کند، اما اسرائیل نیز اهمیتی نمی‌داد که رئیس جمهور در مورد حمله گستاخانه‌اش به تأسیسات هسته‌ای عراق، محاصره بیروت، کمک به مقصران قتل عام در اردوگاه‌های پناهندگان صبرا و شتیلا و البته گسترش بی‌امان شهرک‌سازی‌ها در کرانه باختری چه فکری می‌کند.

نتانیاهو در یک گفتگوی مخفیانه ضبط شده در سال ۲۰۰۱ با شهرک‌نشینان کرانه باختری، این دیدگاه رایج را توضیح داد. او به آنها گفت : «من می‌دانم آمریکا چیست . آمریکا چیزی است که می‌توان به راحتی آن را دست به دست کرد، در مسیر درست خودمان قرار داد... آنها ما را آزار نخواهند داد.»

نتانیاهو  سابقه طولانی در تلاش برای دیکته کردن نه تنها سیاست خارجی اسرائیل، بلکه سیاست خارجی آمریکا دارد. او این کار را در دوران اوباما امتحان کرد و شکست خورد. او با گستاخی قابل توجهی، از رهبران جمهوری‌خواه کنگره دعوت کرد تا در یک جلسه مشترک نادر سخنرانی کند - او اکنون چهار سخنرانی از این دست انجام داده است، یکی بیشتر از نزدیک‌ترین رقیب خود، وینستون چرچیل - تا تلاش کند برنامه‌های اوباما را برای به سرانجام رساندن آنچه «برنامه جامع اقدام مشترک» یا برجام نامیده می‌شد، تضعیف کند. 

اما جایی که او با اوباما شکست خورد، به نظر می‌رسد که در دوران ترامپ در حال پیروزی است. ابتدا به یاد داشته باشیم که یکی از دلایل اصلی، شاید دلیل اصلی، که آمریکا با عمل انجام شده حمایت از حملات اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران روبرو است، این واقعیت است که ترامپ آمریکا را از این توافق خارج کرد. او این کار را به اصرار نتانیاهو، آیپک و دیگر سازمان‌های یهودی و مسیحی صهیونیستی آمریکایی انجام داد. 

توافق ایران تنها موردی نبود که ترامپ سیاست آمریکا را برای خشنود کردن نتانیاهو و نوچه‌هایش تغییر داد. او سفارت آمریکا را از تل‌آویو به اورشلیم منتقل کرد و بدین ترتیب حاکمیت اسرائیل را بر آنجا به رسمیت شناخت، کاری که هیچ رئیس جمهور دیگری انجام نداده بود. (مگی هابرمن در کتاب خود درباره ترامپ فاش کرد که شلدون آدلسون برای این کار ۲۰ میلیون دلار رشوه مستقیم به ترامپ داده است، واقعیتی که هنوز در نیویورک تایمز، جایی که او کار می‌کند، منتشر نشده است.) ترامپ همین کار را برای فتح ارتفاعات جولان سوریه توسط اسرائیل انجام داد. همچنین، وزارت امور خارجه او موضع دیرینه این وزارتخانه مبنی بر غیرقانونی بودن شهرک‌سازی‌های اسرائیل در کرانه باختری را تغییر داد. تقریبا در تمام این مواضع، آمریکا تقریبا تنها کشوری است که خط نتانیاهو را اتخاذ می‌کند.

با جو بایدن، سابقه نتانیاهو تقریبا به همان اندازه بی‌عیب و نقص بود. آمریکا در دوران بایدن نه به برجام بازگشت و نه سفارت را به تل‌آویو بازگرداند. از همه مهم‌تر، بایدن تقریبا هیچ پیشرفتی در بهبود خسارات وحشتناکی که حمله اسرائیل به غزه به جمعیت غیرنظامی آن وارد کرده بود، نداشت. بایدن و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، انکار نکردند که اسرائیل به طور مداوم در رعایت الزامات قانون آمریکا در استفاده از سلاح‌های آمریکایی و عدم احترام به حقوق بشر غزه‌ای‌ها کوتاهی می‌کند، اما با این وجود، آنها تمایلی به رعایت همین قوانین نشان ندادند.

ترامپ می‌گوید اگر ایران « تسلیم بی‌قید و شرط » مورد نظر احمقانه او را نپذیرد، کاری را که اسرائیل فقط می‌توانست شروع کند، تمام خواهد کرد. نتانیاهو مطمئنا این را پیش‌بینی می‌کرد. بدون آن، حمله اسرائیل بی‌فایده می‌بود، زیرا فقط آمریکا بمب‌های ۳۰ هزار پوندی «سنگرشکن» را دارد که برای رسیدن به تأسیسات هسته‌ای زیرزمینی به شدت مستحکم ایران در فردو ضروری است.

این حمله، در صورت وقوع، احتمالا قانون اختیارات جنگی را نقض کرده و ایرانیان بی‌گناه بی‌شماری را به کام مرگ خواهد کشاند. همچنین مطمئنا موجی از تروریسم ضد آمریکایی را در سراسر جهان الهام خواهد بخشید، زیرا ایران سلول‌های خفته خود را بیدار می‌کند تا اقداماتی را هم برای انتقام از آمریکا و هم برای هشدار به هر کشور دیگری که به فکر پیوستن به این کشور است، انجام دهد. اکثر سازمان‌های میراث یهودیان آمریکایی در این مورد قویا از ترامپ حمایت می‌کنند . با این حال، همین سازمان‌ها حساسیت زیادی نسبت به تهدید یهودستیزی داخلی نشان می‌دهند.

بعد چه؟ همانند عراق، افغانستان و ویتنام، اگر آمریکا بار دیگر نیروهای خود را در باتلاقی ببیند که رهبران ما درک کمی از آن دارند، در کشوری که نمی‌تواند به طور موثق ادعا کند شهروندان آمریکایی را تهدید کرده است، در حالی که همزمان نفرت خشونت‌آمیز بخش بزرگی از جهان را برمی‌انگیزد، خب، حدس بزنید این بار چه کسی مقصر خواهد بود؟

اگر ترامپ تصمیم بگیرد بیش از بمباران انجام شده، به کارزار ضدایرانی اسرائیل بپیوندد، مورخان روزی از خود خواهند پرسید که چگونه کسی که به فقدان قضاوت صحیح مشهور است، توانسته قدرتمندترین کشور جهان را در جنگی با ملتی مشهور به غرور ملی با ۹۰ میلیون نفر جمعیت رهبری کند، ملتی که به هیچ وجه تهدیدی برای جان مردم آمریکا نبوده است.

منبع: خبر فوری
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • ناشناس

    زن و شوهر دعوا کنند ابلهان باور کنند.