پول حرف اول را میزند | روابط پنهان بین توییتر و عربستان | چگونه ایلان ماسک مخالفان عربستان را میفروشد؟
علی الاحمد، روزنامهنگار و تحلیلگر سعودیِ ساکن واشنگتن، سالهاست در برابر سرکوب سیاسی خاندان سلطنتی عربستان ایستاده است. او میگوید سقوط اخلاقی توییتر، خیلی پیشتر از ورود ایلان ماسک آغاز شد. از نگاه او، توییتر هیچوقت مدافع آزادی بیان نبود، بلکه شرکتی بود مانند هر شرکت آمریکایی دیگر که فقط به سود میاندیشد. حساب کاربری عربیِ او با ۳۶ هزار دنبالکننده توسط توییتر مسدود شد، در حالی که حساب انگلیسیاش باقی ماند.

به گزارش خبر فوری به نقل از گاردین، الاحمد نگران بود که مأموران سعودی به اطلاعات حساب او دست یافته باشند؛ چون با مخالفان زیادی در تماس بود. نگرانی او بیدلیل نبود. یکی از آشنایانش، عبدالرحمن السدحان، کارمند یک نهاد خیریه بود که بهخاطر اداره یک حساب طنز در توییتر، در سال ۲۰۱۸ ربوده و بعد به ۲۰ سال زندان محکوم شد. خواهرش «أریج» میگوید از آن زمان فقط دو بار صدای برادرش را شنیده و اکنون نمیداند زنده است یا نه.
محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، خود را چهرهای اصلاحطلب معرفی میکند، اما در عمل کشورش را به یک دولت نظارتی و پلیسی بدل کرده است؛ جایی که بازداشت و ناپدیدشدن مخالفان عادی است. قتل وحشیانه جمال خاشقجی، روزنامهنگار واشنگتنپست، نمونهای از سرکوب فرامرزی حکومت سعودی بود.
خریدن «نفوذ» با پول نفت
در همین زمان، بنسلمان با استفاده از ثروت نفتی عظیم کشورش شروع به تزریق سرمایه در غرب کرد: از شرکت اوبر (۳.۵ میلیارد دلار) تا صندوق زیرساخت بلکاستون (۲۰ میلیارد دلار). تا سال ۲۰۱۸، عربستان به بزرگترین منبع سرمایهگذاری در استارتاپهای آمریکایی تبدیل شد. هدف ریاض نه فقط سود اقتصادی، بلکه نفوذ سیاسی و شستن چهره سرکوبگر خود در سطح جهانی بود.
شاهزاده ولید بن طلال، از چهرههای شناختهشده سرمایهگذاری سعودی، از طریق شرکت «کینگدام هولدینگ» سهامدار بزرگ توییتر، لیفت و اسنپچت بود. تا پیش از خرید توییتر توسط ماسک، او بزرگترین سهامدار خارجی این شرکت محسوب میشد. اما در نوامبر ۲۰۱۷، در جریان پاکسازی معروف بنسلمان، در هتل ریتز کارلتون ریاض بازداشت شد و احتمالاً بخشی از داراییهایش، از جمله سهام توییتر، به ولیعهد منتقل شد.
به گفته شاکیان پروندههای قضایی در آمریکا، از همان زمان کنترل سهام عمده توییتر عملاً در دست بنسلمان قرار گرفت. دولت سعودی از نفوذ خود در توییتر برای سرکوب مخالفان بهره میبرد. در ظاهر، این شبکه اجتماعی فرصتی برای آزادی بیان در کشوری بدون رسانه آزاد بود، اما بهزودی به ابزاری برای شناسایی و دستگیری منتقدان تبدیل شد.
فروش مخالفان به بنسلمان
در سال ۲۰۱۴، مقام سعودی به نام بدر العساکر، از نزدیکان ولیعهد و مدیر بنیاد خیریه شخصی او (بنیاد مسک)، از دفتر مرکزی توییتر در سانفرانسیسکو بازدید کرد. یکی از کارمندان توییتر به نام احمد ابوعمو، که مسئول روابط رسانهای در خاورمیانه بود، اطلاعات خصوصی کاربران (از جمله ایمیل، شماره تلفن و پیامهای خصوصی مخالفان) را در اختیار سعودیها قرار داد و در ازای آن بیش از صد هزار دلار پول و هدایا دریافت کرد.
بعد از خروج ابوعمو از شرکت، مهندس دیگری به نام علی الزباره، با دسترسی فنی بیشتر، جاسوسی از کاربران را ادامه داد. پلیس فدرال آمریکا (FBI) در سال ۲۰۱۵ توییتر را از وجود یک حلقه جاسوسی سعودی مطلع کرد. اما قبل از هر اقدامی، الزباره از کشور گریخت و اکنون در عربستان مدیرعامل همان بنیاد مسک است و در فهرست افراد تحت تعقیب FBI قرار دارد. ابوعمو نیز در ۲۰۱۹ بازداشت و به سهونیم سال زندان محکوم شد. با این حال، توییتر هرگز بهطور رسمی درباره این رسوایی توضیح نداد.
نفوذ سرمایههای استبدادی
پس از خرید توییتر توسط ایلان ماسک در سال ۲۰۲۲، شاهزاده ولید دوباره ظاهر شد و اعلام کرد که ۱.۸۹ میلیارد دلار سهامش را در شرکت جدید «X» حفظ میکند. در عمل، این یعنی نفوذ مالی عربستان در ساختار جدید توییتر ادامه یافت.
با وجود وعده ماسک برای «آزادی بیان»، تجربه کاربران بدتر شد و روابط او با دولتهای خارجی بهشدت سودمحور و معاملهگرانه بود. او درباره نقض حقوق بشر توسط عربستان سکوت کرد.
در عین حال، نظام حقوقی آمریکا نیز در پروندههای مربوط به عربستان موضعی محافظهکارانه داشت. دولت بایدن با استناد به مصونیت دیپلماتیک، ولیعهد را در پرونده قتل خاشقجی از پیگرد قضایی معاف کرد. به گفته علی الاحمد، این تصمیم نشانه نفوذ مالی و سیاسی عربستان در نهادهای آمریکایی است.
پیوند توییتر و عربستان تنها نمونهای از الگویی گستردهتر بود: نفوذ سرمایههای استبدادی در سیلیکونولی. پلتفرمهایی که زمانی نماد دموکراسی دیجیتال بودند، حالا به ابزار نظارت و سرکوب تبدیل شدهاند.
در سالهای بعد، افشا شد که در داخل شرکتهای فناوری، مأموران کشورهای دیگری مانند هند و چین نیز نفوذ کردهاند. این شرکتها برای حفظ دسترسی به بازارهای بزرگ خارجی، حاضر به مصالحه بر سر سانسور و امنیت کاربران شدند.
زمانی که ماسک توییتر را بهطور خصوصی خرید، فهرست سرمایهگذاران او نامهای آشنایی داشت: صندوقهای سرمایهگذاری آمریکایی و عربی، از جمله شاهزاده ولید و شرکت اندریسن هوروویتز، که خود صدها میلیون دلار از صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان دریافت کرده بود. این روابط نشان میداد که پشت شعارهای «آزادی بیان»، همان شبکه قدرت و پول قدیمی پنهان است.
سلطان به سلامت باد!
در سال ۲۰۲۴، با تلاش روزنامهنگاران و وکلای آزادی مطبوعات، دادگاه فدرال آمریکا بخشی از فهرست سهامداران X را علنی کرد. اسامی حدود ۹۵ نهاد و فرد در آن دیده میشد؛ از میلیاردرهای آمریکایی گرفته تا سرمایهگذاران وابسته به دولتهای اقتدارگرا. انتشار این فهرست بحثهای زیادی درباره نفوذ سیاسی و امنیتی در پلتفرمهای اجتماعی برانگیخت.
نزدیکی میان میلیاردرهای فناوری و حاکمان اقتدارگرا تصادفی نبود. هر دو گروه از سازوکارهای شفافیتگریز، تمرکز قدرت و بیاعتمادی به دموکراسی لذت میبردند. وقتی بنهورویتز، یکی از غولهای سرمایهگذاری سیلیکونولی، در یک کنفرانس فناوری در عربستان گفت «ما در عربستان یک بنیانگذار داریم؛ اعلیحضرت»، جملهاش شاید شوخی به نظر میرسید، اما در واقع نشانه جهانبینی مشترک دو طرف بود: رؤیای حکمرانی متمرکز، بدون پاسخگویی عمومی. حالا دیگر آشکار است که توییتر – و پس از آن X – دیگر نه «بال آزادی بیان» بلکه میدان جنگ اطلاعاتی و سرمایهداری سیاسی شده است؛ جایی که پول، ایدئولوژی و قدرت، حقیقت را به حاشیه راندهاند.