از حران تا اِدِسّا: افسانه شاپور، فاتح امپراتوریها شاپور یکم در سه نبرد بزرگ/ ویدئو
نبرد ادسا یکی از مهمترین درگیریهای تاریخی بین امپراتوری روم و ساسانیان در سال 260 میلادی بود. این نبرد به پیروزی ساسانیان به رهبری شاپور اول و اسارت امپراتور روم، والرین، منجر شد. در این مقاله از بیتوته به بررسی جزئیات و پیامدهای این رویداد تاریخی میپردازیم. این نبرد تأثیر عمیقی بر روابط دو امپراتوری گذاشت.

شاپورِ یکم، شاهنشاهِ نیرومندِ ساسانی، فرزندِ اردشیر بابکان، از همان آغاز نشان داد که وارثِ راستینِ فرّه و شکوهِ ایرانشهر است.
او نهتنها مرزهای ایرانشهر را پاس داشت، بلکه نامِ این سرزمینِ بزرگ را چنان در دلِ دشمنان نشاند که تا سدهها لرزه بر امپراتوریِ روم انداخت.
در روزگاری که روم میکوشید تا دجله و فرات را از پیکرِ ایرانشهر جدا کند، شاپور در سه نبردِ بزرگ، سپاهِ روم را در هم کوبید.
نخست در نبردِ حَران، که لژیونهای رومی چون برف در آفتابِ تیزِ خوزستان آب شدند.
دوم در نبردِ رِسَیْنا، که پرچمهای سرخِ ساسانیان بر دژهای روم برافراشته شد.
و سوم در نبردِ اِدِسّا، جایی که شاپور، امپراتورِ روم، «والِریان»، را با دستانِ خویش اسیر کرد رویدادی که در تاریخِ جهان بیمانند است.
در سنگِ سختِ نقشرستم، شاپور بر اسبِ نیرومندش سوار است، تاجِ بلند بر سر، با نگاهی آرام اما فرمانروا.
در پیشِ پای او والِریان، امپراتورِ مغرورِ روم، زانو زده است.
این نگاره، تنها یادبودِ یک پیروزی نیست؛ بیانیهای است از شکوهِ ایرانشهر و ارادهی شاهی که در میانهی شمشیر و باور، نامِ خود را جاودانه کرد.
او پس از هر نبرد، اسیران را به ساختِ شهرها گماشت و «گُندیشاپور» را بنیاد نهاد؛ شهری که بعدها دلِ دانش و درمان شد.
شاپور نخستین شاهی بود که مرز را نهفقط با جنگ، بلکه با خرد و آبادانی نگه داشت.
او در میانِ شاهانِ ایرانشهر، نمونهی ترازِ میانِ شمشیر و اندیشه است؛ پادشاهی که سه بار روم را شکست داد، اما هرگز از انسانیت در پیروزی نگذشت.