عراقچی زیر تیغ منتقدان؛ ناکارآمد یا محتاط؟/ هشدار درباره انزوای استراتژیک ایران
امروز با گذشت بیش از یکسال از زمان حضور عراقچی در وزارت امور خارجه، نقدها بر امید پیشی گرفتهاند. نکته آنکه در چنین فضایی، حامیان وزیر امور خارجه در جناحهای مختلف سیاسی احتمالاً حداقل در ابراز مواضع به تعداد انگشتان یک دست نمیرسند.
انتقاد رسانهها و فعالان شبکههای اجتماعی به وزیر امور خارجه بار دیگر در حال افزایش است. اخیراً گفتگویی منتشر شده از سوی وزیر پیشین امور خارجه، باعث جلب توجهها به ساختمان میدان مشق و باغ ملی شده است.
سیدعباس عراقچی اگر نخستین فرد نبود، حتماً در میان نخستین افرادی بود که پس از تغییر دولت و مشخص شدن نتیجه انتخابات زودهنگام ۱۴۰۳، حضورش در کابینه قطعی شده بود. حضوری که در آن زمان به خاطر سوابقش به خصوص در مذاکرات هستهای منجر به برجام، با استقبال مواجه و امیدآفرین ارزیابی شد. اما امروز با گذشت بیش از یکسال از زمان حضور عراقچی در وزارت امور خارجه، نقدها بر امید پیشی گرفتهاند. نکته آنکه در چنین فضایی، حامیان وزیر امور خارجه در جناحهای مختلف سیاسی احتمالاً حداقل در ابراز مواضع به تعداد انگشتان یک دست نمیرسند.
هشدار صالحی درباره انزوای استراتژیک ایران
علیاکبر صالحی، رئیس بنیاد ایرانشناسی و وزیر پیشین امور خارجه در گفتگویی با انتخاب، بدون این که از عراقچی نامی ببرد، شیوه حاکم بر وزارت امور خارجه را نقد کرد. صالحی در بخشی از صحبتهایش گفت: «در نظام سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بهجای آنکه فرآیند سیاستگذاری بر محور استنباط واقعیتها و راهبردهای کلان استوار باشد، نوعی رویکرد دیپلماسیمحور غلبه یافته است. بدین معنا که بهجای تمرکز بر مسائل واقعی و مبتلابه که نیازمند تحلیل عمیق و ارائه راهحلهای اجراییاند، تأکید بر مواضع ثابت سیاسی و راه حلهای روتین جایگزین شده و در نتیجه، مسائل عینی مهم و جاری به حاشیه رانده میشوند. این رویکرد، سیاست خارجی را از پویایی و انطباق لازم برای مواجهه با چالشهای ژئوپلیتیکی محروم میسازد و در نهایت، خطر انزوای استراتژیک را در پی دارد.»
او سپس به این موضوع اشاره کرد که «وزارت خارجه نباید صرفاً بهعنوان یک عضو مشورتی در شوراهای عالی تصمیمگیر، از جمله شورای عالی امنیت ملی، تلقی شود؛ بلکه باید نقش هدایتگر و هماهنگ کننده سیاست خارجی را ایفا نماید. این جایگاه مستلزم آن است که وزارت خارجه از سطح ارائه مشورت فراتر رود و به هسته اصلی سیاستگذاری تبدیل شود. همانگونه که نهادهای نظامی در حوزه دفاعی نقش محوری در تعریف تهدیدها و هدایت تصمیمگیریها دارند، وزارت خارجه نیز باید در حوزه سیاست خارجی، وزن تخصصی و اثرگذاری راهبردی بیشتری نسبت به سایر دستگاهها داشته باشد. این رویکرد با اصول مدیریت استراتژیک و تخصصگرایی نهادی سازگار است، چراکه تصمیمگیری مؤثر مستلزم تکیه بر دانش تخصصی در هر حوزه است.»
صحبتهای صالحی بار دیگر به این موضوع دامن زد که وزارت امور خارجه به عنوان تنها دستگاهی که دارای بدنه کارشناسی در حوزه سیاست خارجی است، در کجای این سازوکار تصمیمگیری ایستاده و چرا تحرک و ابتکاری از خود نشان نمیدهد.
نقدها نشان میدهد که عراقچی در مواجهه با چالشهای کلان بینالمللی، گاهی به اقدامات اقتضائی و واکنشی اکتفا کرده و جایگاه ایران در معادلات جهانی را به مخاطره انداخته است
اشارهای به نقش عراقچی در مدیریت شرایط
روزنامه هممیهن، در شماره ۱۰ آبان خود انتقاداتی صریح مطرح کرد اما شخص عراقچی را مخاطب قرار داد. این روزنامه نوشت: «سیدعباس عراقچی در طول دوران بیش از یک سال مدیریت خود در وزارت امور خارجه، در هیچیک از حوزههای اولویتدار سیاست خارجی ایران دستاورد قابل توجهی نداشتهاست. نهتنها در حوزه مذاکرات هستهای مذاکرات سیدعباس عراقچی نتیجه عکس برای کشور به بار آورد بلکه در حوزههای دیگر از جمله مسائل منطقه و کشورهای همسایه هم دستاوردی در طول مدت ۱۴ ماه ریاست دستگاه سیاست خارجی نداشتهاست. ایران تقریباً در تمام معادلات منطقه پیرامون خود غایب است. تصمیم در مورد پرونده جنگ قرهباغ و صلح ارمنستان و آذربایجان در واشنگتن گرفتهمیشود؛ درگیریهای پاکستان و طالبان با وساطت قطر و ترکیه پایان پیدا میکند؛ ایران هیچ نقشی در فرآیند آتشبس غزه ندارد؛ سوریه جدید با تنها طرفی که رابطه ندارد، تهران است؛ و وضعیت لبنان روزبهروز از خواستهای تهران دورتر میشود و با نفوذ کشورهای دیگر پیش میرود.»
تمرکز بر سفرهای استانی وزیر
سفرهای استانی پشت سر هم وزیر امور خارجه هم از نگاه رسانهها دور نمانده است. روزنامه شرق، ۱۷ آبان نوشت: «عراقچی طی ماههای اخیر با سفرهای مکرر به استانهای مختلف و برگزاری نشستهایی تحت عنوان دیپلماسی استانی کوشیده تا چهرهای فعال و میدانی از خود ارائه دهد. اما درواقع این اقدام نوعی دخالت ساختاری در امور وزارتخانههای دیگر، ازجمله وزارت کشور، وزارت اقتصاد و وزارت صمت است. در ساختار حاکمیتی ایران، سیاست خارجی امری تمرکزیافته و ملی است، نه منطقهای یا استانی، بنابراین وزیر امور خارجه، مطابق مأموریت تعریفشده خود، مسئول تنظیم روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران است، نه ساماندهی روابط داخلی و محلی با استانها.»
اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت امور خارجه نیز در نشست خبری ۱۹ آبان، در پاسخ به این انتقادات و همچنین سوال فرارو مبنی بر این که «انتقاداتی از دیپلماسی استانی و حضور وزیر امور خارجه در این برنامهها مطرح میشود و در حالی که انتظار عمومی این است که ایشان در کشورهای دیگر دیده شوند، در حالی که معاونان ایشان همزمان در کشورهای مختلف حضور دارند. این مسئله بازتاب خوبی ندارد و چرا این درگیری در سطح وزیر بوده است؟» گفت: «این امر با دیپلماسی بینالمللی منافاتی ندارد. وزارت خارجه در سطح بینالمللی وظایف ذاتی خود را دنبال میکند و دیپلماسی صرفاً از طریق وزیر امور خارجه انجام نمیشود. وزارت امور خارجه شامل سفارتخانهها و کنسولگریهای سراسر جهان است که وظایف خود را بهطور معمول انجام میدهند. معاونان وزیر در تماس مستمر با همتایان خود هستند و در سطح ادارات کل نیز اقدامات انجام میشود. دیپلماسی استانی را نباید صرفاً یک کار داخلی دید؛ این بخشی از سیاست همسایگی است. اگر تاکید داریم که همسایگان یکی از ظرفیتهای مهم برای بهرهبرداری در حوزههای اقتصادی، دیپلماتیک و تجاری هستند.»
ناکارآمد یا محتاط؟
سایت دیپلماسی ایرانی، شهریور گذشته و در یکسالگی وزارت عراقچی، در یادداشتی با عنوان «وزیر در بحران؛ ناکارآمد یا محتاط؟» اینگونه نوشته بود: «نقدها نشان میدهد که عراقچی در مواجهه با چالشهای کلان بینالمللی، گاهی به اقدامات اقتضائی و واکنشی اکتفا کرده و جایگاه ایران در معادلات جهانی را به مخاطره انداخته است. از سوی دیگر، رفتارهای او در حوزه سیاست داخلی، نحوه بیان مواضع و نگاه به مذاکرات حساس بینالمللی، نگرانیهایی را درباره تأثیر این روش بر امنیت، اقتصاد و مشروعیت حقوقی ایران ایجاد کرده است. این انتقادات، نهتنها از سوی دیپلماتهای باسابقه، بلکه از سوی طیف گستردهای از صاحبنظران و سیاستگذاران مطرح شده و نوع نگاه به وزارت خارجه را بهعنوان نهادی که باید دارای استقلال، ابتکار و رویکرد هماهنگ باشد، مورد سؤال قرار داده است.
البته حامیان و موافقان عباس عراقچی، عملکرد یکساله او در وزارت امور خارجه را در چارچوب شرایط ویژه و بیسابقه ایران ارزیابی میکنند که عملا امکان عمل آزاد و اتخاذ تصمیمات استراتژیک گسترده را از وی سلب کرده است. به باور این گروه، مجموعهای از بحرانهای همزمان و فشارهای داخلی و بینالمللی، سکاندار دیپلماسی ایران را با محدودیتهای جدی مواجه کرده است. ازجمله این بحرانها، ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر حماس در همان روز آغاز به کار دولت چهاردهم و پیامدهای ناشی از آن است که فضای امنیتی و سیاسی منطقه را بهشدت متشنج کرده و تصمیمگیریهای حساس دیپلماتیک را دشوار کرده است.»
پروژه تخریب عراقچی در توئیتر
انتقاد به عملکرد سیدعباس عراقچی همواره و به خصوص بعد از جنگ ۱۲ روزه وجود داشته و در حال حاضر نیز مطرح میشود. اما در یک روز گذشته پروژهای با محوریت حمله به عراقچی از ناحیه استوریهای منتشرشده در صفحه اینستاگرام همسر وزیر که مربوط به سه سال قبل بوده، کلید خورده و در جریان است که ارتباطی به عملکرد وزیر ندارد و ناشی از اغراض دیگر است.
امیدوارم هشدار جناب دکترصالحی جدی بگیرند
البته که عملکردشان باانتظارات حداقلی کارشناسان هم انطباق ندارد و قطعا مسیرپیشرو نیازمند دیپلماسی هوشمندانه وشجاعت بیشتری هست