علیاکبر صالحی، وزیر پیشین امور خارجه:
ایده کنسرسیوم همکاری های هستهای از پیش از انقلاب وجود داشت/ طرح جدید ظریف در واقع همان طرح کنسرسیوم در یک لباس جدید است
وزیر پیشین امور خارجه و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران می گوید که ایده کنسرسیوم همکاریهای هستهای از پیش از انقلاب وجود داشت.

علیاکبر صالحی، وزیر پیشین امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در این گفتوگو در مورد سابقه موضوع کنسرسیوم و مخالفت دائمی قدرتهای جهانی با حاکمیت ایران در این فرآیند سخن میگوید و چند مثال از پیشنهادهایی که در دوران وزارت او و همچنین ریاستش بر سازمان انرژی اتمی برای تشکیل کنسرسیومهای بینالمللی تولید سوخت هستهای با مشارکت ایران مطرح شدهاست، بیان میکند. او معتقد است که طرح «مناره» همان ایده کنسرسیوم منطقهای در یک جامه جدید است. در ادامه متن کامل گفتوگو را با علیاکبر صالحی، وزیر پیشین امور خارجه و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران مطالعه میکنید.
ایده کنسرسیوم همکاریهای هستهای به چه زمانی باز میگردد؟
ایده کنسرسیوم از پیش از انقلاب وجود داشت و تقریباً از همان زمان که دکتر اکبر اعتماد، نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، اقدامهای خوبی را برای تاسیس راکتورهای هستهای در ایران انجام داد و میخواست با شرکت آمریکایی وستینگهاوس برای تاسیس نیروگاه و بعد از آن هم گرفتن خدمات سوخت هستهای قرارداد امضا کند. اما آمریکاییها در آن زمان از همکاری با ایران در این زمینه خودداری کردند.
به دلیل خودداری آمریکاییها در همکاری با ایران در برنامه هستهای و چرخه سوخت هستهای، دکتر اعتماد تصمیم گرفت که به سمت شرکتهای اروپایی برود و با شرکت کرافتورک یونیون آلمان و فراماتومه فرانسه قرارداد امضا کند. اما همزمان با امضای این قراردادها مذاکرات با آمریکاییها را نیز همچنان ادامه داد که تمرکز این مذاکرات، دستیابی به زنجیره تولید سوخت و ساخت مجتمعهای تولید سوخت هستهای در ایران بود.
آمریکاییها خیلی مانعتراشی کردند، اما با پیگیریهایی که آقای دکتر اعتماد کردند، عاقبت بحث کنسرسیوم تولید سوخت هستهای پیش آمد. پیشنهاد آمریکاییها این بود که کنسرسیوم سوخت هستهای خارج از خاک ایران باشد و ایران فقط به عنوان یک عضو در چنین کنسرسیومی مشارکت داشتهباشد. اما دکتر اعتماد این پیشنهاد را نمیپذیرفت و تاکید میکرد که چنین پیشنهادی نمیتواند اطمینان خاطر کافی به ایران بدهد و تاکید داشتند که مجتمعهای تولید سوخت باید تحت حاکمیت ملی ایران قرار داشتهباشد.
در این دوران خواست ایران کل چرخه سوخت هستهای بود یا فقط مسئله بازفرآوری سوخت مصرف شده مایه اختلاف ایران و آمریکا بود؟
مذاکرات اساساً در مورد چرخه کامل سوخت هستهای بود. مبحث بخش ابتدایی چرخه سوخت مورد اختلاف بود که از اکتشاف و استخراج معادن، فرآیندهای تبدیلی، غنیسازی و ساخت میلههای سوخت بود. آمریکاییها به این کار رضایت ندادند و خیلی مانع ایجاد میکردند. دکتر اعتماد رئیس وقت سازمان انرژی اتمی هم راههای مختلفی را امتحان کرد تا این مسئله را حل کند، اما نهایتاً این پروژه به زمان انقلاب اسلامی رسید و مسئله موقتاً تعلیق شد.
بعدها باز هم مسئله کنسرسیوم مطرح شد؟
زمانی که در ابتدای دهه ۱۳۸۰ بار دیگر پرونده هستهای ایران مورد مناقشه واقع شد، برای برون رفت از بحران ساختگی که برای ما درست کردهبودند، پیشنهادهای مختلفی مطرح میشد. بعد از اینکه موضوع ایران جنبه بینالمللی پیدا کرد و مسئله خیلی جدی شد، برای حل و فصل مسئله چرخه سوخت هستهای در ایران، پیشنهادهایی مطرح میشد که انواع مختلف پیشنهادهای کنسرسیوم هم از جمله آنها بود.
در همان دوران در پاسخ به نگرانیهایی که ایران در مورد پایداری تامین سوخت نیروگاههایش مطرح کردهبود و استدلال ایران که تولید بومی سوخت ناشی از بیاعتمادی به طرفهای خارجی است، زمزمههایی در مورد تشکیل بانک بینالمللی سوخت هستهای مطرح شد. ساز و کار بانک بینالمللی این بود که کشورها در این بانک عضو میشدند و همه اعضا به صورت تضمینشده سوخت مورد نیاز خود را برای نیروگاههایشان از این بانک سوخت هستهای تامین کنند.
قرار بر این شد که یک بانک سوخت هستهای در قزاقستان ایجاد شود و این نگرانی که تامینکنندگان بینالمللی سوخت، با استفاده از ابزارهای تحریم و بهانههای مختلف دسترسی کشورها را به سوخت هستهای قطع کنند، برطرف شود اما این پیشنهاد، بهرغم ظاهر قانعکنندهاش، خیلی هوادار پیدا نکرد، چراکه کشورهای مختلف از جمله ایران معتقد بودند که حتی اگر بانک سوخت هستهای تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سازمان ملل متحد هم فعالیت کند، باز هم کشورهای قدرتمند در صورتیکه بخواهند مانع ایجاد کنند، دسترسی هر کشوری را به سهم خود از تولیدات بانک سوخت هستهای قطع خواهند کرد. بعداً ثابت شد که این نگرانیها بیپایه نبودهاست.
اساساً در مناسبات بینالملل این قدرت است که تعیینکننده است و نه قواعد و پروتکلهایی مانند بانک سوخت هستهای. همین امروز در جنایاتی که در غزه رخ میدهد، به صورت زنده شاهد هستیم که تمامی قوانین، حقوق، معاهدات و پروتکلهای بینالمللی نقض میشود و حتی وجدان جهانی زیرپا گذاشتهشدهاست، اما قدرتهای جهانی به سادگی توانستهاند جلوی هر اقدامی برای توقف جنایات را بگیرند و اجازه دهند که این نقض واضح حقوق و قوانین بینالمللی ادامه پیدا کند.
به هر تقدیر ایران و برخی کشورهای دیگر که اعتقاد داشتند باید بر تولید سوخت هستهای حاکمیت داشتهباشند، با این طرح چندان موافق نبودند، اما تعدادی کشورهای دیگر هم بودند که این طرح را میپسندیدند و نهایتاً قزاقستان به عنوان میزبان بانک سوخت انتخاب شد و در دوران مدیرکل فقید آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آقای یوکیو آمانو، بانک سوخت قزاقستان افتتاح شد. البته چیزی که این بانک سوخت ارائه میداد، اورانیوم طبیعی بود.
شاید یکی از اصلیترین ویژگیهای این طرح مشارکت عمومی در اصل تحقیق و توسعه و مشارکت همه کشورها در تولید سوخت هستهای است که در واقع در چارچوب آن هر یک از کشورهای عضو، بخشی از فرآیند تولید سوخت هستهای را بر عهده بگیرند
گفتید که ایران موافق با تشکیل بانک سوخت نبود؛ پیشنهاد جایگزین ایران چه بود؟
تشکیل بانک سوخت درست همزمان با بالا گرفتن مباحث در مورد برنامه غنیسازی اورانیوم ایران بود، همان زمان ایران پیشنهادی مطرح کرد که یک کنسرسیوم تولید سوخت هستهای بینالمللی شکل بگیرد. پیشنهاد ایران این بود که با توجه به اینکه قزاقستان ذخایر عظیم اورانیوم دارد، ایران به عنوان یک حلقه از این کنسرسیوم بینالمللی، اورانیوم طبیعی را از قزاقستان دریافت کند، در خاک ایران غنیسازی کند و اورانیوم غنیشدهای را که سطح غنای مناسب برای استفاده در نیروگاه هستهای باشد، مجدداً به قزاقستان بازگرداند و از آنجا در اختیار کشورهای متقاضی سوخت هستهای قرار گیرد.
در مجموع پیشنهاد این بود که اورانیوم طبیعی قزاقستان به ایران بیاید و ایران اورانیوم را غنیسازی کند و به این کشور برگرداند و بانک سوخت قزاقستان به جای اینکه به کشورهای عضو اورانیوم طبیعی بدهد، اورانیوم غنیشده در اختیار آنها قرار دهد. البته یک مرحله دیگر از کار هم باقی میماند که تبدیل اورانیوم غنیشده به صفحهها یا میلههای سوخت هستهای بود که آن هم میتوانست در فرآیند مضاعفی به این چرخه اضافه شود.
این پیشنهاد ایران همینطور گستردهتر شد، ایران این پیشنهاد را مطرح کرد که برای تقویت فرآیند غنیسازی در ایران، کشورها و شرکتهای خارجی در صنایع غنیسازی ایران سرمایهگذاری کنند. البته یکی از هدفهای این پیشنهاد این بود که با حضور کشورها و شرکتهای دیگر در غنیسازی ایران، نگرانیها نسبت به انحراف ایران به سمت مقاصد غیرصلحآمیز برطرف شود، چراکه چشمها، مدیران، کارشناسان و بازرسان از کشورهای مختلف در چرخه غنیسازی ایران حضور داشتند و میتوانستند از نزدیک این برنامه را دنبال کنند.
این افکار همواه مطرح بودهاست، اما هیچیک از این پیشنهادها و فکرها عملیاتی نشد.
سرنوشت بانک سوخت قزاقستان چه شد؟
بانک سوخت، همانگونه که عرض کردم توسط یوکیو آمانو، مدیرکل فقید آژانس بینالمللی انرژی اتمی افتتاح شد، اما عملاً در حال حاضر مسکوت و بایگانی شدهاست. فعالیت زیادی از این نهاد دیدهنمیشود. البته ما خودمان قرار بود یکی از نخستین مشتریان بانک سوخت قزاقستان باشیم.
زمان ریاستجمهوری آقای حسن روحانی، زمانی که برجام امضا شد، با توافقی میان رئیسجمهور وقت ایران و نور سلطان نظربایف، رئیسجمهور وقت قزاقستان، مقرر شدهبود که ما ۲ هزار تن اورانیوم طبیعی از بانک سوخت قزاقستان دریافت کنیم، اما زمانی که سال ۲۰۱۸ دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از برجام خارج شد، جلوی خرید سوخت ایران از قزاقستان گرفتهشد و قزاقستان بهرغم امضای قرارداد و طی کردن کلیه فرآیندهای قانونی از واگذاری این اورانیوم طبیعی به ایران خودداری کرد.
این مسئله نشان میدهد که همان نگرانیهایی که در ابتدا در مورد تاسیس بانک سوخت مطرح میشد، صحیح و دقیق بود و قدرتهای جهانی میتوانند جلوی دسترسی اعضا به بانک سوخت یا کنسرسیومی را که تحت حاکمیت خودشان قرار ندارد، بگیرند. در واقع تمام فرآیندهای توافقشده، از جمله اینکه ایران اورانیوم طبیعی را دریافت کند و به صورت غنیشده به قزاقستان بازگرداند هرگز عملی نشد. در واقع مسائل ژئوپلیتیک و موانعی که قدرتهای بزرگ ایجاد کردند، باعث شد که این فرآیند کاملاً ابتر باقی بماند.
شما پیشنهاد تاسیس کنسرسیومی را هم با روسیه در سال ۱۳۸۹ مطرح کردید، درست است؟ در این پیشنهاد بخشی از عملیات غنیسازی در خاک ایران و بخشی از آن در خاک روسیه انجام میشد.
از آن زمان خیلی گذشتهاست، اما من به یاد دارم که تفاهمی با روسیه ایجاد شد که مجتمعهای سوخت در ایران ساختهشود. آنها قولهایی دادهبودند که در یک فرآیند سه ساله یک نوع شرکتی (کنسرسیوم) ایجاد شود که با گواهینامه و لیسانس روسیه، اورانیوم غنیشده در ایران را در مجتمعهای سوخت برای رآکتور بوشهر به کار گیرد. اگر این تفاهم تحقق مییافت در ادامه این همکاری میتوانستیم از طریق بانک سوخت قزاقستان سوخت رآکتورهای ساخت روسیه در کشورهای دیگر را نیز تامین کنیم. در واقع ایران به یک حلقه در چرخه بینالمللی تامین سوخت نیروگاههای هستهای جهان تبدیل میشد.
اخیراً آقای دکتر محمدجواد ظریف، وزیر پیشین امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و محسن بهاروند، معاون پیشین این وزارتخانه، مقاله مشترکی را منتشر کردهاند که در آن از ایجاد «شبکه خاورمیانه برای تحقیقات و پیشرفت اتمی» به صورت مخفف «مناره» سخن گفتهاند. فکر میکنید این طرح چه تفاوتی با طرحهای پیشین کنسرسیوم بینالمللی و منطقهای داشتهباشد؟
البته مقالهای که آقایان دکتر ظریف و بهاروند منتشر کردهاند بر اساس گفته آقای بهاروند یک یادداشت مطبوعاتی و خلاصهای از سرفصلهای مربوط به این طرح است و جزئیات این طرح هنوز منتشر نشدهاست. اما این طرح هم در واقع همان طرح کنسرسیوم در یک لباس جدید است. شاید یکی از اصلیترین ویژگیهای این طرح مشارکت عمومی در اصل تحقیق و توسعه و مشارکت همه کشورها در تولید سوخت هستهای است که در واقع در چارچوب آن هر یک از کشورهای عضو، بخشی از فرآیند تولید سوخت هستهای را بر عهده بگیرند.
در واقع این ایده هم، تکرار همان ایده کنسرسیوم، در قالبی جدید است که تشویق به همکاری منطقهای و با هدف مشارکت جمعی کشورهای خاورمیانه، به جز طرفی که تمایل به داشتن سلاح هستهای داشتهباشد یا سلاح هستهای در اختیار داشتهباشد، است که در واقع تضمین عدم اشاعه تسلیحات هستهای در بین کشورهای عضو این سازوکار است.
اما همه این پیشنهادها حول و حوش ایده کنسرسیوم است، اما خب برخی معتقد هستند که شاید یک راهحل این باشد که هر کشوری که عضو این ساز و کار میشود یک بخش از تولید چرخه سوخت را بر عهده بگیرد، مثلاً کشور «الف» تامین اورانیوم طبیعی را برعهده داشتهباشد، کشور «ب» تبدیل اورانیوم به گاز هکزا فلوراید اورانیوم را انجام بدهد، کشور «پ» گاز را به اورانیوم غنیشده تبدیل کند، کشور «ت» تبدیل به میله سوخت را انجام دهد. اینها پیشنهادهای مختلفی است که مطرح میشود. البته من همانگونه که عرض کردم به دلیل عدم انتشار متن کامل پیشنهاد آقایان ظریف و بهاروند، هنوز از جزئیات آن باخبر نیستم که بتوانم در مورد آن نظر بدهم.
دکتر ، بنیانگذار و نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بود که به «پدر فناوری هستهای ایران»
در مورد طرح کنسرسیوم غنیسازی سوخت هستهای، معتقد بود که چنین کنسرسیومی باید تحت حاکمیت ملی ایران باشد و نباید خارج از کشور شکل بگیرد. او همچنین تأکید داشت که طرح کنسرسیوم پیشنهادی آمریکاییها که ایران را به عنوان عضو مشارکت کننده در نظر میگرفت، برای ایران اطمینانبخش نیست و باید مجتمعهای تولید سوخت تحت حاکمیت ملی ایران قرار داشته باشند به گفته خبرپو.
به طور خلاصه، دکتر اعتماد با پیشنهاد آمریکاییها مبنی بر شکلگیری کنسرسیوم خارج از ایران برای غنیسازی مخالفت میکرد و معتقد بود که چنین کنسرسیومی باید در داخل ایران و تحت حاکمیت ملی ایران باشد
والسلام علیکم و رحمه الله !
به هرریسمونی چنگ میزنیدامریکاهم هوای شماراداره
کنسرسیوم هسته ای
انتهایش یعنی کاپیتولاسیون هسته ای
سلام جناب دکترصالحی خوب همدیگر را ساپورت میکنید موفق باشید.
حق دارند
فرانچسکوها
با هم بلای بدجام
و ننگ مکانیسم ماشه و اسنپ بک و فریب ساسپند و در واقع
جنگ رو آوار مردم و کشور کردند
از هم آتو دارند
اگر قرار باشد سخنی گفته شود ، و پرده ها بیفتند ، نه اوماند و نه او !
آخرین مصاحبه شهرام دبیری مسافر قطب شمال رو گوش کن
گفت رئیس جمهور از همه چیز خبر داشت و خیلی ها این وکار رو کردند!