کرختی اجتماعی ایرانی؛ مردم احساس ناتوانی دارند و به تحمل بحران ها عادت می‌کنند

جامعه دچار پدیده‌ای به نام کرختی اجتماعی شده است. فقط استرس‌های سنگین و مداوم نیستند که باعث این معضل اجتماعی می‌شوند، بلکه در جامعه‌ای که اعتماد به مسئولان و سازمان‌ها کاهش یابد، شفافیت، پاسخگویی و عدالت‌محوری در حکمرانی کمرنگ شود، چنین حالتی شکل می‌گیرد.

کرختی اجتماعی ایرانی؛ مردم احساس ناتوانی دارند و به تحمل بحران ها عادت می‌کنند

چرا ما این‌طوری شده‌ایم؟ متاسفانه مدت زیادی است که با انواع مصیبت‌ها دست و پنجه نرم می‌کنیم. از خودکشی پزشکان و خودسوزی جوانان تا حوادث فاجعه‌آمیز ترافیکی، افزایش سرسام‌آور تورم، کاهش وحشتناک ارزش پول ملی و… اما مثل اینکه فلج شده‌ایم و به تحمل چنین بحران‌هایی عادت کرده‌ایم. چرا؟

چون جامعه دچار پدیده‌ای به نام کرختی اجتماعی شده است. مطالعات علمی نشان داده‌اند انسان‌هایی که در معرض استرسورهای سنگین و مداوم قرار می‌گیرند دچار چهار عارضه می‌شوند: اضطراب، خشم، اختلال شناختی- یادگیری و آپاتی. 

این استرس‌ها حداقل یکی از ویژگی‌های زیر را دارند: خارج از توان تحمل انسان‌های عادی هستند مثل جنگ و زلزله، کنترل‌پذیر نیستند همچون مرگ یکی از عزیزان یا ابتلا به بیماری، غیرقابل پیش‌بینی‌اند یعنی به صورت حاد و ناگهانی ایجاد می‌شوند، تاثیرات عمده‌ای بر زندگی جاری افراد می‌گذارند مثل مهاجرت یا بازنشستگی یا آنکه اشخاص را دچار تعارض‌های درونی شدید می‌کنند همچون اخلاقی زیستن در جایی که دروغ سکه رایج جامعه است.

در این میان آپاتی یعنی بی‌تفاوتی، فقدان انگیزه، از بین رفتن عواطف لطیف انسانی، نداشتن علاقه و اشتیاق به انجام اموری که برای سایرین جذاب به نظر می‌رسد و احساس بی‌قدرتی. مارتین سلیگمن، روانشناس برجسته مثبت‌گرا حدود ۵۰ سال قبل این پدیده را از زاویه دیگر و با آزمایش بر تعدادی سگ بررسی کرد. او سگ‌ها را به سه گروه تقسیم کرد. 

گروه اول روال عادی نگهداری را داشتند. گروه دوم درون قفس‌هایی بودند که به آن‌ها شوک الکتریکی وارد می‌شد. در این قفس‌ها یک اهرم وجود داشت که اگر سگ خود را به اهرم می‌زد، شوک الکتریکی قطع می‌شد. این سگ‌ها به مرور فهمیدند که با زدن اهرم شوک قطع می‌شود و هر وقت شوکی به آن‌ها وارد می‌شد، سریع خودشان را به اهرم می‌زدند. گروه سوم درون قفس‌هایی بودند که به آن‌ها شوک وارد می‌شد، اما آن‌ها هیچ کاری نمی‌توانستند انجام بدهند و فقط باید شوک را تحمل می‌کردند تا قطع شود. 

پس از مرحله اول، سگ‌ها وارد فضای جدید شدند. در این مکان دو قسمت وجود داشت که با یک مانع از یکدیگر جدا شده بود. یک طرف به سگ‌ها شوک وارد می‌شد و طرف دیگر از شوک خبری نبود. نکته و نتیجه‌گیری جالب اینجا بود که سگ‌های گروه اول و گروه دوم، وقتی به آن‌ها شوک وارد شد، سریعا خود را به طرف دیگر رساندند و از شوک در امان بودند، اما سگ‌های گروه سوم، همچنان می‌ماندند و شوک را تحمل می‌کردند و هیچ کاری برای رهایی از شوک انجام نمی‌دادند.

این سگ‌ها یاد گرفته بودند که در این مواقع کاری نمی‌توانند انجام بدهند و ناتوان هستند. این موضوع درماندگی آموخته شده یا ناتوانی آموخته شده نام گرفت. در حقیقت، آپاتی اصطلاحی روان‌پزشکی است که برای بعضی از افراد و به ویژه برخی بیماران روان‌پزشکی به کار برده می‌شود. اما اگر در جامعه‌ای تعداد زیادی از اشخاص به این مساله دچار شوند این پدیده آپاتی سیستمیک یا کرختی اجتماعی نام می‌گیرد. 

البته فقط استرس‌های سنگین و مداوم نیستند که باعث این معضل اجتماعی می‌شوند، بلکه در جامعه‌ای که اعتماد به مسوولان و سازمان‌ها کاهش یابد، شفافیت، پاسخگویی و عدالت‌محوری در حکمرانی کمرنگ شود، تشکل‌های مردمی جهت انجام فعالیت‌های گروهی (ولو کوچک) تعطیل شوند، حس همدلی و کمک به شهروندان از بین برود، پایگاه‌هایی جهت گفتمان‌های عمومی وجود نداشته باشد تا آحاد مردم بتوانند صحبت، مشارکت یا مخالفت کنند، فضایل اخلاقی در بین مردم رو به افول باشند، آن‌ها احساس کنند که گوش شنوایی وجود ندارد، کنترلی بر اوضاع و قدرتی برای تغییر ندارند و برخی دیگر به این نتیجه برسند که از طریق تفریح و لذت‌های زودگذر خود را سرگرم کنند یا از طریق کار سخت و مداوم شرایطی را ایجاد کنند که دیگر به این مشکلات اجتماعی فکر نکنند، همه اینها به شیوع گسترده کرختی اجتماعی کمک می‌کنند.

در چنین مواقعی انسان‌ها اهمیتی به سایرین نمی‌دهند، ارتباطات شخصی و وظایف اجتماعی به هم می‌ریزد و مردم احساس ناتوانی، بی‌قدرتی وعدم امکان تغییر در شرایط جامعه کرده و به تحمل بحران‌ها عادت می‌کنند.

جان کلام آنکه جامعه ایرانی مبتلا به آفتی به نام کرختی اجتماعی شده است. استرسورهای سنگین و مداوم جامعه ایرانی را به سمت آپاتی هدایت کرده و علاوه بر این، سوءمدیریت مدیران، سلب اختیار از مردم، حس بی‌قدرتی و تاثیرگذاری در میان آحاد جامعه و شیوع فساد این مساله را تشدید کرده و کرختی اجتماعی را به بار آورده است. آیا راهکاری برای درمان وجود دارد؟ بلی، اما در این مختصر نمی‌گنجد.

منبع: اعتماد
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 2
  • ناشناس

    ولی انسان ها مثل سگ ها بی فکر نیستند . در زمان مناسب و با تحلیلی جدید شرایط را تغییر میدهند که همان انقلاب است. لایه های تغییر در زیر پوست شهر رخ میدهد تا با نیرویی توانمند در بزنگاهی خود را نمایان کند .این جبر تاریخ است و دیالکتیک. اگر جز این بود تاریخ باید در سکون و جمود میماند.

  • ناشناس

    این پدیده کرختی اجتماعی از منظر دیگر حالت فنر تحت فشار را دارد و زمان ازجا در رفتن فنر مشخص نیست و هر چه بیشتر طول بکشد جهش و آسیب بیشتری به عامل فشار وارد می‌کند که مصیبت بار و اجتناب ناپذیر است اگر قرار بود جامعه عادت کند و هیچ عکس العملی نشان ندهد هنوز شوروی سابق فرونپاشیده بود به تاریخ مراجعه کنید.

    .