« چمن گورسفید شنیده بودیم، مشهور بود. اما هیچ چمنی ندارد مگر اندکی، همه را زراعت کردهاند. هوای بسیار بسیار خوبی دارد.…
«انیسالدوله تب داشت، زالو لازم شد، پیدا نشد. طولوزون و دکتر فصد کردند، خیلی افاقه کرد.»
«عایشه امروز زمین خورده بود، چانه و پایش درد آمده بود. مملی گفتند از مازندران به اردوی عینالملک آمده و از آنجا…
«این طرف خاک بسطام است، سرازیر شدیم... همهجا مه بود و ترشح زیاد. همهی چادرها و زمین تَر بود. یک ساعت به غروب مانده…
«زنی پایش گلوله داشت، میرزا علینقی برد معالجه کند، مال او شد. معرکه[ای] بود. مادر بچه را میشناخت، دختر پسر، مادر…
«خلاصه اردو را نیم فرسخ بالاتر از ده جاجرم زدهاند. جاجرم دست چپ بود. قلعهی بزرگی مثل قلعهی اَردانِ خوار در وسط ده…
«یک نفر جوان تقریبا سالی با دو هزار فرانک غیر از لباس و متفرعات زندگی میتواند زندگی و تحصیل کند و اگر چنین باشد با سه…
«میرزا علیاکبرخان گفت که در کابینه سابق متالم بوده از اینکه من نماینده ایران در مجمع ملل باشم، چون مجبور بودم از…
«امروز خیلی کار داشتم، شب را شام میخوردم، انیسالدوله نیامد ناخوش بود. امروز همه زیارت رفته بودند زنها. به غیر از…
«نصرتالدوله در این فقره مرا با میرزا حسینخان رقیب قرار داده و من بدون اینکه ملتفت باشم و میل داشته باشم رقیب او…