استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل و عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی مطرح کرد
حماس و پذیرش مشروط ایده صلح ترامپ؛ دلالتی بر عقلانیت دینی و عملگرایی مصلحتمحور مقاومت اسلامی
استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل و عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، پذیرش مشروط ایده صلح ترامپ توسط حماس را دلالتی بر عقلانیت دینی و عملگرایی مصلحتمحور مقاومت اسلامی دانست.

محمد محمودی کیا در یادداشتی نوشت: بیانیه حماس در پاسخ به طرح صلح ترامپ، اقدامی رو به جلو برای کاهش سطح تنش و امتناع از تداوم بحران انسانی در غزه محسوب میشود که در عین تصریح و تاکید بر اصول و هنجارهای مقاومت، چارچوبی عملی برای گذار از بحران را مطرح میکند.
در خصوص بیانیه اخیر حماس چند نکته حائز اهمیت است:
الف) جوانب ایجابی بیانیه
۱. بیانیه هوشمندانه به پذیرش مشروط پیشنهاد صلح ترامپ بسنده کرده و از موضع فلسطینی آن را پذیرفته که بی ارتباط با وضعیت اسفبار غزه نیست. این بیانیه را میتوان اقدامی برای امتناع از تزاید بحران در غزه تلقی کرد و به نوعی تصویرسازی از مقاومت به مثابه جریانی غیرقابلانعطاف و ایدئولوژیک غیرعقلانی را برکنار زده و تصویری خردگرا و متعامل از آن در مجامع و اذهان عمومی ارائه میدهد.
۲. بیانیه آتشبس و تبادل اسرا را منوط به فراهم ساختن شرایط میدانی و نیز مذاکرات کرده که به نوعی آتشبس را مقدمه مذاکرات و مذاکرات را مقدمه و پیش شرط رهایی اسرا دانسته است. همچنین در بیانیه مطابق آنچه ترامپ بر آن تصریح و تاکید داشت مبنی بر آزادسازی تمام اسرای زنده و مرده طی ۷۲ ساعت نیز سخنی به میان نیامده و صرفا آزادی مشروط به رعایت شرایط مورد نظر مورد اشاره شده که از لحاظ فنی عملا توپ را به زمین طرف دوم می اندازد.
۳. بیانیه بر حق حاکمیت عربی و فلسطینی بر غزه تأکید دارد؛ هر چند به جای ایده دولت بر «نهاد فلسطینی مستقل» تصریح دارد. در این رویکرد سخنی از موافقت با استقرار یک مکانیسم کنترلی بینالمللی - عربی برای حکومت بر نوار غزه به چشم نمیخورد و در مقابل بر نهاد فلسطینی مستقل تأکید شده است.
۴. بیانیه بر غیرمشروع بودن مهاجرت اجباری ساکنان غزه و نیز اشغالگری رژیم تاکید دارد که بازتاب سیاستهای بنیادین و اصولی حماس است.
۵. بیانیه بر ضرورت فوری محاصره غزه و لزوم فوری کمکهای انسانی تأکید دارد.
۶. بیانیه هوشمندانه بر وفاق ملی فلسطینی تأکید دارد و به نوعی مسأله غزه را به امری ملی برای همه فلسطینیها سرایت داده و نه موضعی درون گروهی. این بخش از بیانیه را می توان تلاشی درخشان برای فراگیر کردن اهمیت غزه و آینده آن برای تمام فلسطینیها دانست که می تواند مقدمهای برای شمولیتبخشیدن به اقدامات و سیاستهای حماس در مقام یک سیاست و راهبرد عربی - فلسطینی تعبیر کرد.
۷. بیانیه علیرغم خواست اسرائیل برای حذف حماس از غزه، بر حضور فعال حماس به عنوان بخشی از چارچوب کلی جامع فلسطینی تأکید دارد. این تصریح نشان میدهد رویکرد حماس به مذاکرات صلح به معنای عقبنشینی و پذیرش شکست از سوی آن نیست و حماس هنوز قدرتمندترین جریان درون غزه مطرح بوده که خواهان استمرار حضور فعالانه خود در آینده این منطقه است.
۸. بیانیه در ارتباط با موافقت حماس با خروج تدریجی اسرائیل بدون خروج کامل نیروهای ارتش اسرائیل از غزه سخنی به میان نمی آورد که می تواند به نوعی خروج کامل و نه تدریجی اسراییل از نوار غزه را به عنوان پیششرطی بر آزادسازی اسرا و دیگر اقدامات مورد نظر حماس در این بیانیه مطرح سازد.
۹. بیانیه هیچ اشارهای به خلع سلاح حماس و غیرنظامیسازی غزه - مورد نظر ترامپ - ندارد و به نوعی بر اصالت سلاح برای تضمین صلح در مسیر فرارو تاکید ضمنی دارد و یا حداقل بحث پیرامون این موضوع را به سکوت واگذارده است. این امر می تواند با تجربه زیسته فلسطینی ها در عدم پایبندی رژیم صهیونیستی به توافقات قبلی هماهنگ باشد و آن را توجیهپذیر کند.
ب) جوانب قابل تأمل بیانیه
۱. تصمیمگیری جناح سیاسی و ساکن در دوحه حماس در غیاب شاخه نظامی فعال در غزه که غالبا به شهادت رسیدهلند میتواند به نوعی غلبه محافظهکاری بر انقلابیگری را به اذهان متبادر سازد.
۲. انعطاف در مواضع و پاسخ سران سیاسی حماس به ایده صلح آمریکا بعد از حمله به مقرهای امن حماس در دوحه، میتواند به تقویت ایده «صلح زیر سایه قدرت» دامن زند.
۳. این که بیانیه سخن صریحی در خصوص خلع سلاح ارائه نکرده شاید به پویاییهای داخلی حماس بازگردد و این نگرش را مطرح می کند که شاید اساساً خلع سلاح در میدان، خارج از اراده و توان جناح سیاسی ساکن در قطر باشد که این امر میتواند دلالت بر شکاف میان میدان و دیپلماسی درون حماس باشد.
۴. تمسک و اعتماد بدون پشتوانه به حقوق بینالملل و اقدامات بینالمللی، بدون توجه به نقش قدرتها در خوانش از قانون بینالمللی میتواند به تداوم ابهام در آینده غزه منجر شود.
۵. پذیرش واگذاری اداره غزه به یک نهاد فلسطینی مستقل تکنوکرات، میتواند به معنای پذیرش شکست ایده اسلام سیاسی در برابر سازشکاری سکولار تشکیلات خودگردان تلقی شود.
در مجموع بیانیه حاوی نقاط ایجابی و برخی نقاط و یا پیامدهای مفهومی و نظری سلبی است که توانسته هوشمندانه هم به عنوان مانعی بر سر راه ایده صلح ترامپ مطرح نشود، هم در عین حال به معنای عقبنشستن از اصول بنیادین مقاومت اسلامی فلسطینی نباشد و به یک معنا، توپ را در زمین آمریکایی بیاندازد تا رژیم صهیونی را در برابر فشار ترامپ قرار دهد؛ امری که به نظر دشواریهای فراوانی در برابر خود دارد و ترامپ نیز نشان داده در سیاست عملی قابل اعتماد نیست و در مواضع سیاسی خود تا حدود قابل توجهی مقطعی، غرضورزانه و بی ثبات عمل کرده است؛ لذا سیاست پذیرش مشروط حماس با همه نکات ابهام و یا پیامدهای منطقی سلبی آن امری عقلانی و قابل دفاع است. با این همه،شتاب ترامپ در پاسخ به بیانیه حماس نیز می تواند نشانگری برای اهداف منحصر به فرد او باشد؛ مباحثی چون تلاش وی برای دریافت جایزه صلح نوبل، میتواند یکی از محرکهای این پاسخ باشد. البته صرف تقلیل این شتاب به جایزه صلح نوبل نیز تصویر دقیقی از ماهیت این اقدام ارائه نمی کند و باید پاسخ را در لایههای تحلیلی عمیقتری جستوجو کرد.
خخخخخ دستاوردسازی شروع شد
فاقداهمیت
امتناع از تزاید بحران در غزه؟؟؟؟ تو رو خدا یه دکتر برو پول تراپی رو ما برات جمع میکنیم فقط زود برو. احتمالا وقتی میگین توی ایران بحران نیست منظورتون اینه که شبیه غزه نشده؟