داستان ضرب المثل بادمجان دور قاب چیدن
در زمان قاجار و بهخصوص دوران سلطنت ناصرالدین شاه، درباریان و افراد بانفوذ در دربار برای کسب منافع بیشتر سعی میکردند تا جایی که ممکن است و با هرکاری که میتوانند خود را به شاه و خاندان سلطنتی نزدیک کنند و نظر مثبت قبله عالم را به خود جلب کنند. آنها در این مسیر از هیچ کاری اجتناب نمیکردند و سعی داشتند از هم سبقت بگیرند....

گاه پیش میآمد که پادشاه چند روزی را برای شکار یا کنترل اوضاع در زمان جنگ، بیرون از شهر اردو میزد و به این ترتیب چادرهای بزرگی برپا میشد. یکی از مهمترین چادرها، چادر مخصوص آشپزخانه بود که سرآشپزهای دربار در آن مشغول پخت و پز و تهیه غذای شاه و اطرافیان بودند. در این میان درباریانی که میخواستند توجه شاه را جلب کنند، به چادر آشپزها میرفتند.
داستان ضرب المثل بادمجان دور قاب چیدن
آنها روی زمین مینشستند و بادمجان پوست میکندند و یا بادمجانهای سرخ شده را دورتادور قاب پلو یا بشقابهای خورش میچیدند. آنها مخصوصا زمانی به این کار میپرداختند که مطمئن بودند شاه درحال پیاده روی در اردوگاه است و حتما از جلوی چادر آشپزخانه رد میشود و آنها را میبیند که درحال کمک به آشپزها بودند.
کسانیکه در امر طبخ و آشپزی مطلقا چیزی نمیدانستند و کاری از آنها ساخته نبود. این عده که در صدر آنها صدر اعظم قرار داشت دو وظیفه مهم و خطیر !! بر عهده داشتند:
یکی آنکه چهار زانو بر زمین بنشینند و مثل خدمه های آشپزخانه بادنجان را پوست بکنند.
دیگر آنکه این بادمجانها را پس از پخته شدن در دور و اطراف قابهای آش و خورش بچینند.
شادروان عبدالله مستوفی مینویسد: «من خود عکسی از این آشپزان دیده ام که صدر اعظم مشغول پوست کردن بادنجان، و سایرین هریک به کاری مشغول بودند.» این آقایان رجال و بزرگان کشور طوری حساب کار را داشتند که بادمجانها را موقعی که شاه سری به چادر آنها میزد به دور قاب میچیدند و مخصوصا دقت و سلیقه به کار میبردند که بادنجانها را به طرزی زیبا و شاه پسند دور قابها بچینند تا مسرت خاطر ناصرالدین شاه فراهم آید و نسبت به مراتب اخلاص و چاکری آنها اظهار تفقد و عنایت فرماید.
دکتر فورویه طبیب مخصوص ناصرالدین شاه مینویسد: « اعلیحضرت مرا هم دعوت کرد که در این آشپزان شرکت کنم. من هم اطاعت کردم و در جلوی مقداری بادمجان نشستم و مشغول شدم که این شغل جدید خود را تا آنجا که میتوانم به خوبی انجام دهم.
در همین موقع ملیجک به شاه گفت بادمجانهایی که به دست یک نفر فرنگی پوست کنده شود نجس است. شاه امر را به شوخی گذراند و محمد خان پدر ملیجک تمام بادمجانهایی را که من پوست کنده بودم جمع کرد و عمدتا آنها را با نوک کارد بر میچید تا دستش به بادمجانهایی که دست من به آنها خورده بود نخورد. بعد بادمجانها و سینی و کارد را با خود بیرون برد…»
در هر صورت اصطلاح بادمجان دور قاب چین از آن تاریخ ناظر بر افراد متملق و چاپلوس گردیده رفته رفته به صورت ضرب المثل درآمده است. از آن به بعد مردم درباره هرکسی که مشغول چاپلوسی و تملق بود، اصطلاح بادمجان دور قاب چین را به کار میبردند و میگفتند که فلانی بادمجان دور قاب چین است.