یادداشتی از داریوش فرهنگ: بهرام بیضایی سه بار از میان ما رفت
داریوش فرهنگ، کارگردان، فیلمنامهنویس و بازیگر ایرانی برای بهرام بیضایی متنی نوشت.
داریوش فرهنگ نوشت : بهرام بیضایی که بود؟ که هست؟ که خواهد بود؟ در طول تاریخ هنر ایران و حتی جهان چند نفر را میشناسید که در زمینه هنر تاثیر گذاشته باشد؟ مردی از تبار خرد و هنر، مردی که در جوانی آرش را مینویسد و در پختگی مرگ یزدگرد را.
نگاه کنیم به فیلمهای بلامنازع او؛ رگبار، مرگ یزدگرد، مسافران، باشو غریبه کوچک و… که هر یک متفاوتتر از دیگری؛ موثر و ماناست.
در زمینه تئاتر دنیایی از تخیل ناب و دریایی از واژگان دراختیار داشت نمونهای که شاید تا ۵۰ سال دیگر نخواهید دید. مگر میشود یک نفر این همه استاد باشد در سینما، تئاتر و پژوهش و تألیف. خرد و بیخردی زمینه همه کارهایش بود. بند پایانناپذیر جهل و خرد در سالگرد تولدشان روز مرگ او اعلام میشود. تردید ندارم بزرگان اینچنینی در آن دنیا نیز تاثیر خود را میگذارند. بیضایی اسطوره مقاومت بود در برابر سانسور و جهل و هرگز سر خم نکرد در برابر زور و سانسور، مگر در برابر کشورش ایران!
او شیفته ایران و ایرانی بود. ادیب و تاریخشناس و تاریخنگار. او تاریخ را ستایش نمیکرد، آن را به محاکمه میکشاند. نگاه کنید به نمایشنامه بسیار پربار مرگ یزدگرد که عدهای میآیند آسیابان، زن و دخترش را طبق تاریخ محاکمه کنند اما خود محاکمه میشوند. حکمرانان تحمل آدمهای بزرگ را ندارند چون کوچک بودن خودشان بر ملا میشود.
بهرام بیضایی سه بار از میان ما رفت و مرد.
یک بار به خاطر کارهای نکردهاش، یک بار به خاطر مهاجرت ناگزیر و یک بار هم به مرگ طبیعی. او اسطورهها را به امروز پیوند میزد و برعکس. بیضایی همیشه دنبال هویت گمشده ما میگشت و آن را به بهترین شکل هنری ارایه میداد. کدام هنرمند را میشناسید که این همه پرکار و ادیب و هنرمند و بزرگ باشد. بزرگمردی که همیشه میتوانست بگوید: نه. من این شانس را داشتم که یکبار برای او در فیلم شاید وقتی دیگر بازی کنم و یک بار هم دستیار او در فیلم باشو غریبه کوچک بودم.
آدم بزرگ میخواهد که در سوگ او سخن بگوید نه من!
جای تقوایی بزرگ خالی است که دربارهاش حرف بزند. خوشحالم که همعصر او بودم. او کتابهای متعدد پژوهشی با نثری بسیار زیبا نوشته است. او در تمام حوزههای کاری سینما سرآمد بود. حتی در تدوین فیلم.
از نثر زیبایش هر چه بگویم کم است کافی است مرگ یزدگرد و بندار بیدخش را یک بار دیگر بخوانید.
فردوسی بزرگ بنا کرد از نظم کاخی بلند / که از باد و بوران نیابد گزند
بیضایی بزرگ هم بنا کرد از نثر کاخی بلند / که از باد و بوران نیابد گزند
من با اندوهی جانکاه مراتب تسلیت خود را به خانواده، به همه هنرمندان و اهل هنر این سرزمین ابراز میدارم.