سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی بالاخره حادثه بود یا ترور؟
نخستینبار است که علمالهدی، امام جمعه مشهد و پدر همسر رییسجمهور فقید درباره فرضیه ترور ابراهیم رییسی سخن میگوید اما نخستین بار نیست که چنین موضوعی طرح شده است.
اخیرا سیداحمد علمالهدی، امام جمعه مشهد و همچنین پدر همسر رییسجمهور فقید در کانال ایتای خود مطلبی نوشت که بازتاب وسیعی داشت: وقتی مردم کشور ما دلهایشان بهواسطه مقاومت و ایستادن در مقابل دشمن متوجه رییسجمهور شهید آیتالله رییسی شد، ایشان را متاسفانه با یک حرکت ناجوانمردانه ترور کردند و در کتابی که اخیرا منتشر کردند، جزییات ترور این شهید خدمت را با جزییات توضیح دادند. امروز نیز مزدوران خود را در مناطقی مانند خراسان جنوبی ـ که کانون محبت و ارادت به آن رییسجمهور شهید بود ـ فرستادند که با توهین و سمپاشی، محبوبیت او را بشکنند. این، همان سیاست دشمن برای شکستن قبله دلهاست.
فارغ از نقد علمالهدی مساله مورد توجه تاکید امامجمعه مشهد بر مساله فرضیه ترور رییس دولت سیزدهم است. مستند امام جمعه مشهد درباره ترور رییس فقید دولت سیزدهم نیز یک کتاب است. علمالهدی تاکید میکند که متاسفانه ایشان را با یک حرکت ناجوانمردانه ترور کردند و در کتابی که اخیرا منتشر کردند جزییات آن توضیح داده شده است. این نخستینبار است که علمالهدی درباره فرضیه ترور ابراهیم رییسی سخن میگوید اما نخستین بار نیست که چنین موضوعی طرح شده است. علاوه بر چهرههای مختلف دولت سیزدهم حتی چند ماه پیش محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور سابق سیدمحمد خاتمی و محمدجواد ظریف نیز همین فرضیه را طرح و تاکید کرد که ترور ابراهیم رییسی کار اسراییل بود و اسراییل با این ترور پیام عملی داد که اگر ایران ادامه بدهد، ما هم ادامه خواهیم داد. علی شمخانی، دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی نیز در گفتوگو با برنامه ماجرای جنگ نگاه متفاوتی داشت. او در گفتوگو با جواد موگویی درباره ادعاها درباره ترور شهید ابراهیم رییسی گفت: «ستاد کل نیروهای مسلح تا لحظه آخر با توجه به هیاتهای بررسیکننده اعلام کرد که هیچ اتفاقی در داخل پرواز رخ نداده است. پس از جنگ 12 روزه، این سوال قوت گرفت که آیا ترور شهید رییسی میتواند به اسراییل مرتبط باشد؟ باتوجه به توان فنی بررسیکنندگان، هیچ نشانهای از دخالت خارجی در شهادت شهید رییسی مشاهده نشده، اما احتمال دارد این اتفاقات فراتر از توان فنی ما باشد.»
جنگ روایتها بین مخالفان و مدافعان فرضیه ترور
مرداد ۱۴۰۳ محمدمهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد دولت سیزدهم، اولین کسی بوده که درپی شهادت اسماعیل هنیه، در شبکه اجتماعی ایکس با انتشار تصویر رییسی و امیرعبداللهیان در کنار قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و اسماعیل هنیه، تلویحا شهادت رییسجمهور را ترور قلمداد کرد و نوشت: انا من المجرمون منتقمون سنصلی فی القدس ان شاءالله.» اسماعیلی کمی بعد و در پی انتقادات به این توییت از ادعای خود عقبنشینی کرد و نوشت: «همه شهدای این قاب پرچمداران جبهه مقاومت هستند.» بعدها چهرههای نزدیک به دولت از احتمال ترور در قالب ابهام یا تکذیب حرف زدند. ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ بهادری جهرمی در گفتوگو با ایسنا تاکید کرد که «در زمینه این حادثه مرجع رسمی ستاد کل نیروهای مسلح است و همه، همان گزارش ستادکل را مستند قرار میدهیم.» محسن منصوری نیز اردیبهشت ماه سال جاری در مراسم سالگرد حادثه بالگرد، در مورد مشخص شدن دلیل شهادت آیتالله رییسی، افزود: شواهدی دال بر اینکه ترور یا خرابکاری باشد، یافت نشده و اطلاع بیشتری از این موضوع ندارم. با این وجود چهرههای دیگری از دولت سیزدهم ادعاهایی متفاوت از مسوولان و مدیران این دولت دارند. مرداد ماه سال جاری میثم نیلی، برادر داماد رییسی و مدیرمسوول رجانیوز، با انتشار یادداشتی در فضای مجازی، درخصوص سیدابراهیم رییسی نوشت: امسال زیارت اربعین بسیاری از مردم قدرشناس به نیابت از شهید مظلوم، رییسی عزیز قدم برداشتند. شهیدی که فقط شهید خدمت نبود؛ شهید علی طریق القدس بود؛ شهید دفاع از خاک وطن بود؛ شهید مبارزه با اسراییل بود؛ شهید مبارزه با فساد بود؛ شهید مقاومت بود و شهید ترور... آذر ماه سال گذشته اظهارات حمید رسایی و کامران غضنفری دو نماینده مجلس دوازدهم با واکنشهای گستردهای همراه شد. حمید رسایی در دو گفتوگوی متفاوت تاکید کرده بود که ردپای اسراییل در پرونده حادثه هلیکوپتر رییسجمهور قابل انکار نیست. او ابتدا تاکید کرد که «اتهامات نسبت به مسوولان جمهوری آذربایجان در مورد شهادت آقای رییسی هنوز رفع نشده است» و بعد از آن نیز گفت که «باید یک مانعی در داخل ایران ایجاد میشد تا آن اتفاق منطقه بتواند یکییکی پیشروی کند. این اتفاق نادر حذف یک رییسجمهور مکتبی و انقلابی بود.» کامران غضنفری گوی تایید و ترویج این فرضیه را از رسایی ربود و مدعی شد که «ابراهیم رییسی در همکاری بین امریکا اسراییل و جمهوری آذربایجان به شهادت رسیده است، اما مصلحت نمیدانند اعلام کنند.
او در ادامه به طعنه گفته که فوت سید ابراهیم رییسی را به یک توده ابر نسبت میدهند، عجب ابر متراکم هوشمندی!» اظهارات این دو نماینده باعث واکنشهای مختلفی از جانب کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، ستاد کل نیروهای مسلم و معاون سیاسی دفتر عقیدتی سیاسی فرمانده کل قوا شد. رسول سنایی راد، معاون سیاسی دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا در روزنامه جوان مطلبی نوشت و به شدت از طرح این فرضیه انتقاد کرد. سنایی راد سوم بهمن سال ۱۴۰۳ در مطلب چاپ شده در روزنامه جوان ضمن رد هرگونه شواهد و مستنداتی درباره صحت این ادعا میگوید که «تاسفبارتر اینکه بعضی از این کنشگران ادعای انقلابیگری داشته و از موضع تبیینگری و روشنگری به شبههآفرینی و تشکیک پیرامون چگونگی حادثه و رد روایت ارائه شده ازسوی دستگاههای رسمی میپردازند. عدم اعلام آن ازسوی دستگاههای رسمی و مسوول را نوعی مصلحتاندیشی معرفی و شوربختانهتر آنکه برخی دیگر هم آن را نشانه ترس و محافظهکاری این مراجع برای بیان واقعیت در پیوند با پیامدهای آن میدانند.» معاون سیاسی دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا صراحتا کسانی که فرماندهان نیروهای مسلح را متهم به ترس، محافظهکاری و بیعملی در برابر دشمن میکند، «خادمان به رژیم صهیونیستی» توصیف و تاکید کرد که این ادعا «همان طرح دشمن برای القای ضعف نظام بوده» و این افراد «با ادعای انقلابیگری، التهابآفرینی را به درون خانواده ارزشی و هسته سخت مدافع نظام میکشانند.» چند روز بعد هم ابراهیم رضایی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی در دیدار با مردم استان بوشهر درباره حاشیههای ایجاد شده درباره سقوط بالگرد شهید رییسی گفت: «موضوع اینطور نبوده که عامل خارجی اقدام به ترور کرده باشد.» رضایی تصریح کرد: «ما به بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح رسیدیم و تا جایی هم که بنده سوار هلیکوپتر شدم، قبلا یک بار هدایت آن نوع هلیکوپترها بدون جیپیاس، بدون وسایل موقعیتیاب هست و اصطلاحا آنالوگ که سیستمهای آن به دلیل امنیت بیشتر اینگونه است. بنده گزارشی ندیدم و نشنیدم که آیپد در آن هلیکوپتر استفاده شده باشد درحال حاضر این موضوع که گفتند تحقیق مجدد میشود و این را باید دنبال کرد.»
بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح چه گزارش داد
مهمتر از همه، اما بیانیه ستادکل نیروهای مسلح درباره اظهارات غضنفری و رسایی بود. مرکز ارتباطات ستاد کل نیروهای مسلح در این مقطع بیانیهای صادر کرد و ادعاهای افراد و اشخاص درباره چگونگی و علت شهادت سید ابراهیم رییسی را مطالبی «با فاصله از حقیقت» خواند و تاکید کرد که به نظر میرسد این اظهارات «ناشی از ناآگاهی و بیاطلاعی یا با اغراض خاص میباشد.» در بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح همچنین تاکید شده بود که «به استناد ۳ گزارش رسمی ستاد کل نیروهای مسلح - به عنوان مرجع رسمی و قانونی رسیدگی به این سانحه - که حاصل صدها نفر ساعت کار کارشناسی دقیق و تحقیقات فنی و میدانی در سطح ملی و محلی بوده، علت بروز سانحه برای بالگرد حامل آیتالله رییسی و همراهان ایشان که به شهادت آنها منجر شد، صرفا «شرایط پیچیده جوی و جغرافیایی منطقه» بوده که در گزارش نهایی این ستاد تصریح شده است و هیچ یک از گمانهزنیها ازجمله: نقص فنی، خرابکاری، ترور، انفجار، جنگ الکترونیک و... به اثبات نرسید.» با این حال حتی این بیانیه و تاکید ستاد کل نیروهای مسلح بر لزوم برخورد دستگاه قضایی با این قبیل اظهارات هم باعث نشد تا این فرضیه متوقف شود. ۲۵ آذر ماه روزنامه اعتماد گزارش داد که مقرر شده تا نامهای ازسوی نهادهای مسوول و ستاد کل نیروهای مسلح به کمیسیون نظارت بر رفتار نمایندگان ارسال شود تا درباره اظهارات نماینده تهران، اقدامات قانونی صورت بگیرد. ساعتی بعد کامران غضنفری در گفتوگو با خبرآنلاین از اساس منکر موضوع شد و گفت که نه از هیات نظارت و نه از ستاد کل نیروهای مسلح درباره اظهاراتش نامهای به او و مجلس نرسیده است. او باز هم از ادعای خود در مورد ترور رییسی کوتاه نیامد اما اینبار توضیحات درباره این موضوع را به «بعد» موکول کرد. غضنفری، شاید پیگیرترین چهره در طرح این ادعا باشد. علیرغم این بازتاب و واکنشها او تیر ماه سال جاری هم مجددا مدعی شد «الهام علیاف چند روز قبل از شهادت آیتالله رییسی با یک خاخام اسراییلی ملاقات کرده بود.
چندی بعد از سرنگونی بالگرد آیتالله رییسی، طبق یک گزارش اطلاعاتی پنتاگون، سقوط بالگرد رییسجمهور نتیجه طراحی و همکاری مشترک اسراییل، انگلیس و دولت آذربایجان بوده است. مدتی بعد بنگیور، از اعضای کابینه نتانیاهو نیز طی اعترافی میگوید: با کشتن یک رییسجمهور ایرانی بزرگترین پشتیبان محور مقاومت را از سر راه برداشتیم. یعنی اعتراف میکند شهادت آیتالله رییسی کار رژیم صهیونیستی بوده است.» سومین چهره حلقه پایداریها و یاران سعید جلیلی که البته نوظهورتر از کامران غضنفری و حمید رسایی است، به صراحت مدعی ترور رییسی توسط اسراییل شده است. محمد منان رییسی، نماینده قم در مجلس دوازدهم در مرداد ماه سال قبل و در آستانه شروع به کار دولت مسعود پزشکیان در کانال خود در شبکه اجتماعی ایتا نوشت که شهادت ابراهیم رییسی کاملا مشکوک است. دو ماه بعد در مراسم تشییع سردار نیلفروشان که در لبنان توسط اسراییل ترور شده بود، تصویر ابراهیم رییسی و حسین امیرعبداللهیان در میان بنرهای شهدای مقاومت قرار گرفت. موضوع ترور رییسی بعضا از دایره مدافعان او و دولتش نیز فراتر رفته است.
در حادثه سقوط بالگرد حامل ابراهیم رییسی نیز هیچ مقام رسمی اسراییلی مسوولیتی را بهطور مستقیم نپذیرفته و موضعی شفاف اتخاذ نکرده است
اخیرا یکی از اعضای شورای شهر رشت از اسراییل خواست تا «پزشکیان را هم ترور کند.» تیر ماه سال جاری رضا عاشری، عضو شورای شهر رشت، در اقدامی عجیب، با انتشار یک استوری در اینستاگرام، از اسراییل، درخواست کرده است برای ترور مسعود پزشکیان، رییسجمهور اقدام کند. اشاره عاشری به سانحه بالگرد ابراهیم رییسی بوده و معتقد بود آن حادثه کار اسراییل بوده است. دی ماه سال ۱۴۰۳ سیدمجتبی موسوی برادر شهید موسوی سرتیم حفاظت سیدابراهیم رییسی، در گفتوگویی که از او در فضای مجازی منتشر شد روایت را از سفر مرحوم رییسی به آذربایجان در روز آخر حیاتش ذکر کرد. او در این فیلم گفته است که «آقا سیدمهدی (سرتیم حفاظت رییسجمهور) از سفرهای سرزده شهید رییسی به مناطق و محلههای تهران استقبال میکرد و در خصوص سفر به مرز آذربایجان نگرانی داشت. او یک روز قبل از سفر به من گفت، فردا چطور حاج آقا را ببرم مرز ایران و آذربایجان؟ اسراییل در خاک آذربایجان پایگاه دارد. دغدغهمندی شهید موسوی این بود که فرآیند چک و خنثی انجام نشده و مکان بسیار ناایمن است، زیرا محل بازدید نقطه صفر مرزی بود.» در بخش دیگری از این گفتوگو او با تاکید بر اینکه شهید موسوی مخالف سفر رییسجمهور به نقطه صفر مرزی بود، گفت: «آقا سیدمهدی نیم ساعت تمام با اسماعیلی رییس دفتر رییسجمهور صحبت کرد تا بتواند سفر را کنسل کند، اما این اتفاق نیفتاد. شهید موسوی مکتوب به فرمانده سپاه نامه نوشت که سپاه حفاظت مخالف این سفر است، اما حسب وظیفه ذاتی خود رییسجمهور را همراهی میکند.» موسوی اگرچه مستقیما فرضیه ترور رییسی توسط اسراییل را مطرح کرد، اما با تصویری که از فضای امنیتی و حفاظتی این سفر ترسیم کرده تلویحا این فرضیه را قابل بررسی نشان میدهد. مرداد سال گذشته خبرگزاری فارس نوشت که یک منبع آگاه امنیتی درباره پرونده سقوط بالگرد رییس دولت گفته است که پرونده سقوط هلیکوپتر آیتالله رییسی به صورت کامل در نهادهای نظارتی و امنیتی تکمیل و برآوردهای نهایی درباره علت سقوط حاکی از آن است که گروه پروازی و مسوولان امر به جزو ۲ مورد تمام پروتکلهای لازم برای تشریفات و امنیت رییسجمهور را رعایت کردهاند. بنا بر پروتکلهای استاندارد امنیتی در سفر رییسجمهور، از دو نوع هلیکوپتر استفاده شده و براساس تدابیر امنیتی از پیش تعیین شده بالگردها دارای جیپیاس نبودند. بنابر گفته وی، همچنین این بالگردها به جهت اینکه عمده سامانههایشان از نوع مکانیکی بوده اساسا امکان خرابکاری از نوع جمر و هک سامانههای الکترونیکی نیز منتفی است. از طرفی مبتنی بر روندهای امنیتی در مسیر رفت و برگشت لیدرهای پروازی مطابق پروتکلهای از پیش تعیین شده تغییر کردهاند.
وی درباره بررسیهای به عمل آمده درخصوص احتمال وجود عوامل شیمیایی نیز گفت: در بررسیهای انجام شده هیچ نشانهای از عوامل شیمیایی و مواد آسیبزا نیز یافت نشده است. این منبع امنیتی همچنین درباره بررسی عوامل انسانی نیز گفت: حدود ۳۰ هزار نفر پس از این حادثه مورد آنالیز امنیتی و اطلاعاتی قرار گرفتهاند و نتایج این بررسیها نیز حاکی از عدم وجود عامل انسانی بوده و هیچ عامل مشکوکی شناسایی نشده است. هواشناسی یک شب قبل شرایط پروازی لازم را به تیمهای پروازی اعلام کرده بود و تیمهای پروازی باید قبل از ساعت ۱۳ پرواز را انجام میدادند. این منبع آگاه درباره دو عامل شناسایی شده نیز گفت: هنگام شروع پرواز تاخیری که به سبب دیدارهای رییسجمهور پیش آمده وضعیت هوایی را نامطلوب کرد و از طرف دیگر وزن بالای بالگرد در فشار هوایی آن منطقه عامل مهمی در عدم توانایی خلبان برای کنترل بالگرد بوده است. در این زمینه بررسیها حاکی است بالگرد حامل شهید رییسی دو نفر بیش از پروتکلهای امنیتی را حامل بوده و زمانی که خلبان توده مه را مشاهده کرده و خواسته بالگرد را در ارتفاع پروازی مناسب تنظیم کند قدرت بالگرد کشش کافی را برای این اقدام نداشته و در محدودیت دید حاصل از مه برخورد با کوه حادث شده است. درنهایت این منبع آگاه تاکید کرده بود که نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بررسیهای دقیق خود را تکمیل کردهاند و اطمینان قطعی وجود دارد آنچه اتفاق افتاده یک حادثه بوده است.
علمالهدی درباره چه کتابی سخن میگوید
کتاب «رایحه مرگ» به نوشته «اسحاق گلدشتین» چهره اسراییلی که بهتازگی منتشر شده، روایت رسمی جمهوری اسلامی ایران از سقوط بالگرد حامل ابراهیم رییسی و همراهانش در استان آذربایجان شرقی را زیر سوال میبرد. این نویسنده اسراییلی مدعی شده که «در راهروهای ساکت مقر موساد در تلآویو» محاسبهای متفاوت در جریان بوده و مرگ رییسی حامل «ردپاهایی ظریف از یک اقدام فعال» بوده است؛ عملیاتی که بهگونهای طراحی شده تا به شکل سانحهای طبیعی یا بدشانسی محض جلوه کند. در روزهای اخیر، این کتاب به قلم فردی با نام اسحاق گلدشتین منتشر شده است؛ نویسندهای که نه سابقه دانشگاهی شناخته شدهای دارد و نه پیشینهای معتبر در حوزه مطالعات امنیتی یا اطلاعاتی. گلدشتین مدعی است که در این اثر نشان داده چگونه سازمان اطلاعات و عملیات ویژه اسراییل (موساد) سالها پیش از حمله مستقیم اسراییل به ایران در ژوئن ۲۰۲۵، عملیات خود را در داخل ایران آغاز کرده و عملا زمینهساز آن حمله شده است. رویداد24 در گزارشی در این باره نوشته است که جنجالیترین ادعای کتاب در همان فصل نخست مطرح میشود؛ فصلی با عنوان «آبشاری از تصادفها در ارتفاعات ایران». نویسنده مدعی است روایت رسمی ایران از سقوط بالگرد ابراهیم رییسی و همراهانش در آذربایجان شرقی نادرست است. ادعایی که هر چند در یک سال و نیم گذشته به اشکال مختلف ازسوی برخی نزدیکان رییسجمهور فقید مطرح شده، اما بنا به تصریح مقامات ارشد نظامی، هرگز اثبات نشده است.
کتاب میگوید روایت رسمی، روایتی از یک حادثه تراژیک است: خدمهای باتجربه، یک بالگرد سالخورده، اما قابلاستفاده، و خشم ناگهانی و بیامان طبیعت که دست به دست هم دادند تا ضربهای فاجعهبار به جمهوری اسلامی وارد شود. اما کتاب مدعی است که «در راهروهای ساکت مقر موساد در تلآویو» محاسبهای متفاوت جریان داشته است. بهزعم نویسنده، مرگ رییسی حامل «ردپاهایی ظریف از یک اقدام فعال» بوده؛ عملیاتی که عمدا طوری طراحی شده تا به شکل یک سانحه طبیعی یا بدشانسی محض جلوه کند. نویسنده در عین حال اعتراف میکند هیچ مدرکی برای نقض روایت رسمی وجود ندارد، اما میگوید الگوها، زمانبندی و زمینه حادثه برای برخی تحلیلگران «پرسشبرانگیز» است. او پا را فراتر میگذارد و سقوط بالگرد را بخشی از «هنر عملیاتی ترور» مینامد؛ هنری که به جای ضربه مستقیم، «آبشاری از تصادفها» را مهندسی میکند تا نیروهای طبیعی به جلاد ناآگاه بدل شوند. درنهایت، گلدشتین میکوشد نتیجه بگیرد که عملیات موساد در ایران- اگر هم رخ داده باشد- به مثابه انداختن «مرواریدی بینقص در خمرهای از اسید» بوده است؛ تصویری شاعرانه برای ادعایی که بیش از آنکه بر سند و مدرک استوار باشد، بر تخیل امنیتی تکیه دارد.
چرا همه باید نتیجه ستاد کل نیروهای مسلح را فصلالخطاب بدانند؟
براساس اعلام رسمی عالیترین مرجع نظامی و قضایی کشور، یعنی ستاد کل نیروهای مسلح، تاکنون هیچ سند یا مدرک معتبری که دلالت بر وقوع اقدام خرابکارانه یا ترور در حادثه سقوط بالگرد رییسجمهور داشته باشد، به دست نیامده است. این موضعگیری رسمی، چارچوب اصلی روایت نهادهای مسوول را مشخص میکند و مبنای تحلیلهای حقوقی و امنیتی موجود قرار گرفته است. با این حال، همزمان با انتشار این جمعبندی رسمی، گمانهزنیها و روایتهای غیررسمی در برخی رسانهها و محافل تحلیلی، به ویژه در خارج از کشور، همچنان ادامه دارد. در این میان، توجه به الگوی رفتاری اسراییل در قبال عملیاتهای منتسب به این رژیم در داخل خاک ایران اهمیت ویژهای دارد. اسراییل تا پیش از جنگ اخیر، در مواجهه با ترور یا اقدامات امنیتی منتسب به خود، راهبرد «ابهام هدفمند» را در پیش میگرفت؛ به این معنا که نه مسوولیت رسمی چنین اقداماتی را برعهده میگرفت و نه آن را به صراحت رد میکرد. این سکوت حساب شده، بخشی از دکترین بازدارندگی و جنگ روانی تلآویو تلقی میشد. در حادثه سقوط بالگرد حامل ابراهیم رییسی نیز هیچ مقام رسمی اسراییلی مسوولیتی را بهطور مستقیم نپذیرفته و موضعی شفاف اتخاذ نکرده است. با این حال، برخی روزنامهنگاران و تحلیلگران اسراییلی، خارج از چارچوب مواضع رسمی، تلاش کردهاند با طرح اظهارنظرهای مبهم یا کنایهآمیز، به این گمانهها دامن بزنند. در این میان، اظهارات افرادی مانند ایدی کوهن روزنامهنگار اسراییلی، بازتاب قابلتوجهی در فضای رسانهای پیدا کرد.
او با مقایسه تلویحی شهادت رییسجمهور ایران با ترور اسماعیل هنیه در تهران، سعی کرد این حادثه را در قالب یک عملیات هدفمند امنیتی تفسیر کند؛ تفسیری که بیش از آنکه بر شواهد متقن استوار باشد، بر القای ابهام و تحریک افکار عمومی تکیه دارد. با این وجود، بررسی پیشینه و سبک فعالیت رسانهای چنین افرادی نشان میدهد که بسیاری از آنان بیش از آنکه در پی ارائه تحلیل مستند باشند، به دنبال دیده شدن و جلبتوجه رسانهها از طریق طرح ادعاهای جنجالی هستند. تکرار این فرضیهها، بهویژه در غیاب شواهد رسمی، بیش از هر چیز میتواند در چارچوب رقابتهای رسانهای و تلاش برای اثرگذاری روانی تحلیل شود، نه به عنوان یک روایت قابل اتکا. در عین حال، نمیتوان انکار کرد که دو عامل به این گمانهزنیها وزن تحلیلی میبخشد: نخست، سابقه و توان عملیاتی اسراییل در اجرای عملیات پیچیده در خارج از مرزهای خود و دوم، پیامد نمادین و سیاسی احتمالی ترور رییسجمهور ایران. از منظر تلآویو، هدف قرار دادن رییسجمهور جمهوری اسلامی ـ فارغ از گرایش سیاسی یا مواضع دیپلماتیک او ـ میتوانست نوعی نمایش قدرت و «عرض اندام» تلقی شود. در چنین چارچوبی، مساله نه مواضع فردی رییسجمهور، بلکه جایگاه نمادین این مقام در ساختار سیاسی ایران است. با این همه، تا زمانی که این پرونده از طبقهبندی خارج نشود و اسناد رسمی و قابل استناد منتشر نگردد، به نظر میرسد «جنگ روایتها» پیرامون این حادثه ادامهدار باشد. نزاع میان روایتهای مستند و ادعاهای غیرمستند، احتمالا در سالهای آینده نیز بخشی از فضای رسانهای و تحلیلی پیرامون این حادثه را شکل خواهد داد. با این وجود انتظار میرود چهرههایی که عموما خود را اصولگرا و دلسوزان نظام میخوانند به صورت مستقیم و شفاف بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح را فصلالخطاب بدانند.
حادثه ای بود در قالب ترور و یا تروری در قالب حادثه ؟ بهر حال چه فرقی میکند مهم این است که رئیسی در میان ما نیست .
فقط وقوع حادثه مشکوک نبود. اطلاع رسانی های مکررکذب بعد از حادثه و خبرهای ضد ونقیض ار مسئولین، اتفاقات قبل از حادثه و نحوه جستجو و امداد و .... همه و همه بسیار مشکوک بود.
بعدازرفتنشان .خانواده رییسی وامیرعبداللهیان هیچ اظهارنظری درهیچ موردی مانندجنگ نکردنددقیق ترین نتیجه رامیشودگرفت.
حرفهای هردو طرف دروغ است
پشت پرده معلوم نیست چه اتفاق درستی
افتاده ........ همه چیز مشکوک است
طرح این مسائل چه سودی بحال مردم دارد چرا که ازاول می دانستیم وآن بزرگوار مورد هدف اسرائیل قرار گرفته وجدانا مارا مشغول این چیزها نکنید
100 درصد حادثه بوده ، شهیدسازی نکنید
100درصددروغ میگی
یا ندارد همان روز اول مردم گفتن ترور از خاک آذربایجان هست
پشت پرده در دولت نفاغ برای ادامه روابط سیاسی وپنهان کاری ترور شهید رئیس جمهور توسط اسرائیل بچه کش وبا همکاری آذربایجان صورت کرفته تا یک نفر انقلابی ودلسوز ملت ونظام حذف شودتابه مقاصد شوم خود برسند.
آفتاب زیر ابر نمیمونه
تروری هدفمند بود که با شرایط بسیار نامساعد جوی متقارن و مصادف شد به نحویکه به ذهن ساده لوحان اینگونه متبادر شود که عامل طبیعی (مه غلیظ در منطقه) و عامل خطای انسانی (خطای خلبان) باعث سقوط بالگرد شده است.
یاد باد آن روزهای خدایی