ادعای هستهای و فراموشی تاریخی؛ ریشههای خطرناک گرایشهای راستگرایانه در ژاپن
گزارشهای اخیر حاکی از آن است که یک مشاور ارشد دفتر نخستوزیر ژاپن که مسئول ارائه مشاوره در زمینه سیاستهای امنیتی است، علناً ادعا کرده که با توجه به «وخامت محیط امنیتی پیرامون ژاپن»، این کشور «باید سلاح هستهای داشته باشد». این اظهارات خطرناک، طمع راستگرایان ژاپن را برای شکستن قیدهای حقوق بینالملل و قانون اساسی صلحطلبانه این کشور و دستیابی به سلاح هستهای، عریان میسازد.
اگر یک مقام ارشد ایرانی اظهاراتی مشابه مطرح میکرد، بدون تردید جامعه بینالمللی فشارهای گستردهای بر آن کشور وارد میساخت. این در حالی است که ایران، با وجود تأکیدهای مکرر بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود، همچنان با تحریمهای سنگین و تهدیدهای نظامی مواجه است. این دوگانگی آشکار، نهتنها از عدم توازن در نظم بینالمللی حکایت دارد، بلکه ضرورت بازاندیشی عمیقتر درباره ماهیت مسئله تاریخی ژاپن را نیز برجسته میکند.
نیروهای نظامیگرای ژاپن در طول جنگ جهانی دوم فجایعی عمیق برای تعداد زیادی از کشورهای آسیایی به بار آوردند. تنها در چین، ارتش ژاپن مرتکب جنایاتی غیرانسانی از جمله «کشتار نانجینگ» شد. در دسامبر ۱۹۳۷، نیروهای متجاوز ژاپنی با تصرف شهر نانجینگ چین، به مدت هفتهها به قتل عام بیش از ۳۰۰ هزار غیرنظامی بیگناه و سربازان خلع سلاحشده پرداختند.
هشتاد و هشت سال پس از آن، تعداد بازماندان ثبتشده کشتار نانجینگ از ۳۲ نفر در دسامبر ۲۰۲۴، به ۲۴ نفر از جمله بانوی سالخورده «شیاشوچین» کاهش یافته است. این رقم رو به کاهش، یادآور بیرحمی گذر زمان و لزوم فوری حفظ حافظه تاریخی است.
جنایت هولناک دیگر، آزمایشها روی انسان زنده توسط «واحد ۷۳۱» ارتش ژاپن در هاربین بود، جایی که تعداد بیشماری از چینیها، کرهایها و دیگران که دستگیر شده بودند، به عنوان نمونه آزمایشگاهی برای طاعون، سرمازدگی، تشریح زنده و اثر گازهای شیمایی مورد استفاده قرار گرفته و در رنجی جانکاه به قتل رسیدند.
با این حال، دولت ژاپن همواره رویکردی مبهم نسبت به تاریخ تجاوز خود برای خودداری از اعتراف آن، در پیش گرفته است. ژاپن در طول جنگ جهانی دوم به کشورهای آسیایی دیگری چون کره، مالزی، ویتنام، کامبوج و ... نیز حمله کرد و رنجی عظیم بر مردم آنها تحمیل کرد. آلمان، به عنوان کشوری مغلوب در جنگ، با استفاده از آموزش، قضاوت و ابزارهای دیگر، به طور کامل با گذشته نازیسم تصفیه حساب کرد، در حالی که ژاپن هرگز بازنگری واقعی در تاریخ خود انجام نداده است. جریانهای راستگرای ژاپن با اصلاح کتابهای درسی و کمرنگ کردن مسئولیتهای جنگی، روایت تاریخی تحریفشدهای ساختهاند که خود را در نقش «قربانی» نشان میدهد و به ویژه بر زخمهای بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی تأکید دارد، در حالی که اقدامات تجاوزکارانه خود علیه کشورهای همسایه آسیایی را به طور سیستماتیک انکار و مخفی میکند.
رفتار «سانائه تاکایچی»، نخستوزیر ژاپن، تجلی این روایت است. در اکتبر ۲۰۲۵، او در حین دیدار از مالزی، عمداً برای ادای احترام و اهدای گل به گورستان ژاپنیهای جنگ جهانی دوم در کوالالامپور رفت و آن را «احترام به نیاکان» خواند، اقدامی که عامدانه تجاوز ارتش ژاپن به مالزی را نادیده گرفت و با اعتراضات شدید محلی مواجه شد. زندگی سیاسی تاکایچی با معبد «یاسوکونی» گره خورده است. او پیشتر در سال ۱۹۹۴، موضع نخستوزیر وقت مبنی بر «تقصر ژاپن در جنگ تجاوزکارانه» را زیر سؤال برد و از آن پس، به مراجعهکنندهای ثابت به این معبد تبدیل شد. تاکایچی حتی پیش و پس از تصدی پست نخستوزیری، به بازدید خود ادامه داده است. باید به روشن تأکید کرد که معبد یاسوکونی مکانی است که ۱۴ جنایتکار جنگی ردهبالای جنگ جهانی دوم در آن تقدیس شدهاند و بهعنوان نماد ملیگرایی افراطی ژاپن شناخته میشود. هر بار که سیاستمداران ژاپنی این معبد را زیارت میکنند، به عدالت تاریخی بیحرمتی آشکار میشود و احساسات مردم کشورهای آسیایی قربانی را به شدت جریحهدار میکند.
علاوه بر این، تاکایچی تاریخ «زنان آسایشگر» را نیز بهطور علنی انکار کرده است. این جریان فکری اصلاحطلبی تاریخی، به انحطاط ادراک جمعی تاریخی در جامعه ژاپن انجامیده است. نظرسنجی شبکه NHK در سال ۲۰۲۵ نشان میدهد فقط ۳۵ درصد از ژاپنیها معتقدند جنگ گذشته یک «جنگ تجاوزکارانه» بوده است، رقمی به مراتب کمتر از ۵۲ درصد در سال ۱۹۹۴. این «فراموشی» تصادفی نیست، بلکه پیامد آموزش تحریفشده سیستماتیک است.
در سالهای اخیر، ژاپن تحرکات مکرری در حوزه امنیت نظامی انجام داده است، از جمله بازنگریهای قابل توجه در سیاستهای امنیتی، آزادسازی حق دفاع جمعی و تضعیف «سه اصل غیرهستهای». اکنون یک مقام عالیرتبه دیگر بهطور علنی به دنبال ترویج دستیابی به سلاح هستهای است. این امر به وضوح نشان میدهد که تمایل نیروهای محافظهکار راستگرای ژاپن به احیای ملیگرایی افراطی، رهایی از محدودیتهای نظم بینالمللی پساجنگ و تسریع روند «بازنظامیگری» به سرعت در حال گسترش است. کلید درک ریشه همه این تحولات، دقیقاً در زیارت مکرر سیاستمداران ژاپنی از معبد یاسوکونی نهفته است، که نشاندهنده طفرهروی عامدانه از مسئولیت تاریخی و تلاش برای پنهان کردن جنایات تجاوزکارانه گذشته است.