خون‌خواه خون‌خوار

حسین اصغری/ پژوهشگر تاریخ معاصر

خون‌خواه خون‌خوار

این روزها نام حمید نوری در محافل و مطبوعات رسمی و غیررسمی زیاد شنیده می‌شود؛ نامی که بار دیگر مسئله اعدام‌های سال 67 و جنایات منافقین را بر سر زبان‌ها انداخت و ذات پلید و سیاه اروپا و نیز سازمان مجاهدین خلق را بیش از پیش نمایان ساخت. سازمانی که بیش از 17 هزار زن و مرد و کودک و سالمند را در ایران ترور کرده است و کارنامه‌ای به‌مراتب سیاه‌تر از داعش را برای خود رقم زده است؛ اکنون این سازمان در کشور سوئد علیه حمید نوری شکایت کرده و دادگاه نیز حکم را به نفع منافقین صادر کرده است. به همین مناسبت بی‌فایده نیست که نیم‌نگاهی داشته باشیم به مسئله اعدام‌های سال 67 منافقین که از حمید نوری به علت شرکت در این مسئله محکوم شده است.

چند روزی از قبول قطعنامه توسط امام خمینی(ره) نگذشته بود که نیروهای سازمان مجاهدین به پشتیبانی ارتش صدام از مرز عراق وارد ایران شدند و به سمت تهران حرکت کردند و در طول مسیر ضمن تصرف برخی شهرها و روستاها، جنایاتی از جمله حمله به بیمارستانی در کرمانشاه و کشتار تعدادی از هموطنان را مرتکلب شدند. منافقین در این عملیات که مرصاد نام داشت شکست سختی خوردند اما برنامه‌ریزی آن‌ها این بود که طبق هماهنگی‌های صورت گرفته از قبل، پس از ورود به هر شهر، منافقین محبوس در زندان‌ها از داخل زندان دست به آشوب و شورش بزنند و از این طریق افراد سازمان را یاری رسانند و گام به گام شهرهای ایران را در طول مسیر خود به سمت تهران به این شکل فتح کنند. پس از شکست منافقین در این عملیات، طی بازرسی‌هایی که از زندان‌ها و بندهای منافقین صورت گرفت اسناد و مدارکی بدست آمد که نشان می‌داد آن‌ها خودشان را برای روزی که به خیال خودشان اعضای سازمان مجاهدین حکومت در ایران را در اختیار خود بگیرند آماده کرده بودند؛ تا جایی که برای خود مناصب حکومتی هم در نظر گرفته بودند.

در این برهه زمانی، اوضاع خاصی بر ایران حکمفرما بود که لازم است آن‌ها را مدنظر قرار داد؛ وضعیت کلی نیروهای نظامی ایران در جبهه‌ها، روحیه مردم به واسطه انعکاس تحولات جبهه‌ها، تبلیغات وسیع درباره پیشروی‌های عراق از سوی رادیوهای بیگانه، ورود مستقیم آمریکا به صحنه جنگ با ایران از طریق حمله به هواپیمای مسافربری، پیشروی منافقین در خاک کشور و تصرف چند شهر و روستا، بروز تحرکات و تنش‌هایی در زندان با سردمداری منافقین، آغاز فعالیت و شورش توسط هواداران سازمان و انتشار پیام‌های مستمر سازمان منافقین از طریق رادیو و ترغیب مردم به شورش و ... . فلذا امام خمینی(ره) از مسئولان مربوطه خواست تا ضمن بررسی مجدد وضعیت منافقین در زندان‌ها، آن دسته از کسانی که هم‌چنان بر موضع خود پافشاری می‌کنند به عنوان نیروهای داخلی یک سازمان محارب (که اکنون به صورت ارتش متجاوز نیز درآمده بود) محاکمه و اعدام شوند.

مسئله بررسی مجدد پرونده منافقین زندانی از مسائلی است که مسبوق به سابقه بوده است؛ در سال 1360 زمانی که اعضای سازمان مجاهدین در شهرها به شورش و ترور و آشوب دست می‌زدند تعدادی از منفقین در حبس نیز به همراهی آنان برخاستند و در زندان‌ها شورش‌هایی را به‌وجود آوردند که پس از بررسی مجدد این پرونده این افراغد، 12 نفر به حکم دادگاه تیرباران شدند. نکته‌ای که لازم است به آن توجه شود این است که در داستان فوق، امام خمینی(ره) توصیه اکید داشتند که از هرگونه تندروی نسبت به این افراد پرهیز شود و دادگاه‌ها به دقت بررسی و پس از آن اقدام به صدور حکم کنند. این تاکید امام نشان از اوج درایت و عقلانیت حضرت دارد و این اتهام که امام در صدور احکام احساسی عمل می‌کرد را رد می‌کند چراکه امام با پیام خود تاکید کرد که به دور از احساسات و با دقت باید به پرونده منافقین در حبس رسیدگی شود؛ اما همین امام(ره) در سال 67 و پس از حمله منافقین به ایران و شورش ایادی آن‌ها در زندان‌ها و برنامه هماهنگ‌شده جهت یاری رساندن به آن‌ها، با قاطعیت اعلام کرد که سازمان مجاهدین خلق به اقرار سران خود از اسلام مرتد شده‌اند و هم‌اکنون محارب هستند و منافقین در زندان‌ها، اگر همچنان بر موضع نفاق خود پافشاری می‌کنند محارب و محکوم به اعدام هستند و تشخیص این موضوع نیز با قاضی شرع، دادستان انقلاب و نماینده وزارت اطلاعات است و رحم کردن بر این افراد را ساده‌اندیشی عنوان کرد و فرمود: «میدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند.تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام».

با حکم امام این افراد در قالب شکل رسمی دادگاه محاکمه شدند و با آگاهی از وضعیت سابقشان از آن‌ها سوال‌های بسیاری می‌پرسیدند. سئوالاتی از قبیل اینکه برای چه زندان هستی؟ چند وقت است زندان هستی؟ محکومیتتان چقدر است؟ در کجا دستگیر شدی؟ اتهامات قبلی‌تان چه بوده است؟ موضع شما نسبت به منافقین چیست؟ تا صحبت در مورد وضعیت فعلی تفکر در مورد سازمان و اعلام مواضع در رابطه با وقایع روز و اینکه آیا از اعمالی که انجام داده‌اند پشیمان هستند یا نه؟ جلسات محاکمه جلسات طولانی و بعضا چند نوبته بود گاهی اوقات با یک نفر، 5 تا 10 ساعت صحبت می‌کردند تا به نتیجه برسند و اصل را بر قبول توبه و محکومیت اولیه می‌گذاشتند؛ یعنی کسی که حکم برایش صادر شده همان باشد؛ در واقع این هیئت، هیئت تصمیم گیر نسبت به استثنائات بود. خوب است به این نکته هم اشاره شود که منافقینی که از سال‌های 60 و 61 بابت ترورها در زندان بودند حکم قطعی آن‌ها اعدام بود اما به دلایلی از جمله سن کم، همکاری با منافقین از روی احساسات و نیز امید به توبه این افراد در آینده، مورد رأفت اسلامی قرار گرفته و حکمشان به حبس تغییر کرده بود. این بخشش‌ها غالباً موثر واقع شده بود و افراد زیادی توبه کردند، اما متاسفانه برخی از همین توابین بعد از آزادی به منافقین می‌پیوستند و در عملیات‌‌های دیگر از این افراد استفاده می‌شد از جمله در عملیات مرصاد حداقل 365 نفر از کشته شدگان منافقین از همین توابین بودند یا زهره قائمی که سرتیم ترور شهید صیاد شیرازی بود از عفو شده‌های جمهوری اسلامی بود؛ فلذا اعدام آن‌ها در سال 67 بازگشت به حکم اولیه بوده است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید