نکاتی در باب حکمت فوتبال ایران/ حکیمان انگشت تحیر گزیده دارند
نویسنده: محسن رزوان
نکته ی اول:
چه تجربه ی سختی است ناداوری در داوری
مهم ترین عاملی که مانع از ایجاد تنش و دعوا و چند دسته گی می شود، وجود داور و ایجاد داوری ست. داوری بهترین گزینه برای نزدیک شدن به مبحث عدالت است. آیا با آن چیزی که اتفاق افتاده است بهتر نیست بگوییم " وای به روزی که بگندد نمک "؟! چه بر سر فوتبال ما آمده است ؟! در سالی که راحت و بدون دردسر به جام جهانی صعود کردیم و ملت حتی جشن صعودشان را گرفته اند، وضعیت داوری فوتبالمان این گونه شده است؟! چرا هیچ وقت عرصه ی فوتبال کشور عزیزمان از مسایل عجیب و غریب برای سخت شدن زمینه ی کاری و کند چرخیدن چرخه ی موفقیت فوتبال این سرزمین نباید خالی باشد. همیشه باید مساله ای باشد که آرامش را از بدنه و اجزا و مهم تر از همه از صاحبان اصلی بدنه ی فوتبال ایران یعنی مردم بگیرد.
مسایلی چون:
1- درگیری دپارتمان داوری با کمیته ی داوران و ایجاد موازی سازی در فوتبال ایران
2- خداحافظی یا حذف زودهنگام داوران و قرارگیری آن ها در پست ها و پشت میزهای دولتی و نوع رفتار مسوولان با آن ها که به استعفای زودهنگام آن ها منجر شد (یعنی مهره سوزی ها )
3- برهم زدن نظم و تعادل ذهنی داوران و رساندنشان به اشتباهات در قضاوت که بسیار بزرگ و واضح و تاثیرگذار در نتایج تیم ها بود
4- نپذیرفتن اشتباهات داوران از سوی مسولین و گفتن "اشتباهات داوران از پنج درصد کمتر است" از آنان در حالی که در یک هفته در چهار بازی اشتباهات داوری تاثیرگذار در نتایج وجود داشت
5- مدیریت های ناهماهنگ و ناهماهنگی بین مسوولان فوتبال ایران....
آیا در این بی نظمی میشود رفتار سرمربی خارجی ایران را مدیریت کرد؟!
6- پیش از این ، خیلی از داوران به دلیل مورد اهانت قرار گرفتنشان در استادیوم ها یا همان فقر فرهنگی تماشاگرنماها به سرعت و خیلی زودتر از موقع، رخت داوری را از تن در می آورند. سوت ها را آویزان می کردند و کارت های زرد و قرمز را غلاف . اکنون بهانه ی تماشاگرنماها دیگر وجود ندارد بلکه بهانه شان مدیرنماها شده است.
7- این که در یک دیدار دوستانه، دزد لباس داوران را می دزدد و داوران با لباس قرضی یک مسابقه ای را قضاوت میکند مساله ی مهمی نیست و فقط کمی ارزش خبری دارد که صفحه ها و خط ها را پر کند اما اگر مشکلات و نامدیریتی ها منجر به دزدیده شدن داوران شود چه؟!
8- داوری که از سمت فیفا تقدیر می شود و مورد توجه قرار میگیرد چه می شود که در سیر نزولی خود را می بیند؟!
9- کلاس های داوری در ایران و آمدن داوری که سابقه ی دادن بیشترین کارت زرد و قرمز را دارد و توصیه اش این است که داوران به جای دادن کارت زرد و قرمز مدارا و بازی را با خلاقیت اداره کنند. عزیزم کل اگر طبیب بودی مایه ی عبرت نمی شدی. مربی و معلم باید آگاه باشد نه مایه ی عبرت
10- اینکه داوری فوتبال این سرزمین مورد بی نظمی ها قرار بگیرد انتظار برقراری نظم و عدالت از این دستگاه امری ست بیهوده و گزاف و ما این توقع و انتظار را از فوتبال ایران دیگر نخواهیم داشت و باید با کاستی ها و نداری ها بسازیم.... چه می شود کرد چون این نیز بگذرد.....
نکته ی دوم:
مربی چینی خریداریم که دو بازی ازش مونده
این که مربی تیم بزرگی باشی و مجبور شوی به دلیل اشتباه مدیریتی گذشته جوانگرایی کنی و نتیجه اش راببینی که جوانگرایی یعنی تزریق خون تازه به رگ تیم و فقط مدیریت جوانان در تیم می تواند تو را تبدیل کند به یکی از بهترین مربیان آسیا و دعوت شوی در چین. یعنی سال گذشته مجبور شدی درست رفتار کنی. وقتی طوق اجبار از گردنت برداشته شد رفتار و تصمیم های غلط از تو شروع به سر زدن کرد....
بگذار برادرانه توصیه ای کرده باشم :
"روزگاری نمی توانستی بازیکن بخری حال که می توانی انگار برای انتقام آمده ای. شروع کردی به خرید های عجیب و غریب و ترافیک سازی کردی در پست های زمین فوتبال.
مگر جوانان برایت روح و جان تازه نیاوردند. خب چرا هر چه خریدی سی بهار از عمرشان می گذرد و اگر قایدی را نمی خریدی که میانگین سنی بازیکنانت به میانگین سن مربیان تیم نزدیک و نزدیک تر می شد. قایدی یعنی جوانی! و وقتی می خواهد به زمین بیاید هیجان به سکوها و تیم می آید نیکی چه بدی داشت که فقط یک بار انجام دادی و نتیجه ی مثبت گرفتی. آیا از نتیجه مثبت گرفتن بیزاری؟!..
زیاد زیاد بازیکن خریدی و (نگوییم سن و سال دار و بگوییم باتجریه خریدی) از ایرانی اش تا خارجی اش از جباری تا جباروف گرفته یا از قایدی گرفته و بازیکنی که هنوز به دنیا نیامده خب چرا انقدر گرون گرون اخه به خدا یه برگردون سرمایه و پرداخت پول هم هست چند دسته گی مالی بین بازیکن ها اتفاق میفته به خدا از ما گفتن بود و از شما نشنیدن."
فقط در ایران این اتفاق میفتد که یک مربی در یک سال در زمره ی بهترین های آسیا قرار می گیرد و در همایش مدیران برتر آسیا دعوت می شود و در شروع سال جدید بدترین نتیجه ی تاریخ یک تیم را ممکن است بگیرد
همه ی جنس های چینی هم ممکن است بد نباشد. حالا ببینیم که منصوریان وقتی از چین بیاید و مثل مارکوپولو از جاده ی ابریشم بگردد و در باشگاه استقلال لنگر بگیرد و بار وجودی ش را خالی کند شاید اتفاقاتی بزرگ در راه باشد و دیگر بحث دو بازی را باید حتما ببرید درکار نباشد. از ریزش موی سر تا ریزش مربی و مدیری در کار نباشد. آن چه که از جنس چینی میگویند به صرفه بودن این اجناس است. امیدوارم منصوریان که از چین برگشت برای باشگاه استقلال از نظر مالی به صرفه باشد و این باشگاه مجبور نباشد قیمتی برابر یک بازیکن خارجی خوب به یک بازیکن خوب ایرانی بدهد و با یک خرید خیلی ها را شاد کند......
"استقلال پرسپولیس یه سفره ی پهن شده نیست که همه بشینن پاش و بخورن بیت الماله و یه روزی باید پای کارایی که کردند رو باید بخورن."
نکته ی سوم:
قرارداد ببندید لطفا راه پیشرفت اقتصادی تیم را نبندید
آن چه در فوتبال ایران در باب قراردادهای خارجی همیشه مطرح است این که "من مدیر نمی مانم در این تیم، پس مهم نیست با جدیت و دقت قرارداد ببندم." مدیر تازه می آید با پرونده های باز در فیفا و شکایت ها و فشارهای اقتصادی فیفا بر تیم های متخلف و تبدیل شدن یک تیم ایرانی به عنوان تیم متخلف. یعنی فیفا تعریف مثلا اشتباه شده و اشتباه کردیم را نمی فهمد و هر چیزی که در ایران به عنوان اشتباه مد نظر است در فیفا به عنوان تخلف مطرح می شود. بازیکنان و مربیان خارجی شکایت می کنند و به پولشان می رسند. خب خطرناک است. خطر کسر امتیاز و سقوط به دسته ی پایین تر و ممنوعیت از نقل و انتقال یا ممنوعیت برای شرکت در جام باشگاه آسیا و... خب طلب بازیکنان داخلی چه می شود؟؟! شکایت و اعتراض بازیکنان ایرانی چه خطری دارد. البته تا وقتی به فیفا ارجاع داده نشود.
"مگه ما چه کم داریم از بیگانه ها" اضافه می شود به دیالوگ شاکیان ایرانی و می گویند: بیگانه هایی آمده اند در زمین فوتبال و بعضی هاشان حتی سابقه ی دقیقه ای بازی کردن هم ندارندو میلیاردی گرفتند و رفتند و برخی نگرفتند و رفتند شکایت کردند و بالاخره می گیرند. این یک چپاول همگانی ست. به این ترتیب داخلی ها هم شکایت کردند به فیفا و وای از این همه اشتباه که چه باید کرد؟! خلاصه شکایت پشت شکایت و یک مدیر تیم های فوتبال ایرانی بخش اعظمی از مدیریت خود را صرف رسیدگی به شکایات و تامین منابع مالی باشگاه است. یک لحظه از این شکایت ها نفسی به راحتی نخواهد کشید تا جایی که برسد به جایگاه مدیریتی نفت تهران . یعنی سرخوردگی های مدیریتی و سرباز زدن از زیر بار مسوولیت رفتن. عدم ثبات مدیریتی و این که یک مدیر نمی داند که تا کی مدیر می ماند که آیا زیر بار برود یا نه؟ آیا دل بسوزاند و خود را مسوول اتفاقات روز باشگاه بداند یا خیر؟!
آیا راحت ترین کار در ایران عزل کردن نیست؟ عزل کردن یعنی پاک کردن صورت مساله ها؟! تمام مشکلات یک باشگاه بالاخره روزی تمام می شود. فقط باید پای کار بود. و اشتباه تازه ای نکرد. که اشتباه پشت اشتباه نیاید. قراردادها منطقی بسته شده که مشکل به معضل نشود. خواستن عذر این و آن از راحت ترین کار است. با خواستن عذر یک مدیر کار او را آسان میکنیم و رزومه ی آن را پرتر. دست سودجوها باید در یک اتفاق اقتصادی بریده شود. حتی اگر هزار دست باشند. باید خیلی سریع تر به فکر بود و مراقب اشتباهات بود و به سرعت از آن فاصله گرفت.
پیشرفت یک تیم فقط قرارگیری در بالای جدول و در آخر فصل قهرمانی نیست. بلکه بالارفتن شخصیت یک تیم و پیشرفت اقتصادی . رسیدن به خودکفایی یک تیم می تواند نهایت هدف گذاری مدیریتی باشد.
نکته ی چهارم:
از جواد نکونام تا گاسپار
به کجا چنین شتابان
باید از سرمربی پرسید؟!
علی کریمی آمد و رفت. جواد نکونام هم به همین طریق. افشین خان پیروانی هم آمد و کمی بیشتر ماند و رفت. گاسپار هم که خیلی وقت است آمده تازه رفته است. اکنون نوبت آمدن الکساندر لوپز است.او هم خواهد رفت. همه خواهند رفت جز سرمربی تیم. چون تیم ملی ایران سرزمین پادشاهی کارلوس کیروش است. کسی مگر می تواند از پادشاه بپرسد چرا؟ و همه فقط وظیفه دارند اطاعت کنند. هر کسی مانع از عشرت طلبی کیروش باشد حذف می شود یا هر کسی که مانع رسیدن کیروش به موفقیت تیمی؟ نمی دانیم چه خبر است؟! این که کره ای ها او را روباه خطاب می کنند باعث ناراحتی ماست ولی اگر کره ای ها منثل نفر سومی باشد که دانای کل است و از بیرون به قصه می نگرد چه؟! آیا کسی جرات دارد از او چیزی بپرسد؟! ترس از مورد غضب کیروش قرارگرفتن مساله ی مهمی ست. ولی نکته این است که حکومت های پادشاهی روزی به آخر می رسد و کیروش شاه روزی خواهد رفت و خاطرات بد ازایرانی ها باقی می ماند. فصل انتقام گیری ها آغاز می شود. فصل شکایت ها به فیفا شروع می شود. کدورت هایی که ماندگار شده در دل و به کینه بدل شده است را چه کسی می تواند مدیریت کند.ممنونیم که راحت صعود کردیم ولی دلیل نمی شود که حال که راحت صعود کردیم ناراحتی هایی ایجاد کنیم. هر چه من بگویم همان شود و اگر نشود نه من نه شما نه شما نه من. . رفتن کیروش با انقلاب اگر صورت بپذیرد چه؟! بهتر نیست ترس را کنار بگذاریم و استیضاح سرمربی تیم ملی را شروع کنیم که دموکراسی جای استبداد را بگیرد؟! هر چه او بخواهد بشود که نمی شود.
31