مگر خانه اندیشمندان مغازه قصابی و بقالی است که شهرداری بر آن قفل می زند؟

خبر آمد که در پی حضور نیروهای شهرداری و تعویض قفل‌های خانه اندیشمندان علوم انسانی همه برنامه‌های این خانه تعطیل شده است.

مگر خانه اندیشمندان مغازه قصابی و بقالی است که شهرداری بر آن قفل می زند؟

 روابط عمومی خانه بیانیه‌ای در کانال تلگرامش منتشر کرده و در آن نوشته: «علی‌رغم حمایت همه‌جانبه اصحاب علم و اندیشه از تداوم فعالیت‌های خانه اندیشمندان در ساختمان ورشو و نیز با وجود رایزنی و مکاتبه رسمی ریاست محترم جمهوری و پیگیری جمعی از اعضای محترم هیات دولت و به‌رغم حمایت اکثریت اعضای محترم شورای محترم شهر تهران به‌ ویژه ریاست محترم شورا از خانه اندیشمندان، تنها نیم ساعت پس از موضع‌گیری جناب آقای مهندس چمران در صحن شورا مبنی بر عدم مداخله شهرداری در اداره ساختمان خانه اندیشمندان، عوامل شهرداری تهران با حضور حداکثری در محل به تعویض قفل اتاق‌ها پرداخته و قصد دارند نیروهای خود را در این محل مستقر کنند.»

این اولین‌بار نیست که شهرداری به هدف تعطیلی خانه اندیشمندان خیز برداشته و نمی‌دانم این‌بار در تعطیل و توقیف موفق می‌شود یا خیر. ماجرا مربوط به امروز و دیروز نیست. کشمکش از دو سال پیش شروع شد. همین دو ماه پیش و حدود یک هفته قبل از جنگ دوازده روزه بود که خبر آمد، شهرداری از مرجع قضایی درخواست کرده که با حضور عوامل انتظامی، نسبت به تخلیه ساختمان ورشو اقدام کنند. 

مشخص نشد که چطور شهرداری بی‌خیال ماجرا شد، شاید چون جنگ شد فرصت برای توقیف و تعطیلی نیافت.

اما حالا که آب‌ها از آسیاب افتاده و فضای جامعه بعد از یک بحران بنیان برافکن رو به آرامش می‌رود، خبر بالا آمده. واقعا حیرت‌انگیز و شگفت‌آور است. این اقدام واقعا چه پیامی دارد و هدف شهرداری از این کار چیست؟ آیا واقعا شهرداری تهران با آن همه کیا بیا، گیر همین یک ساختمان است؟ در همین چند روز پیش رو، کلی برنامه و نشست و همایش و جلسه قرار بود در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شود. سه‌شنبه، 14 مرداد و روز مشروطه است. همین دیروز (یکشنبه ساعت 18) قرار بود نشست «تاملی بر میراث مشروطه در حقوق عمومی امروز» در این مکان برگزار شود که نشد. 

واقعا این شکل برخورد و حضور یافتن نیروها و تعویض قفل‌ها چه معنا و مفهومی دارد؟ مگر خانه اندیشمندان علوم انسانی قصابی یا بقالی است؟ این چه طرز برخورد با اندیشمندان و اصحاب علوم انسانی است؟ واقعا این اعتراض‌ها را باید پیش چه کسی مطرح کرد؟ این همه از ضرورت وفاق و همدلی در شرایط جنگی و پس از جنگ سخن می‌گویند. این همه از این می‌گویند که ایران برای همه ایرانیان. بعد این‌طور رفتار می‌کنند. کدام حرف را قبول کنیم؟ واقعا چه کسی بذر ناامیدی و یأس را در دل مردم می‌کارد و آبیاری می‌کند؟ 

منبع: اعتماد
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 3
  • ناشناس

    دستورپزشکتونه

  • ناشناس

    یک خانه اندیشه برای اندیشمندان حقیقی و نه بندگان دنیا و ثروت تاسیس کنید، مشکل بحران موجودیت و بحران هویت یک بحران خاموش است که سالهاست موجب بروز اختلالات اعصاب و بیماری اعتیاد در جامعه است. این مشکل اصلا شوخی بردار نیست و متاسفانه مافیاهایی مثل این خانه مانع بروز اندیشمندان کار بلد و دلسوز می شود.

  • ناشناس

    اینها با این همه اندیشه ورزی و اندیشه سازی یک نمونه کار مثبتشون رو بگویند دلگرم شویم زیادی دارید شکسته نفسی می کنید