چرا ۱۷ مرداد، روز خبرنگار شد؟
داستان لحظههای پایانی محمود صارمی و تلفنی از مزارشریف که ناگهان قطع میشود / تله پاکستان برای ورود ایران به جنگ با طالبان
در تقویم ایران ۱۷ مرداد به نام روز خبرنگار نامگذاری شده که دلیل آن شهادت «محمود صارمی» خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) در حادثه کنسولگری ایران در شهر مزارشریف است. در این گزارش نگاهی به این حادثه شده است.

۱۷ مرداد ۱۳۷۷ ساعاتی پس از آن که طالبان به دنبال پیشرویهای خود در شمال افغانستان شهر مزارشریف را به تصرف خود درآوردند، چند نفر که به نظر میرسید از افراد وابسته به این گروه شبه نظامی هستند، وارد کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در این شهر شدند و همه افراد حاضر در ساختمان کنسولگری را به شهادت رساندند که «اللهمدد شاهسون» از این حادثه جان سالم به در برد.
روز سیاه مزارشریف
شاهسون سال 1395 در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا در رابطه با روز حادثه میگوید: "با شدت زیادی در میزدند، شهید فلاح در را باز کرد، افرادی مسلح و با چهرههایی مانند طالبان وارد شدند، سراغ اسلحه و نیروهای دیگر را میگرفتند، اکثرا شهید ریگی به سوالهایشان پاسخ میداد، پس از بازرسی سفارت، سوئیچهای ماشینها را خواستند و ماشینها را از حیاط ساختمان خارج کردند.
برای بازرسی کنسولگری، مرتب دور میزدند، ما را به اتاقی در طبقه همکف منتقل کردند. برای این افراد حضور یک خبرنگار یا فرد نظامی اهمیت نداشت در واقع آنها هدف دیگری را دنبال کرده و دستورات را اجرا میکردند و اصلا به این موضوع که ما چه کسانی هستیم و اینجا چه میکنیم، اهمیت نمیدادند. با ناصری کنار هم ایستاده بودیم، با وجود رفتار خشن افراد متجاوز، ما رفتار مسالمت آمیز داشتیم، یکی از عوامل اصلی آنها به در تکیه زد، ریشی مشکی داشت و جوان بود، گفت: «دو برادر من را به خاطر مواد مخدر در زاهدان اعدام کردهاید» با شنیدن این حرف شهید ناصری گفت: «خدا به خیر کند که این افراد، ما را نکشند»، در این لحظات یکی از افرادی همراه آنان که سفید پوست بود، پرسید میتواند با خارج تماس بگیرد در همین لحظه همه افراد همراهشان وارد اتاق شدند و به ما گفتند که کنار دیوار بایستیم و اسلحهها را بالا آوردند".
ما احتمال خطر را به تهران گزارش کرده بودیم
شاهسون در رابطه با وظیفه خود در کنسولگری ایران در مزارشریف میگوید: "دارای تخصص الکترونیک هستم و در یک مجموعه فنی و الکترونیک ارتش کار میکردم و برحسب تعهدی که داشتم مدتها در شرق کشور انجام وظیفه میکردم به همین واسطه قبل از حادثه با آن نواحی آشنایی داشتم و از ارتش به وزارت خارجه رفتم و در اردیبهشت سال 1377 به افغانستان اعزام شدم".
وی ادامه داد: "یک ماه و نیم قبل از حادثه احتمال سقوط مزار شریف و احتمال خطر برای دیپلماتهای ایرانی را به تهران به صورت نامه گزارش کردم و به اتفاق همکاران در کنسولگری به تهران پیشنهاد کردیم که به «ترمز» کنسولگری ایران در افغانستان برویم؛ این نامهها در آرشیو موجود است که دقیق وضعیت منطقه و خطر را تحلیل کردهام".
در فیلم سینمایی مزارشریف نیمی از حادثه در زمین ماند
حادثه مزارشریف، اتفاقی تلخ در تاریخ جمهوری اسلامی ایران است، «منوچهر شاهسواری» در سال 1393 فیلمی سینمایی با نام «مزارشریف» با موضوع این حادثه ساخت و تلاش کرد تا این حادثه غمانگیز را با جزئیات بیشتری به نمایش بگذارد.
هرچند که الله مدد شاهسون درباره این فیلم میگوید: "ساخت و اکران فیلم سینمایی مزار شریف اگر چه موجب رضایت خانواده معظم شهدای مظلوم مزار قرار گرفت و یاد شهدای عزیز این دیار را دوباره در اذهان زنده کرد، لیکن فیلم با تغییراتی که خاصیت سینماست روی پرده آمد و حداقل نیمی از حادثه بر زمین ماند، لذا بنده از یک سو از کارگردان به خاطر زحمات ومحدودیتهایی که داشته است تشکر میکنم، ولی از حاصل کار رضایت ندارم و اعتقاد دارم اگر آنچه بنده روایت کردم همان را به تصویر میکشیدند، بسیار جذاب و دیدنیتر بود".
ایستادگی دیپلماتهای ایرانی نشانهای از ایمان و ایثار بود
محسن پاک آیین سفیر وقت ایران در ازبکستان و هم مرز با مزارشریف در کتاب خاطرات خود، فصلی را به چگونگی ماجرای مزارشریف و شهادت دیپلماتهای ایرانی و خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی اختصاص داده است.
وی در یادداشتهای خود نوشته روز 13 مرداد 1377 با آقای ناصر ریگی سرکنسول ایران در مزارشریف صحبت کرده و گفتم ما نگران جان شما هستیم به همین دلیل روادید ورود شما به «ترمذ» (یک نقطه مرزی میان دو کشور افغانستان و ازبکستان) را گرفتهایم و بهتر است در اولین فرصت و تا امن شدن شهر شما و بقیه همکاران از جمله آقای صارمی به ترمذ بیایند.
آن روزها با وجود پیشروی طالبان، سرکنسولگری جمهوری اسلامی در شهر مزارشریف (شمال افغانستان) دایر بود و کارکنان به وظایف معمول خود ادامه میدادند. این وضعیت ما را حسابی نگران کرده بود؛ چرا که برخی رسانهها اعلام کرده بودند به دلیل سقوط «شبرغان» و احتمال کشیده شدن درگیریها به مزارشریف، وضعیت این شهر به شدّت ناامن است. اما آقای ریگی گفت نه ما باید اینجا بمانیم چون اگر سرکنسولگری تعطیل شود مردم میترسند و از مقاومت دست میکشند. صحبتهای آقای ریگی که نشانهای از ایمان و ایثار داشت، حاکی از این بود که وی و همکارانش، مصمّم به حضور در کنسولگری و انجام وظایف خود هستند.
آخرین ارتباط
اما پانزده مرداد، در آخرین ساعتهای شب، آقای نوروزی یکی دیگر از همکارانمان در کنسولگری در آخرین تماس تلفنی به من گفت که طالبان وارد مزار شریف شده و 10 نفر از رانندگان کامیون ایرانی را به اسارت گرفته و کامیونها را غارت کردهاند. وی گفت آنها در نزدیکی کنسولگری هستند و به شدّت به طرف کنسولگری شلیک می کنند. من که صدای شلیک گلوله را از پشت تلفن میشنیدم از آقای نوروزی خواستم در اولین فرصت کنسولگری را ترک کرده و به طرف ترمذ حرکت کنند. وی در حالی که با عجله خداحافظی می کرد گفت خیلی سخت است ببینم چکار میتوانیم بکنیم.
اینجا کنسولگری ایران در مزارشریف
وی میافزاید: روز 17 مرداد 1377، تلفنی، خبر تلخ و ناباورانه شهادت دیپلماتهای ایرانی در مزارشریف را دریافت کردم. ظاهرا یک واحد از نیروهای طالبان، به فرماندهی فردی به نام دوست محمّد، به طور غیرقانونی و به زور وارد کنسولگری ایران در مزارشریف شده و پس از بازداشت دیپلماتها و خبرنگار ایرانی و انتقال آنها به اتاقی در زیر زمین، ماشینها و اموال ارزشمند کنسولگری را غارت کرده و ساعتی بعد، آنها را به شهادت رساندهاند.
پاک آیین در نوشتههای خود ادامه میدهد شهید «محمود صارمی» خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی نیز در آخرین پیام خود مطلب نیمه تمام زیر را میگوید: اینجا محل کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف است. من محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران هستم. گروه طالبان از چند ساعت پیش وارد مزار شریف شدهاند این شهر به دست طالبان سقوط کرده است. عده ای از افراد طالبان در َحیاط کنسولگری دیده می شوند به من بگویید که چه وظیفه ای...
در این هنگام ارتباط تلفنی قطع می شود...
مزارشریف تله پاکستان برای ورود ایران به جنگ با طالبان
وحید مژده، کارشناس امور سیاسی افغانستان، سال ۹۵ در سالگرد این حمله در گفتوگو با خبرنگار ایرنا گفته بود: تعدادی از همین جریانهای داخل طالبان که یک سر آن به بعضی حلقهها در پاکستان وصل بود، میخواستند با شهادت دیپلماتهای ایرانی جنگ ایجاد کنند. همه شواهد موجود بود که این افراد بهصورت خودسر دست به چنین اعمالی (شهادت دیپلماتهای ایرانی) نبرده بودند و دستهای قدرتمند پشت پرده، این روند را رهبری میکرد. در آن زمان حتی بحث جنگ بین دو کشور نیز گمانهزنی میشد و به نظر میرسید طالبان بهزعم خود میخواستهاند دامی برای ایرانیها در افغانستان گذاشته باشند تا شاید با کشتن دیپلماتها، ایرانیها دست به عملیات در افغانستان بزنند.
الله مدد شاهسون نیز که تنها دیپلمات بازمانده از این حادثه است، در مستند «چه کسی ما را کشت؟» سرنخی از اینکه این حمله از طرف پاکستان هدایت میشده، ارائه کرده و گفته است که فرمانده مهاجمان وقتی ما را به زیرزمین برد، به تلفنی که در اتاق بود اشاره کرد و با لهجه بد فارسی پرسید: با این تلفن میشود به پاکستان هم زنگ زد؟ گفتیم: بله! و او رفت از بالا زنگ بزند. پس از ۱۰ دقیقه همراه چند نفر دیگر آمد و ناگهان همه ما را به رگبار بستند!
کریم حیدریان، ناصرریگی، نورالله نوروزی، حیدرعلی باقری، محمدعلی قیاسی، محمدناصرناصری، مجیدنوری نیارکی، محمود صارمی و رشید پاریاو فلاح، 9 نفر از نیروهای کنسولگری ایران در مزارشریف افغانستان بودند که در حادثه حمله به کنسولگری ایران در مزارشریف در 17 مرداد 1377 به شهادت رسیدند.
63
1- خدا رحمتشان کند. ولی متخصص شنود الکترونیک ارتش توی کنسولگری کشور دیگر چکار می کند؟ 2- آقای صارمی که خدا بیامرزدش هم قربانی علائالدین بروجردی شد و هنوز هم خانواده اش شاکی اند ولی زورشان به مقامات نمی رسد. هرچند که معتقدم نباید شاکی باشند، چون از اول با پارتی بازی بروجردی به ماموریت افغانستان رفتند. 3- نکته دیگر ظلمی است که برای لاپوشانی حادثه به خبرنگاران کردند. یک روز و نامگذاری سفارشی و فرمایشی. همانطوری که با وجود شاعران بزرگی مثل فردوسی و حافظ و سعدی، روز تولد شهریار را به نام روز شعر و شاعری گذاشتند!-- روز خبرنگار باید به اسم محمدعلی رهبر می بود که فتح تاریخی خرمشهر با صدای او گزارش شده است؛ تمام جنگ را هم جبهه بود و بعدها شهید شده است. یا اقلاً آن روزی که هواپیمای 60 خبرنگار در مهراباد سقوط کرد.