علی اکبر ولایتی: روابط ایران و روسیه بر پایه منافع مشترک و نگرانیهای مشترک از افزایش نفوذ غرب استوار است
علی اکبر ولایتی در یادداشتی نوشت: یکی از سیاهترین بخشهای تاریخ غرب، تجارت برده در آفریقا بود. نگارنده در سفر به غنا از دژهای استعماری بازدید کرده که محل انتقال بردگان به امریکا بودهاند.

علی اکبر ولایتی درباره تغییر راهبرد در دو جبهه ژئوپلیتیکی شرق و غرب یادداشتی با عنوان «نقش چین و ظهور قدرت ایران» نوشت. بخشهایی از این یادداشت را بخوانید:
*در دهههای اخیر، ظهور رهبرانی با شعارهای ناسیونالیستی بازتابی از چرخش جهان به سوی نوعی چندقطبی جدید بوده است. در میان این رهبران، ولادیمیر پوتین در روسیه و دونالد ترامپ در ایالات متحده، هر دو به عنوان نمادهایی از سیاست بازتعریف منافع ملی و بیاعتمادی به ساختارهای بینالمللی سنتی شناخته میشوند. پوتین با اتکا به نظم اقتدارگرا، هویت ملیگرای روس، کلیسای ارتودوکس و احیای قدرت نظامی و اقتصادی، بهدنبال بازگرداندن روسیه به جایگاه یک ابرقدرت است. ترامپ نیز با شعار «اول امریکا» تلاش کرد امریکا را از درون بازسازی کند، مرزهای اقتصادی را احیا کرده و نقش سنتی کشورش در نهادهای جهانی را زیر سوال ببرد. هرچند تفاوتهای ساختاری میان نظام سیاسی روسیه و ایالات متحده غیرقابل انکار است، اما اشتراک این دو رهبر در بیاعتمادی به نهادهای چندجانبهگرای بینالمللی، نشان از یک گذار جهانی از نظم تاریخ گذشته موجود به نوعی نظم نوظهور و چندقطبی دارد.
*ایران به عنوان یکی از محورهای مهم ژئوپلیتیکی دوران جنگ سرد، نقش ویژهای ایفا کرد. با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بازگشت محمدرضا شاه به قدرت، ایران تبدیل به یکی از متحدان کلیدی غرب در منطقه شد. شاه با حمایت امریکا و بریتانیا، سیاستهایی در پیش گرفت که همسو با نظم سرمایهداری جهانی بود و در عین حال تلاش میکرد تا با اصلاحات ارضی و انقلاب سفید، خود را حامی نوسازی معرفی کند. اما این پروژه، که بیش از آنکه ریشه در سنت ایرانی داشته باشد، برآمده از مدلهای غربی بود، در نهایت با مقاومت نیروهای سنتی، مذهبی و چپگرا مواجه شد و به انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ منجر گردید؛ انقلابی که نه تنها نظمی نو در ایران پدید آورد، بلکه نشانهای از بحران هژمونی غرب در خاورمیانه نیز بود و ثابت کرد حرفهای لیبرال دموکراسی و کمونیسم مبنی بر پایان دین در دنیا کاملا نقض شد
*ما اکنون و پس از گذشت بیش از 45سال از انقلاب اسلامی جهان در حال گذار به سمت یک نظم چندقطبی است. در یک سو، ایالات متحده و متحدان غربیاش قرار دارند که تلاش میکنند هژمونی خود را حفظ کنند. در سوی دیگر، قدرتهای نوظهور و مستقل مانند روسیه، چین و ایران در حال افزایش نفوذ و قدرت خود هستند و به دنبال ایجاد یک نظم جهانی جدید بر پایه چندقطبی هستند. این تغییر بنیادی در ژئوپلیتیک جهان، به چالش کشیدن نظم موجود و ایجاد فرصتها و تهدیدهای جدیدی برای همه بازیگران بینالمللی منجر شده است. در غرب، تفرقهای اجتنابناپذیر در حال شکلگیری است؛ بهگونهای که ایالات متحده امریکا منافع ملی خود را بر منافع جمعی کشورهای غربی ترجیح داده است. این مساله، ناشی از تحولات عمیق و تعیینکنندهای است که در ساختار قدرت مغربزمین در حال وقوع است.
*ولادیمیر پوتین با اعتماد به نفس و قاطعیت، نقشی محوری در تحولات بینالمللی ایفا میکند. او به عنوان واسطهای موثر بین امریکا و ایران در پرونده هستهای از یک سو، و میان امریکا و چین از سوی دیگر، فعالانه عمل میکند. به عنوان نمونه، میتوان به گفتوگوهای طولانیمدت میان پوتین و ویتکاف، پیش از آغاز مذاکرات ایران و امریکا (در دو نوبت ۵ ساعته و ۳ ساعته) اشاره کرد.گرچه هنوز مذاکرات صلح اوکراین به نتیجه نرسیده است. در همین حال، دولت ترامپ نسبت به دوره بایدن با انعطاف و واقعگرایی بیشتری رفتار میکند. سیاست او در برابر چین نرمتر و عقلانیتر بهنظر میرسد؛ در نتیجه، فضای تنشآلود بین واشنگتن و پکن تا حدی آرامتر شده است.
* ایران، با دارا بودن موقعیت ژئوپلیتیکی استراتژیک در قلب خاورمیانه و دسترسی به منابع انرژی، نقش حیاتی در این تحولات ایفا میکند. همکاری راهبردی با روسیه و چین، موقعیت ایران را در صحنه جهانی تقویت کرده است.
*عضویت ایران در سازمانهای منطقهای مانند شانگهای و بریکس، موقعیت این کشور را به عنوان یک بازیگر نقش آفرین مهم منطقهای و بینالمللی تثبیت کرده است. شرکت ایران در رزمایشهای نظامی مشترک با روسیه و چین نشاندهنده تعهد ایران به تقویت همکاریهای امنیتی با این دو کشور و نقش فعال آن در ایجاد یک سیستم امنیتی منطقهای است. انتخاب ایران از میان ۵۱ کشور آسیایی توسط روسیه و چین به عنوان شریکی قابل اعتماد، نشاندهنده جایگاه خاص و اعتماد متقابل میان این سه قدرت نوظهور است. روابط ایران و روسیه بر پایه منافع مشترک و نگرانیهای مشترک از افزایش نفوذ غرب استوار است.
*روابط ایران و چین نیز بر پایه منافع مشترک اقتصادی و سیاسی استوار است. همکاری اقتصادی و نظامی با چین از دیگر مولفههای سیاست خارجی ایران است. علیرغم تحریمهای امریکا، روابط تجاری ایران و چین، به ویژه در زمینه خرید نفت و انرژی، قویتر شده است.
چقدر منابع دیگه در ایران مونده برای ارباب پوتین؟
قرارداد ۲۰ ساله با روسیه = ترکمانچای جدید
روسیه و چین غیر قابل اعتماد هستند...
زنده باد اوکراین🇺🇦 لعنت بر روسیه ❌️
#نه_به_پوتین_استعمارگر
پوتین غارتگر بشکههای نفت ایران