ارتش؛ از گارد شاهنشاهی تا "سرباز خمینی"/ روندی که به پیروزی انقلابی مردمی ختم شد

«ارتش برادر ما است خمینی رهبر ما است» شعاری بود که در بحبوحه اوج گیری نهضت مردمی ایران به رهبری امام از سوی مردمی که به کوچه و خیابان آمده بودند و سرنگونی نظام شاهنشاهی را می خواستند سر داده می‌شد.

ارتش؛ از گارد شاهنشاهی تا "سرباز خمینی"/ روندی که به پیروزی انقلابی مردمی ختم شد

به گزارش خبر فوری، اهمیت این شعار ناشی از این مساله بود که در کنار درآمدهای سرشار ایران که بواسطه فروش نفت در دهه  50 نصیب کشور شده بود، حکومت پهلوی فارغ از همه مشکلات و معضلاتی  که جامعه بواسطه تشدید فاصله طبقاتی،‌ محرومیت روستاها،  روند مهاجرت به شهرها،‌ نابسامانی خطوط مواصلاتی در اکثر مناطق و... داشت، عمده هم و غم خود را برای خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی گذاشته بود و گمان می کرد که ارتش تکیه گاه اصلی برای رژیم در برابر تلاطمات سیاسی خواهد بود. این گمانه البته در روزهای آخری حیات نظام شاهنشاهی بسرعت در حال رنگ باختن بود و دیدار همافران نیروی هوایی  با امام خمینی در 19 بهمن تیر خلاصی به همه تصورات رنگی شاه و دربار زد.

اولین جرقه‌ها

لحظه به لحظه که آتش اعتراضات مردم بالا می گرفت تنها کاری که از دست حاکمیت بر می آمد برخورد با مشت آهنین بود. اقدامی که البته باعث به خاک و خون کشیدن انقلابیون شد اما از اوایل سال 57 ماجرا داشت ورق تازه‌ای می خورد. در نظام ارتش که تا آن موضع بر مبنای فرماندهی و فرمانبری اداره می شد کم کم زمزمه‌های از تمرد و نافرماندی شنیده می شد. از سال 57 کم کم حرکت فرهنگی امام اوج بیشتری به خود گرفت و پیام های پی در پی ایشان مبنی بر فرار نظامیان،  فرماندهان ارتش را با مشکلات زیادی مواجه کرده بود. 

 مراجعه به کتاب خاطرات ارتشبد قره‌باغی از فرماندهان بلند پایه ارتش بخوبی نشان می دهد که تاثیر این پیام ها تا چه اندازه بنیان نیروی نظامی شاهنشاهی را متزلزل کرده بود. بگفته وی، این فتوا باعث ازدیاد روزافزون فرار پرسنل نیروهای مسلح شاهنشاهی بخصوص پرسنل وظیفه شده و تاثیر آن به حدی بود که قدرت مقاومت نیروهای مسلح را از آنها سلب کرده بود. روند فرار نظامیان به حدی بود که باز همو در کتاب خاطرات خود بیان کرده بود که «برابر پرونده موجود در اداره یکم ستاد، تعداد فراریان ارتش روزانه در حدود هزار نفر بود که این رقم به تدریج به 1200 نفر رسید. فرار نظامیان یکی از عواملی شد که باقی‌ماندگان، میل و اراده مقاومت در مقابل مردم و مخالفین را از دست داده به طرف روحانیون و مذهبیها جلب شده و به جبهه مخالفین می‌پیوستند».(عباس قره‌باغی، اعترافات ژنرال، تهران، نشر نی، 1365، صص 79 تا 113) اولین جرقه در اربعین  و در تبریز به وقوع پیوست. بدین ترتیب که دو واحد ارتشی که شامل 800 سرباز می شدند از تیراندازی به سمت تظاهر کنندگان خودداری کردند و به صفوف مخالفان پیوستند.( جان دی استمپل، درون انقلاب، ترجمه دکتر منوچهر شجاعی، تهران، موسسه رسا، 1377، ص 213) اتفاق بعدی در 25 دی ماه در دبیرستان صنعتی نیروی زمینی ارتش در مسجد سلیمان رخ داد و صدها نفر از نظامیان در اعتراض به کشتار مردم دست به اعتصاب غذا زدند و حتی به جای سرود صبحگاهی صلوت فرستادند.( روح‌الله حسینیان، یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387،ص 985) کمی پس از آن پادگان‌ها با فرار سربازان و درجه داران تخلیه شد. با این تحرکات رفته رفته ساختار ارتش در حال از هم پاشیده شدن بود. 

روند اعتراضات ارتشی ها کم کم بالا گرفت تا حدی که افسران،‌ درجه دارن و سربازان نیروی زمینی در لشکر 77 خراسان ضمن دست زدن به اعتصاب زدند. حرکتی که از سوی افسران وظیفه در پایگاه دریایی بندر انزلی هم تکرار شد.

تیری به حباب هیمنه

مهمترین اقدام نظامیان در نشان دادن اعتراض خود نسبت به هیات حاکمه و همچنین اعلام همبستگی با انقلابیون حرکت همافران بود. اعتصاب و نافرمانی 2800 همافر در پایگاه شاهرخی همدان و اعلام همبستگی افسران و درجه داران پاگیاه یکم شکاری مهرآباد تهران و همین طور ادامه اعتراضات با شکل گیری اعتصاب پرسنل نیروی هایی در شیراز،‌ اصفهان و بوشهر سلسله اقدامات و رخدادهایی بود که نشان داد فرماندهان عالیرتبه ارتش از این پس توان ساماندهی در ساختار این نیروی نظامی از دست داده‌اند. 

این حوادث به قدری تکان دهنده بود که حتی ناظران و کارشناسان خارجی را هم به تعجب وامی‌داشت. ژنرال هایزر در این زمینه معتقد بود:  نیروی هوایی جایی بود که ما حتی انتظار کمترین ناآرامی را از نیروهای آن نداشتیم؛ زیرا سطح آموزش نیروی هوایی بالا بود و از نظر فرماندهی و آموزش با آمریکا ارتباط نزدیکی داشت.( رابرت هایزر، ماموریت در تهران(خاطرات ژنرال هایزر)، موسسه اطلاعات، 1365، ص211).

رژیم شاهنشاهی که فکر می کرد با سرمایه‌گذاری های بی حد و حساب خود می تواند خود را در مقابل طوفان‌های اعتراضی سالم نگه دارد، کم کم به این نتیجه رسید که امید واهی در این زمینه در سر داشته است. این مساله در اظهارات شاه بعد از خروج از ایران هم مورد تاکید قرار گرفته بود. او پس از سقوط سلطنت به اشتباهات خود اعتراف کرد و از جمله درباره ارتش می‌گوید: من سرمایه‌گذاری زیادی روی ارتش کرده بودم و امید زیادی به آن داشتم که حالا می‌فهمم امید بیجایی بوده است! علت این بود که ما روی رؤسا و فرماندهان عالی‌رتبه و عناصر ویژه‌ی ارتش سرمایه‌گذاری کرده و بدنه‌ی ارتش را که جزء آحاد مردم بودند، نادیده گرفته بودیم.(زیزی، حشمت‌الله، تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶، ص 4۶)

بیعت همافران با امام

همزمان با ورود امام روند پیوستن ارتش به مردم سرعت بیشتری به خود گرفت و اعتراضات نظامیان شکل تازه‌ای پیدا کرد. در آن زمان ژنرال هایزر فرستاده نظامی کارتر که  ماموریت ساماندهی به نظام از هم پاشیده ارتش را داشت سیر تحولات را به واشنگتن مخابره می کرد. او در یک گزارش کتبی به سازمان سیا در 7 بهمن ۱۳۵۷ نوشت: «شماری از کادر نیروی هوایی از جمله چندین افسر در پی مشارکت در تظاهرات طرفداران [آیت‌الله] خمینی در تهران دستگیر شده‌اند. همافران نیز در نیروی هوایی به عنوان یک تهدید بزرگ ظاهر شده بودند.» انعکاس خبر راهپیمایی افسران، همافران و درجه‌داران نیروی هوایی و اعضای خانواده آن‌ها در روزنامه کیهان هفتم بهمن ۱۳۵۷ این چنین گزارش شد: «نظامیان در حالی که فریاد می‌کشیدند «ما پرسنل هوایی هستیم، ما منتظر خمینی هستیم» از طول خیابان فرح‌آباد عبور کردند و تا چهارراه کوکاکولا ادامه پیدا کرد. تظاهرکنندگان اکثرا با لباس فرم نیروی هوایی بودند.» خبر مهم دیگری که صفحه اول روزنامه‌های داخلی و خارجی را به سرعت پر کرد، خبر دستگیری و بازداشت همافران حاضر در این راهپیمایی بود که از پنجم تا نهم بهمن ماه ۱۳۵۷ اتفاق افتاد.

 در روز 13 بهمن تعداد زیادی از همافران نیروی هوایی در پادگان جمشیدیه شعارهای ضد رژیم سر دادند.  رژیم البته برخورد قهرآمیزی را نسبت به معترضین در پیش گرفت. در گزارش نوبه ای اطلاعاتی شماره 54 که از سوی اداره سوم ستاد بزرگ ارتشتاران منتشر شده آمده است 42 نفراز  افسران وظیفه گارد شاهنشاهی که در لویزان دست به اعتصاب غذا زده بودند تبعید شدند. 

اتفاق بزرگ در روز 19 بهمن رخ داد. در این روز خبرنگاران مستقر در مدسه علوی که محل اقامت موقت امام خمینی بود اطلاع کسب کردند که گروهی از نظامیان نیروی هوایی ارتش با لباس شخصی و با در دست داشتن کارت هایی به دیدار امام رفتند. حیاط بزرگ دبیرستان مملو از جمعیت بود  و در یک لحظه افراد حاضر در آن لباس های نظامی خود را درآورند و یونیفرم نظامی پوشیدند و به شکل منظمی صف کشیدند. در این روز اساسا امام با توجه به خستگی ‌های ناشی از ملاقات‌های مکرر قدری برای دیدار جدید نداشت اما به احترام جمعیت حاضر پشت پنجره حاضر شد و به ابراز احساسات حاضران پاسخ داد. در یک لحظه فضای مدرسه با این شعار نظامیان پر شد:

«ما همه سرباز توییم، خمینی، گوش به فرمان توییم خمینی ...»

منبع: خبر فوری
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 22
  • سرباز
    2

    سربازان گمنام ،،،همان ارتش شاهنشاه هستند ،فقط اسم عِوَض كرده اند

    نظرات شما -
    • 27

      تا بسوزد چشم حسودان و دروغگویان عمال مریم قجری !!!!

  • ناشناس
    7

    حتی ارتش هم قبولش نداشت با این که نظامی بود خودش

  • ناشناس
    2

    کاش همیشه نیروهای نظامی و انتظامی در صف مردم باشند نه در مقابل مردم!!!!،تا در دل مردم جای داشته باشند،چون فرزندان همین مردم کوچه و بازار هستند،آیا الان چنین است؟؟؟

    نظرات شما -
    • 1

      نیروهای نظامی اکنون کنار مردم و محافظ مردمند. اگر نبودند اشرارو سارقین و اراذل مردم را نابود می کردند و داعش از ایران چیزی باقی نگذاشته بود !!!تو الان با کدومشان هستی ؟؟؟؟

  • ناشناس
    1

    حزب باد .بوی پول و ریاست

  • ناشناس
    17

    خیلی جالب است نیروی هوائی که از طرف پهلوی بیشتر تجهیزات مدرن آمریکائی داشت و برای آموزش به آمریکا رفته بود ندو حقوقشان هم نسبت به نیروهای نظامی دیگربیشتر بود!!!اولین نیروئی بود که آشکارا علیه پهلوی قیام کردند می دانید چرا؟؟؟زیرا با وجود مستشاران آمریکائی در نیروی هوائی با پوست و گوشت خودشان کمال تحقیر و مسخره شدن توسط آمریکائیها را چشیده بودند و همینطور برای سرکوب ملتهادر منطقه به دستور آمریکا اعزام شده بودند !!!این تحقیر را برنتافتند و غیرتمندانه بر علیه شاه که خودش نوکر تحقیر شده آمریکائیها بود ،قیام کردند آفرین به تمام نیروهای مسلح کشور بویژه نیروی هوائی شجاع و باغیرت

    نظرات شما -
    • ناشناس
      1

      البته خب شد که بعد انقلاب تحقیر نشدند و نه تنها به مقام انسانیت رسیدند بلکه آقای خودشان شدند .

    • 1

      نیروهای نظامی و ارتش الان آقای خودشون هستند و آقا بالاسر آمریکائی مثل زمان رژیم پهلوی ندارند و هیچ فدرت دیگری

  • خندان
    3

    ارتش با سپاه چه فرقی داره ؟ فرقی نداره هردو در زمان خود به ملت خیانت کردند

    نظرات شما -
    • ناشناس
      1

      برعکس هردو در زمان خودشان خدمت کردند !!!ارتش عزیز و قدرتمند با ملت همراه شد علیه دیکتاتوری و ظلم پهلوی . سپاه هم به ملت خدمت کرد در دفاع از سرزمین عزیزمان در برابر صدام و منافقین مزدور و داعش و متجاوزان آمریکائی !!!دراین مواقع تو کحا بودی؟؟؟!!!

    • ناشناس
      1

      برعکس، ارتش ایران زمان پهلوی به ملت خدمت کرد در سقوط رژیم دیکتاتور وابسته پهلوی،سپاه هم خدمت کرد به ملت ،وناموس و سرزمینش را در برابر تجاوز صدام دفاع کرد، تو اون موقع از ترس یه کدام سوراخی پناه برده بودی؟؟؟!!

  • ناشناس
    1

    جواب خیانت خودشونو گرفتن ارتشیها شدند بی ارزش و بی مقدار
    ماشالله بنازم به سپاه تو همه چیز دخالت میکنند هر جا که پولی هست پای سپاه در میان هست

  • سیدعلی
    1

    زمان شاه خیلی بهتر از الان بود

    نظرات شما -
    • ناشناس
      1

      جنابعالی اشتباه می کنید زمان پهلوی فاجعه بود!!!

  • ملاهای وطن فروش
    2

    سپاه در داخل پول بیت المال را جمع میکنه و در خارج برا اعراب خرج میکنه، افرین به این غیرت

  • ها
    1

    گول خوردند

  • ناشناس
    3

    لکن اسلام پوست آنها را میکنه !!!!

  • محمد
    1

    بالاخره هر آدمی در زمان خودش ممکن است گول بخورد حالا باید از آنها وضعیت را پرسید .

  • سامان
    2

    ارتش به شاه پشت کرد با آن همه امکانات با بهترین رفا و تحصیل در خارج از کشور ؟ انتخابات مصر ارتش کاری کرد که مصر از بحران خارج شد. ای کاش تاریخ به گذشته برگردد ؟

  • محمد.،،
    1

    بازاونها درکنارمردم ایستادندشماهااگه وجدان وشرف داریدازنیروی نظامی خودبگیدتااعتراض وصدایی ازمردم برخاسته درمقابل مردم ایستادند

    نظرات شما -
    • 1

      شما هم اگر شرف و وجدان داشته باشی متوجه می شوی که نیروهای نظامی همیشه حامی این ملت بوده اند و از ناموس کشور ومردم دفاع کرده اند در برابر دشمن و اوباش و خونشان را هم داده اند

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها