تحلیلگر مسائل سیاسی:

سیاستگذاران، منافع بلندمدت را قربانی منافع کوتاه‌مدت می کنند/ در سقوط هواپیمای اوکراینی چه کسی ضرر کرد؟

تحلیلگر مسائل سیاسی نوشت: در سیاستگذاری و از همه بدتر در حوزه سیاست شاهد غلبه نگاه کوتاه‌مدت هستیم. گویی که هیچ وظیفه‌ای در برابر آینده نداریم و آینده را از آنِ خود نمی‌دانیم.

سیاستگذاران، منافع بلندمدت را قربانی منافع کوتاه‌مدت می کنند/ در سقوط هواپیمای اوکراینی چه کسی ضرر کرد؟

عباس عبدی نوشت:

نگرش کوتاه‌مدت همه جا آثار خود را برجا می‌گذارد و نتیجه قطعی آن نیز قربانی شدن رفاه و آسایش بلندمدت جامعه در برابر منافع ناپایدار کوتاه‌مدت است.  این رفتار در سیاستگذاری بیش از هر جای دیگری دیده می‌شود.

برای نمونه نگرش و رفتار ما نسبت به منابع طبیعی، مصداق بارز این ویژگی است. حداکثر استحصال از منابع طبیعی را با هدف رسیدن به منافع کوتاه‌مدت انجام می‌دهیم، ولی دوست نداریم که فکر کنیم، ده یا بیست سال بعد با چه وضعی مواجه خواهیم شد؟

چرا نگاه بلندمدت در ایران غایب است؟ به این علت که منافع کوتاه‌مدت بسیار مهم‌تر از نتایج بلندمدت است. بلندمدت برای سیاستگذار نقد و عینی نیست، امری نسیه و دور از دسترس است، در حالی که کوتاه‌مدت نقد و مهم است. 

در اینجا می‌کوشم چند نمونه از رفتارهای کوتاه‌مدت را توضیح دهم، سپس به راه‌حل هم فکر کنیم؟ یکی از پرتکرارترین سیاست‌های کوتاه‌مدت مساله قیمت‌گذاری بنزین است. اتفاقاتی که در قزاقستان رخ داده، محصول این کوته‌بینی است. در ایران این مساله بارها رخ داده است و همیشه از این سوراخ گزیده شده‌ایم.

چرا بنزین را قیمت‌گذاری می‌کنند؟ چون آثار تورمی ناشی از ناکارآمدی دولت را بپوشانند، ولی تفاوت قیمت نسبی میان بنزین با سایر کالاها به جایی می‌رسد که امکان ادامه این وضع وجود ندارد، لذا افزایش قیمتی که ‌باید طی سال‌ها و به آرامی می‌بود، یک‌باره رخ می‌دهد و مردم معترض می‌شوند و علیه سیاستگذاران می‌شورند، اتفاقی که در آبان سال ۱۳۹۸ هم در ایران رخ داد.

کلا سیاست قیمت‌گذاری دولتی، نوعی نگرش کوتاه‌مدت علیه منافع و الزامات بلندمدت است. 

یکی دیگر از مصادیق این نگرش، دروغگویی و پنهانکاری است. دروغگویی در سیاست و در زندگی عادی ناظر به تامین منافع کوتاه‌مدت است، چون این احتمال جدی هست که حقیقت برملا شود و نه فقط منافع آن دروغ از میان می‌رود، بلکه زیان سنگین‌تر که بی‌اعتمادی است به دروغگو و پنهانکار تحمیل خواهد شد.

در ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی این مساله بسیار برجسته بود. حتی کسانی که به حرف مسوولان مربوط اعتماد کردند و دروغ را تکرار کردند، لطمات حیثیتی سنگینی خوردند، چه رسد به آنان که در مرکز این دایره بودند. اگر سقوط هواپیما را سه بخش کنیم و ۱۰۰ واحد هزینه برای آن در نظر بگیریم، اصل سقوط شاید ۱۵ واحد هزینه داشت، ۵۰ واحد پنهانکاری و دروغگویی و ۳۵ واحد باقیمانده ناشی از بی‌تفاوتی نسبت به بازماندگان این رخداد تاسف‌بار است. اگر از ابتدا حقیقت گفته می‌شد، حتما خسارات آن در همان حدی باقی می‌ماند ولی نگرش کوتاه‌مدت دنبال پنهانکاری بود، به شیوه‌هایی متوسل شد که ضربه سختی را حتی به طرفداران حکومت زد. 

این وضعیت در فضای مجازی نیز دیده می‌شود. برخی افراد که با دستور در آنجا حضور دارند هر رطب و یابسی را که به آنها بگویند تکرار می‌کنند، ابتدا احساس رضایت و موفقیت می‌کنند، ولی دیری نمی‌گذرد که دروغگویی یا خلاف بودن گزاره‌های آنان برملا می‌شود در نتیجه در موقعیت بسیار بدی قرار می‌گیرند و اثرگذاری خود را از دست می‌دهند. 

راه‌حل چیست؟ واقعیت این است که ما به جای بحث درباره برد یا باخت، ابتدا باید دنبال شکل‌دهی یک بازی قاعده‌مند و شرافتمندانه باشیم. پس از برقراری چنین بازی‌ای است که برد و باخت معنی می‌دهد، اگر ورزش جذاب است، برای شکل گرفتن اصل رقابت و بازی است و پس از آن پیروزی یا شکست معنا می‌دهد، در ورزش حتی شکست نیز آخر دنیا نخواهد بود. در لیگ‌های اروپایی هر سال یک تیم پیروز می‌شود و بقیه شکست می‌خورند، ولی هیچ‌گاه رقابت و جذابیت آنها تمام نمی‌شود، تا هنگامی که قاعده بازی بر مبنای ستیز و حذف است، بلندمدت قربانی کوتاه‌مدت می‌شود، چه برای طرف پیروز و چه برای طرف شکست خورده و فقط در رقابت است که هر دو به یک نسبت برنده می‌شوند، چه شکست بخورند و چه ببرند.

نکته راهبردی: اگر قدرت دست از ستیز و حذف برندارد، دلیل نمی‌شود که منتقدان هم در این بازی دوسر باخت مشارکت کنند.

منبع: اعتماد
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 9
  • ترادو
    0

    صد در صد امریکا ضرر کرده ،هم اعتماد مردمش را از دست داده ،وهم مردمش را کشته .وهم حکومتش به مردمش دهن کجی کرده

  • ناشناس
    1

    مشکل اینه که دور وبر گویندگان را مشتی بادمجون دور قاب چین تشکیل داده که هر مزخرفی را در راستای منافعشون می پذیرند. واین گویندگان را به اشتباه انداخته است .

  • ضضضضضضققققق
    9

    سلام .... نکته و سوال(1): چه کسی لقب تحلیلگر مسائل سیاسی را به ع.ع. "همون عباس عبدی" داده است؟؟؟؟؟؟؟/ اگه قرار است، به کس و یا کسانی مثل ع.ع. که در کنار بخاری شومینه ... و پکیج و کولر گازی و... نشسته باشد. و از دور بگه: لنگش کن، و به زعم خود و همفکرانش روی کاغذ و فضاهای مجازی برای مدیریت و اداره یک شهر و استان و کشور نسخه پیچی کنند..... و بعد اسم و لقب " تحلیل گر سیاسی" به او و امثال وی داده شود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ !!!!!!!!!!!!!!
    نکته(2): با این اوصاف همه پدر بزرگ و مادر بزرگ های بی سواد و فاقد امکانات آموزشگاهی و دانشگاهی... ما در سال های 80-90 و قبل از آن، به مراتب خیلی بهتر و متخصص تر از افرادی مثل غ....عبدی ها" و به معنای واقعی " تحلیل گر سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و..." محسوب می شوند!!!
    چرا که، آن بزرگان ما مثل آب خوردن و خیلی ساده، علاوه بر اینکه: الف) در کنار کرسی های سنتی ... تمام عوامل و افراد دخیل در مدیریت امور مختلف خانواده و جامعه خویش را در تمام فرایند و مراحل برنامه ریزی طراحی فعالیت های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی..." مشارکت می داند!!! بلکه، همه افراد دخیل و ذی نفع در اداره امور مختلف را با به کارگیری سبک های مدیریت مشارکتی(حضور عملی و همکاری تمام اعضای خانواده از قیل زنان( پیر زن، زنان جوان و دختران ریز و درشت...) و مردان (پیر مردها، مردان جوان و پسران ریز و درشت ...) و اکثر همسایگان و ... برای تحقق برنامه ها و طرح های مطمح نظر و بی کم و کاست اجرایی و عملی می کردند!!! ؟؟؟
    نکته(3): آره ببم!!ع.ع....!!!! خیلی مانده تا شما در عمل که نه!!! حتی در " سخن گفتن و حرف زدن" و نوشتن روی کاغذ هم تحلیلگر بشوید.!!!! داشتن تجربه و مهارت کافی در انجام کار و داشتن صلاحیت انجام کارهای مهم و بزرگ نیازمند افراد کاردان، خبره و مجرب است. مسلما هرکسی نمی تواند؛ فقط و به صرف به یدک کشیدن " عنوان تحلیلگر " به درد بخوری برای مردم باشد. ظریفی گفته: برو کار می کن مگو چیست؟ کار کردن....../..... کار هر بز نیست، خرمن کوفتن ، گاو نر می خواهد، و مرد کهن “
    خلاصه اینکه، اداره مملکت مرد عمل می خواهد، پس گر مرد میدانی، بسم ا... ؛ ورنه جملات و بیاناتت به فرض محال با آب طلا هم نوشته شده باشد. برای ما مردم پشیزی ارزش ندارد. برو فکر نان که خربزه آب است و ....

  • ناشناس
    8

    این بنده خدا را سر چها راه پر رفت و آمدی بگذارید تبلیغ چوب بستنی کند بلکه دیده شود و عقده اش باز شود چون عقده دیده شدن و توجه دارد

  • عادل از قطب شمال
    2

    حالا چرا دارید میسوزید. چون حرف حق داره میزنه

  • محمد
    0

    لعنت و نفرین خدا بر کسانی که زندگی ما را به این روز انداختند .

  • ناشناس
    0

    تویی که داری می سوزی گفته دکتر آب را بریز اونجات که داره می سوزه

  • محمد.،،
    2

    نگاه بلندمدت ودلسوزانه کسانی دارند که قلبشان برای وطن ومردمش میتپد نه شماها وحکومتی که بیش از۴دهه به ایران بچشم غنیمت وخزانه نگاه میکنید وبه فکرخودتون وپیشبردتوهماتون هستیدننگتان باد

  • باافتخار ایرانی
    1

    از قضا مسئولین منافع بلند مدت ملی رو فدای منافع احمقانه خود می کنند.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها