تحلیلگر مسائل سیاسی:
انقلابی که به نام مستضعفین بود، اکنون در شرایطی است که کارگران و جانبازانش باید خود را به دار بکشند
یک تحلیلگر مسائل سیاسی نوشت: مدیران گمان میکنند که به هر قیمتی باید مردم از آنان تبعیت کنند و به آنچه به آنان داده میشود، رضایت دهند. این نگاه به امنیت، یکی از ضدامنیتیترین دیدگاههاست.
عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی نوشت: اگر گمان کنیم که کشته شدن جورج فلوید در ایالات متحده علت تامه اتفاقات و اعتراضات بعدی است، حتما اشتباه میکنیم. میتوان گفت که این قتل ضربه نهایی را برای زبانه کشیدن شعله اعتراضات وارد کرد هر چند علت اصلی نیست. اگر او کشته نمیشد اعتراضات پس از او نیز رخ نمیداد ولی ظرفیت اعتراضات چنان بود که دیر یا زود حادثهای دیگر میتوانست آتش اعتراض را شعلهور کند. بنابراین باید به خطرات وجود چنین ظرفیتی توجه داشت. حکومت و سیاستمدار آگاه و زیرک...
بیش از آنکه نگران این حوادث موردی باشد که دیر یا زود رخ خواهد داد، نگران ظرفیت اعتراض و نارضایتی است.
این روزها اتفاقاتی در کرمانشاه و به ویژه خوزستان رخ داده است که نشان میدهد درک درستی از کیفیت این ظرفیت خطرناک وجود ندارد و مدیران استانی به جای آنکه نگران اصل و ریشه این خطر باشند، نگران رخدادهای تشدیدکننده آن هستند. نکته بسیار جالب این است که چون چنین ظرفیتی برای ابراز نارضایتی وجود دارد، به صورت غریزی هر حادثه معمولی را نیز عاملی جهت نقض امنیت تلقی میکنند. البته از یک جهت درست فکر میکنند. مثل آن است که در انبار پنبههای آغشته به بنزین نگران زدن کوچکترین جرقه شویم که آن را به آتش خواهد کشید. ولی کیست که نداند جرقهها و بالاتر از آن دیر یا زود رخ میدهد، باید محیط را از ظرفیت آتشسوزی پالایش کرد. محیط عمومی جامعه نباید به گونهای باشد که هر کس نگران کوچکترین جرقهها باشد.
مساله این است که آب و تامین آن برای ساکنان منطقهای گرم چون خوزستان یک مساله جزیی و عادی نیست؛ نه فقط برای آنان بلکه برای همه مردم آب و تامین آب شرب مساله حیاتی است. هیچ کس نمیپذیرد که در یک منطقه ثروتمند از نظر منابع طبیعی، وضعیت آبرسانی اسفبار باشد. اگر مدیران استان میتوانستند طی این دو هفته کار را به سرانجام برسانند و تا کنون انجام نداده بودند، به این معناست که آنان با عملکرد خودشان اعتراضات را مشروع و حتی ضروری کردهاند، چون معلوم شده است که فقط از طریق اعتراض و راهبندان و امثال آن است که مردم میتوانند به اهداف مشروع خود برسند. همچنین درست است که با ساختن بناهای غیرمجاز باید مقابله کرد، زیرا نظام شهرسازی را مختل میکند، ولی مردمی که هیچ سرپناهی ندارند یا میبینند از آنان بهتران صدها و هزاران میلیارد از طریق ساخت و سازهای غیرمجاز به جیب میزنند، این مردم نمیپذیرند که خانه یک پیرزن معلول یا بیپناه را خراب کنند. (چه اسم با مسمایی؟ آسیه پناهی پیرزنی که در جریان تخریب سرپناهش در کرمانشاه فوت کرد) مسوولیتپذیری حکومتها یکسویه نیست که در برابر ساخت و ساز غیرمجاز اقدام کنند ولی نسبت به نداشتن سرپناه بیخیال شوند.
شاید بتوان پذیرفت که در برخی مقاطع حقوق و دستمزدهای کارگران دیرتر پرداخت شود، ولی نه آنکه برای چند ماه پیاپی این حقوقها پرداخت نشود و کارفرمای دولتی نیز هیچ مسوولیتی در برابر رفتار پیمانکار خود نپذیرد، یا دستگاههای نظارتی و قضایی به مساله رسیدگی نکنند. نتیجه همین میشود که کارگر ناامید از همه جا خودش را روی چاه نفت به دار بکشد و تصویر آن نمادی از بیعدالتی و مشکلات این طبقه محروم شود یا یک جانباز در کرمانشاه خودش را به بدترین شکلی جلوی نهاد مربوط به آتش بکشد. این رفتارها نشانههای خطرناکتری از اعتراض هستند. باید همیشه دعا کرد که اگر مردم ناراحت بودند، بهتر است اعتراض کنند، نه آنکه خودسوزی کنند یا خود را به دار بکشند. این انفعال بدتر از آن اعتراض است. اعتراض نشانه زنده بودن یک جامعه است، حتی اگر اعتراض آنان درست نباشد. ولی خودسوزی و خودکشی؛ نشانه بنبست کامل و ناامیدی نزد مردم است و نتایج این رفتار خطرناکتر است.
این وضعیت محصول یک نگاه غیرهمدلانه مدیران نسبت به دیگران و مردم است. مدیران موجود گمان میکنند که به هر قیمتی باید مردم از آنان تبعیت کنند و به آنچه به آنان داده میشود، رضایت دهند. هر اقدامی فراتر از این میتواند مخل امنیت تلقی شود. این نگاه به امنیت، یکی از ضدامنیتیترین دیدگاههاست. اینکه خود را محور حق بدانیم و دیگران را تحریک شده بیگانه معرفی کنیم، یک ترفند نخنماست. امنیت واقعی از به رسمیت شناختن حق اعتراض و حق مطالبهگری و حق انتقاد میگذرد.
متاسفانه سیاستمداران مرکزنشین نیز متوجه ابعاد ماجرا نیستند، چون همیشه هنگامی که با این اعتراضات مواجه میشوند میگویند، انشاءالله گربه است. در حالی که حوادث این دو استان نشانههای کافی برای ضرورت تحول در سیاستگذاری، یا در انتخاب مدیران یا نحوه برخورد با مردم است. ساختاری که چنین فسادهایی در بالاترین سطوح نظارتی آن وجود داشته است، نمیتواند جلوی حتی تخلفات مردم، زبان رسا و گویایی داشته باشد. جالب اینکه متهمان مذکور حتی از عملکرد خود دفاع هم میکنند. انقلابی که به نام مستضعفین بود، اکنون در شرایطی قرار دارد که کارگران و جانبازانش باید خود را به دار بکشند یا به شعلههای آتش بسپارند و برای داشتن آب شرب و گرفتن دستمزد اندکشان معترض شوند، در مقابل کسانی در سطوح بالای مدیریتی قرار دارند که با افتخار میگویند پول گرفتهاند و رشوهدهنده مثل برادر او بوده و به او دهها میلیارد داده و مدیر پولگیرنده چنان وضعی دارد که تاکنون نیاز نداشته که حتی درب ساختمانیهای دهها میلیاردی اهدایی به خود را باز کند. این ساختار چگونه میتواند به یک پیرزن بگوید که ۱۰ یا ۲۰ متر ساختمان غیرمجاز را با بلوک سیمانی نساز و درون آن زندگی نکن، چون قانون میگوید که مجاز نیست؟ چگونه میتوان از کارگران بخواهد که برای مقابله با تحریم تاخیر در دریافت دستمزد خود را تحمل کنند؟ در حالی که حکومت در همین شرایط صدها میلیون دلار پول زبانبسته را به نام وام به همان مدیران میپردازد. با چنین وضعی نمیتوان مفهوم امنیت انفعالی و گورستانی را برای بلندمدت میان مردم تبلیغ کرد و آن را جا انداخت.
منبع: روزنامه اعتماد
66
خیلی درسته همه گفته های اقای عبدی. یکی مثل من دیگه از نداری به بنبست رسیدم. فقر،بی پولی، مم یع دختر مجرد هستم . فارق التحصیل دانشگاه اما نه کاری و نه پولی ، به کی شکایت کنم ،هیشکی دلش نمیسوزه. لعنت به مسئولینی که باعث زیرفقر رسیدن ما شدن
درود بر عباس ایران
احسنت بر تو که این تحلیل کردی زمانی که کوزه بشکند جمع کردن ابش چه فایده ....باید فکر مردم باشند نه جیب خودشان .. تف بر این کاری که نتوانی زن بچه ات تامین کنی و بخاطرش خودکشی ویا همش دنبال جرج فولید و خاشقچی باشیم سه ما روزگار نلویزبون هی می گفت خاشقچی یک بار گفتی به خاطر حقوق خودش را سوزاند همو طن ایرانی ام ...در افغانستان تعرض به سفارت می کنن اینجا افغانی به دنبال دلار وطلا ست از چه بگویند مردم مستضعف و انقلابی
راجع به مدیر ومدیریت صحبت کرده اید این خود یک واقعیتی است که در سطوح اداری جامعه بصورت سازمان داده شده ادامه پیدا می کند وضربات کاری را بر یک پیکره یک واحد یا یک سازمان می زند چرا ؟ تصمیم سازان و تصمیم گیران یک سازمان سعی می کنند به اهداف تعیین شده دل خود دل خود در اینده برسند چون تا حدودی له برنامههای وزارت نیرو اگاهی دارم برای رسیدن به انچه تصمیم گیران در ضمیر خود دارند برسند ته خط را می گویم مثلا با تشکیل شرکت مادر تخصصی وزارت نیرو که امری ضروری بود را تشکیل دادند شرکت های توزیع توزیع وتولید و انتقال و برقهای منطقه ای را تشکیل دادند تا به مردم زودتر خدمات رسانی بکنند خوب ما می گوییم شرکتهای توزیع مدیر عامل دارد واعضا هیت مدیره حال ملاحظه فرمایید از بالا تا پایین چه اتفاقاتی می افتد وقتی خود وزیر ضعیف باشد معا ن ضعیف مدیر ضعیف همه وهمه بهم.و ابسته خواهد بود این روند کاری است جالب اینکه وقتی مدیر عامل انتصاب شد اعضاء هیئت مدیره توسط مدیر عامل انتخاب وبه توانیر معرفی می شود بله از همین حالا انحراف از قوانین شرکت داری که همانا قانون تجارت است مجددا بگویم انحراف شروع می شود معاونت شرکت توانیر فرد را بدون توانائیهای مدیریتی فقط حراستی انرا به مدیر عامل معرفی می نماید خوب اعضای هیئت مدیره از شرکت همانهایی که خودش خواسته معرفی شده اند یعنی تصمیم گیریهای هیئت مدیره هیچ هیچ انچه را که او خودش بخواهد تصویب می شود چون این اعضا در داخل شرکت مشغول بکارند حقوق اضافه کار و....همه در اختیار مدیر عامل است وانها کاره ای نیستند از همین جا است که برای بالا و ...خودی نشان دادن انحرافات شروع می شود یک امار سازی 2 جابجایی های بدون پشتوانه منطقی وحمایت بالادستی از او خصوصا ح است 3خرید از ان کسی که من اشاره می کنم 5اور ن اقوام فرزند دختر پسر و....بداخل شرکت و......خیلی چیزهای دیگر و....این نمونه است دلیل ان برای مدیر بالیی ضعیف گداشته می شود واین سلسله مراتب ادامه پیدا می کند امروز هم با امار سازی یک روز می گویند خاموشی نداریم یک روز می گویند مشکل اب نداریم البته بجای خود مشکل دارند این یک دور. تسلسل است که ناگهان در خوزستان خودش را نشان می دهد خاموشی بی ابی ....
باعث و بانی وضع موجود شما اصلاح طلبان بویژه از نوع تدبیر و امیدی هستید اشک تمساح نریزید که ملت منتظر محاکمه امثالهم هستند..
فقط بلدید حرافی کنید تمام این تحلیل هاتونو ببر درب یه مغازه خواربارفروشی یه آدامس بادکنکی هم بهت نمیدن !
امام گفت نگذارید انقلاب بدست نااهلان بیفتد که متاسفانه بدست امثال شما نادان دوست افتاده
از کی شما طرفدار و نگران انقلابیون و جانبازان شده اید؟؟؟؟؟؟ ما هنوز حافظه تاریخی خود را نگه داشته ایم
متاسفانه اینقدر سیاست زده شده ایم که حتی اگر کسی حرف حقی هم زد جناحی با آن برخورد میکنیم.و اول به سابقه گذشته آن فرد توجه میکنیم نه به حرف حق امروزش.دوست عزیز حرف حق را بشنو حتی اگر از طرف دشمنت باشد و زود موضع نگیر.در این وانفسایی که کسی حرف دل مردم را برنمی تابد همین کورسو ها را هم ما خاموش نکنیم
خاکبرسر هر کس که خاکبرسر کرد ملت ایرانو
آقای عبدی درست می فرمایند اول باید به فکرحل مشکلات جامعه خودمون باشیم نه سکوت مردم را علت رضایت مردم بدانیم چون مردم ما درد دارندولی فریاد نمی زنند مسئولین باید قدرمردم رابدانند وبرای عزت وحقوق ازدست رفته انها تلاش کنند بخدا ماهم نمی توانیم نفس بکشیم ولی .....
این هم از نتایج وآثار منورالفکرهایی مثل توست
وحشتناک بین مردم فقیر ومسولین که فقط فقط به فکر خود واقازاده ها وخانم زاده ها وداماد زاده ها ودور وبریهای خود بودند فاصله طبقاتی وبی اعتمادی ایجاد گردیده است ریا وتزویر وچنگ زدن به دین ومذهب برای هدف شوم هم روز بروز برای قشر محروم وعوام اشکار گردیده است انقلاب نیاز مبرم وفوری به خانه تکانی از خالص ونا خالص برای ادامه حیات دارد. قشر محروم به اخر خط برای زندگی رسیده است. با خدایان واقعی باید سریع چاره کنند.
آقای عبدی.سرت رو مثل کبک نکن زیر برف. باعث وبانی همین حرفهایی که میزنی خودت ودارو دسته به اصطلاح اصلاح طلبان و اصولگرایان هستن. وقتی نیروی انقلابی را کنار گذاشتیم.قورباغه هایی مثل تو ابو عطا میخونن. لعنت بر رفسنجانی که ریشه انقلاب را با افکار شوم و لیبرالی وپلیدش زد. لعنت به همتون.
نظری که قبلا دادم فاقد توهین بود ولی به مسایلی اشاره کردم ظاهرا برای شما گران آمده است و شما آن را حذف کرده اید.ذکر بفرمائید نظری ثبت نمی شود که به غیر از توهین ،با ذوق و سلیقه ی ما مطابق نیست و حذف می گردد.
آب از سر ما گذشته؛ مترصد فرصت برای تکه تکه کردن دین و مدعیان دینی هستیم.
آقای تحلیل گر مغلطه نگنید اگر گارگر وجانباز خود شان را به دار بکشند حاصل تفکر لیبرالی و اصلاح طلبان است که کشور را به این وضع کشیدید تقصیر بی عرضگی دولت شماست نه انقلاب
آقای عبدی حرف حق را میزند حالا میخواهد از هر جناح و گروهی باشد باید گفته رو نقد کرد نه گوینده رو
بعد از انقلاب به کارگران رسمی شرکت نفت گفتند بعد از باز نشستی از مزایا و بیمه درمانی و بیمارستانهای شرکت نفت و هر چه وابسته به شرکت نفت هست محروم هستید و دیگر کاری با شرکت نفت نباید داشته باشید و حتی کارگران بازنشسته که بیشتر باید از خدمات درمانی و حتی بیمارستانهای شرکت نفت استفاده کنند محروم هستند . این موارد در مورد کارگران بازنشسته رسمی صورت گرفته بقیه که بماند. حال تصمیم گیری با مدافعان حقوق کارگری است چند سال از انقلاب گذشته چندتا وزیر نفت عوض شده کسی تا حال به این حقوق کارگران ورود نکرده .و اصلا توجه هم نکردن چون مهم نیست اگر کارگری بعد از بازنشستگی بخاطر فشار کار سخت باید تحت نظر درمان باشد .باید برود تحت پوشش تامین اجتماعی نه شرکت نفت . مثل یک کارگری ساده و عادی نه کارگر شرکت نفت با آن همه درآمد . و این نشانگر انقلاب بوده و وزیران انقلابی و حامی کارگر ......قضاوت با شما ....
چقدر زود فهمیدی جناب عبدی.