ریخت‌‌شناسی شورش‌‌های نان در دوره مظفرالدین‌شاه

زنان؛ پیشگام تجمعات اواخر قاجار

در دوره مظفرالدین‌شاه یکی از علل عمده کمبود نان در کشور، مساله احتکار و زمین‌‌های خالصه پادشاه بود.

زنان؛ پیشگام تجمعات اواخر قاجار

زمانی که مظفرالدین‌شاه به سلطنت رسید، قافله‌‌ای از درباریان گرسنه با خود به همراه داشت که همه آنها به‌طور جدی خواستار آن بودند که املاک و مزارع سلطنتی میانشان تقسیم شود و شاه نیز قسمت عمده دهات و زمین‌‌های مزروعی خود را به آنها بخشید. در نتیجه، غلات و گندم‌‌هایی که قبلا جزئی از املاک سلطنتی به شمار می‌‌آمد و قسمتی از آذوقه شهر تهران را تامین می‌‌کرد، به انبار مالکان جدید رفت و در آنجا احتکار شد تا پس از مدتی به قیمت‌‌های کلان به فروش برسد.

به نظر می‌‌رسد در میان عوامل تاثیرگذار بر قیمت نان، احتکار موثرترین عامل بوده و خشکسالی تنها اثر روانی داشته است؛ زیرا به محض بروز خشکسالی و کم شدن بارندگی مالکان و تجار و حتی برخی از خبازان دست به احتکار می‌‌زده‌‌اند. کسروی یکی از گرفتاری‌‌های زمان خودکامگی را انبارداری می‌‌داند و می‌نویسد: «همیشه دیه‌دارانی گندم و جو را نفروختندی تا نان کمیاب و گران شدی و آن‌‌گاه به بهای بیشتر فروختندی. این کار در سال‌های پیش از مشروطه در آذربایجان رواج بسیار یافته بود و بیشتر دیه‌داران از ملایان و اعیان و بازرگان‌‌ها به آن می‌‌پرداختند و دولت که می‌‌بایست جلو گیرد، نمی‌‌گرفت؛ زیرا خود محمدعلی میرزا دیه داشت و او نیز از گرانی غله بهره‌‌مند می‌‌گردید.»

در دوران ولیعهدی محمدعلی میرزا در آذربایجان، مردم از جهات بسیار در عذاب بودند. بخش وسیعی از املاک آذربایجان، متعلق به او و همسرش بود و چون غلات حاصل از این املاک را احتکار می‌کرد، مساله گرانی، کمبود و آلودگی نان در آن ایالت همواره از مشکلات مردم بود و بارها به شورش اهالی گرسنه انجامید. سال۱۳۲۴ﻫ ‌‌.ق یکی از عوامل عمده شورش بزرگ مردم در مشهد احتکار گندم توسط حاکم بود که سبب نارضایتی مردم و شورش می‌‌شد.

اسپرینگ رایس[وزیرمختار انگلیس‌‌در دربار ایران] در نامه‌های خصوصی خود می‌‌نویسد: «به امنای عالی‌رتبه کشور امر شده است نان ارزاق مورد نیاز تهران را به هر نحوی که شده است تامین کنند؛ اما چون خود این افراد جزو همان مالکان زمین‌‌دار هستند که گندم خود را به قیمت‌‌های بالاتر احتکار کرده‌‌اند، اوامر شاه را بدین نحو اجرا می‌‌کنند که جلوی ورود گندم و جو را به تهران از دهات اطراف پایتخت می‌‌گیرند و گندم‌‌های متعلق به خودشان که از انبارها تل شده است به بالاترین قیمت زمان قحطی می‌‌فروشند.»

مردم به غیر از ملاکین، برخی از افراد سرشناس دیگر را نیز در احتکار دخیل می‌‌دانستند. در اصفهان سال۱۳۲۰ﻫ.ق مردم به خانه آقا نجفی حمله بردند و می‌‌خواستند انبارهای او را بشکافند و به خود او صدمه بزنند که ظل‌‌السلطان مانع شد. در واقعه تبریز نیز مردم به خانه نظام‌‌العلما طباطبایی حمله‌‌ور شدند. در شورش سال۱۳۲۱ﻫ.ق در خراسان هم پسر نایب‌‌التولیه به دست مردم کشته شد. تا اواخر دوره مظفری، افزایش قیمت غلات که گاه تا ۱۰برابر قیمت‌‌های معمول می‌‌رسید، وسوسه احتکار گندم را همچون یک بیماری مزمن در میان طبقات صاحب سرمایه باقی گذاشت.

 در سال‌های نخست حکومت مظفر‌‌الدین‌‌شاه (۱۳۱۶-۱۳۱۳ﻫ ‌‌.ق)، شاهد وقوع شورش‌‌های نان در هیچ شهری نیستیم، به نظر می‌‌رسد علت رفع گرانی نان به‌دلیل همراهی حکومت با خبازان و معاف کردن نان و گوشت از مالیات بوده است. افضل‌الملک در این‌باره می‌‌نویسد: «شاه زمانی که در دارالسلطنه‌‌ تبریز جلوس کرد، تلگرافی به اولیای دولت کرده مشعر به اینکه همان‌طور‌‌که شهنشاه شهید [منظور ناصرالدین شاه است] نوّراللّهُ مضْجعهُ در معافی مالیات گوشت و نان تهران امر و مقرر فرمودند ما نیز امضای آن امر را کرده که رعایا و اهل تهران آسوده باشند. وی سپس مالیات نان و گوشت آذربایجان را بخشید.»

 این وضعیت در سال۱۳۱۶ﻫ.ق و درپی خشکسالی و بی‌‌کیفیت بودن محصول تغییر کرد. «نان در این سال به زحمت تحصیل می‌‌شد و آن هم بد و مخلوط از جو و گندم بود.» شاه که از خطر شورش مردم ترسیده بود، صدراعظم را برای تنظیم عمل نان تحت فشار قرار‌‌ داد و مابه‌‌التفاوت قیمت گندم را از خزانه تامین کرد.  با توجه به منابع و اسناد، در سال۱۳۱۶ﻫ.ق و به دنبال وقوع خشکسالی و قحطی در تهران، شاهد کمبود و شورش نان در شهر قزوین نیز هستیم. قزوین به علت نزدیکی به پایتخت و داشتن زمین‌‌های حاصل‌‌خیز، همیشه یکی از منابع مهم تامین گندم تهران بوده است. در سندی در این رابطه آمده است: «...در این باب آسوده باشید که روزبه‌‌روز گندم از قزوین به دارالخلافه خواهد رسید.»

بنابراین می‌‌توان این‌‌گونه استناد کرد که وضعیت نان و گندم در تهران تاثیر مستقیمی بر شهر قزوین می‌‌گذاشت و در زمان بروز قحطی در پایتخت، در قزوین نیز نان، گران و کمیاب می‌‌شد. محمد شفیع قزوینی ضمن اشاره به این وضع نوشته است: «به همان قدر که خبر اغتشاش نان تهران در آن ولایت (قزوین) انتشار یافت، آن ولایت را هم قدری به وحشت انداخت.» [در سال۱۳۱۶ﻫ.ق مردم قزوین به علت گرانی و کمبود نان شورش کردند. عین‌‌السلطنه در یادداشت‌‌های خود به تاریخ چهارشنبه ۱۸جمادی‌الاول۱۳۱۶ از این شورش مردم قزوین یاد کرده است.

در جمادی‌الثانی۱۳۱۶ نان در تبریز نیز بسیار کم و نامرغوب شد. ابتدا دکان‌‌ها بسته شد و گروهی از مردم در بقعه امامزاده سیدحمزه(ع) اجتماع کردند. روز بعد از بقعه بیرون آمدند و به خانه نظام‌‌العلما طباطبایی حمله‌‌ کردند؛ زیرا شایع شده بود که بیش از دیگران گندم احتکار کرده است. جمعیت ناراضی، خانه ثقه‌‌الدوله، منشی‌‌باشی ولیعهد را نیز غارت کردند.  خشکسالی و کمبود نان در تهران در سال۱۳۱۷ﻫ نیز ادامه یافت. با حکم دولت، گندم از عراق عجم (اراک) و ساوه به تهران می‌‌آوردند که به‌دلیل گران بودن امکانات حمل‌ونقل، سبب افزایش قیمت نان می‌‌شد.

هر خروار گندم به بیست تومان و حتی بیست و دو تومان افزایش قیمت یافت و مردم مجبور بودند یک من نان را دو قران خریداری کنند. بنا بر قول ملک‌المورخین «بحران در این سال به‌‌گونه‌‌ای است که نانواها می‌‌گویند امسال مردم از بی‌‌نانی یکدیگر را خواهند خورد.» سال۱۳۱۷ﻫ پایتخت به‌شدت درگیر شورش‌‌های نان بوده است. شورش‌‌های این سال، در شهرهای فسا و کردستان نیز رخ‌‌ داد.  در شهر فسا در تاریخ چهارشنبه ۸ربیع‌الثانی و چهارشنبه ۲۲ربیع‌الثانی سال۱۳۱۷ شورش نان رخ داد که با جوش و خروش زنان رنگ سیاسی به خود گرفت. در این واقعه که به کشته شدن تنی چند انجامید، حدود هزار زن به در ارگ حکومتی شیراز آمدند و دست به رفتار خشونت‌آمیز زدند. همچنین به تهران تلگراف زدند و در تلگراف‌خانه بست‌‌ نشستند. 

در ماه صفر۱۳۱۷ مردم کردستان شوریدند. در این سال قحطی در کردستان به حدی بود که چندین روز نان پیدا نمی‌‌کردند و برگ درخت می‌‌خوردند؛ «چنان‌که زنی که به حسن و کثرت مو معروف کردستان بود و چند طفل داشت، از برای آنها نان پیدا ننمود و ناچار گیس خود را مقراض کرد و به خانه‌‌ای برده به سه هزار و ده شاهی فروخت. پول را به بازار برد و نان نیافت. شورش مردم، حاکم شهر احتشام‌السلطنه را وادار نمود که گندم حاضر کند؛ چرا که مردم وی را تهدید کرده بودند که پول حاضر است باید گندم از هرجا ممکن است حاضر کنی والا تو را پاره پاره خواهیم کرد.»  در سال ۱۳۲۰ﻫ ‌‌.ق در تهران زنان به علت کمی و گرانی نان شوریدند.

اعتراض آنان به شاه به جایی نرسید و اعتراضشان به عین‌‌الدوله به خشونت و زدوخورد با ماموران انجامید، چنان‌‌که منجر به تهدید عین‌‌الدوله به مرگ شد. در ربیع‌الثانی۱۳۲۰، در اصفهان شورشی عام برای نان صورت گرفت؛ «مردم آقا نجفی را عامل گرانی نان می‌‌دانستند و می‌‌خواستند انبارهای او را بشکافند و به خود او صدمه بزنند. وی به ظل‌السلطان پناه برد و شاهزاده با پرداخت مابه‌‌التفاوت قیمت گندم به شورش پایان بخشید.»

سال۱۳۲۱ﻫ نیز سالی پرآشوب بود؛ به‌گونه‌‌ای‌‌که ملک‌‌المورخین در یادداشت‌های خود آورده است: «در ماه ربیع الثانی ۱۳۲۱ اغلبی از ولایات ایران اغتشاش کامل است و هرج و مرج است و دولت از تسکین آنها عاجز است.»  در این سال در مشهد نیز شورش بزرگی شکل گرفت. حکومت خراسان برعهده نیّرالدوله بود. وی با همدستی حکام گندم‌‌ها را احتکار می‌‌کرد. نان کمیاب شد و قیمت آن افزایش یافت. مردم ناراضی به خانه حاکم ریختند تا وی را بکشند. در این درگیری پسر نایب‌التولیه آستان قدس کشته‌‌ شد و شهر مدتی در دست شورشیان بود.  این شورش به عزل نیّرالدوله انجامید.  

در ربیع‌الاول۱۳۲۱ تبریز به سمت شورش رفت. کمبود و گرانی نان از علل اصلی این شورش بود؛ اما طغیان گسترش یافت و خواست‌‌های دیگری هم‌‌چون عزل امین‌‌السلطان از صدارت و تغییر رئیس گمرکات آذربایجان مطرح شد. ولیعهد با خرید پنج هزار تومان گندم و توزیع آن بین خبازان و با ایجاد اختلاف بین قشر تهیدست و بازرگانان آتش اعتراض را فرونشاند.  

در سال ۱۳۲۳ﻫ بار دیگر به علت کمبود شدید نان در تبریز اغتشاش سختی رخ داد. در این سال شیراز نیز درگیر شورش نان شد. مردم شهر، بازارها را بستند و در حرم شاهچراغ بست ‌‌نشستند. در این شورش به دستور نایب‌الحکومه حاکم جمعیت به توپ بسته‌‌ شدند و شورش سرکوب شد. در بهبهان نیز شورش نان به درگیری انجامید، ارگ حکومتی توسط شورشیان به آتش کشیده شد و عظام‌الممالک حاکم، به تهران فرار کرد.  در اوایل سال ۱۳۲۴ﻫ اعتراض به کمبود نان و مواد غذایی و بالا بودن قیمت‌‌ها همچنان پابرجا بود؛ چنان‌‌که در ماه صفر، زنان پایتخت سر راه شاه را گرفتند و به علت گرانی نان و گوشت از حاکم شهر شکایت کردند. عین‌‌السلطنه در روزنامه خاطرات می‌‌نویسد: «همه شب اعلان و شب‌نامه بود به خانه‌ها انداخته، مردم را به جهاد و شورش سفارش و دعوت می‌‌کردند. گرانی نان، گوشت و سایر چیزها هم یک شرط عمده این اغتشاشات محسوب می‌‌شود.»

در سال آخر حکومت مظفرالدین‌‌شاه، آصف‌‌الدوله در خراسان حکومت می‌‌کرد و در احتکار گندم دست داشت. مردم به واسطه گران شدن نان و گوشت، در صحن مقدس تجمع کردند. بازاریان و علما نیز به این شورش پیوستند. پیام علما به آصف‌‌الدوله برای اصلاح عمل نان و گوشت تاثیری نبخشید. مردم با حاج معاون‌الدوله درگیر و تعدادی کشته شدند. در نهایت آصف‌الدوله تلاش کرد با ایجاد تفرقه بین شورشیان اوضاع را آرام و شورش را سرکوب کند.

  گروه‌ها و اقشار شرکت‌‌کننده در شورش‌‌های نان

 زنان مهم‌ترین گروهی بودند که در شورش‌‌های نان شرکت داشته‌‌اند. زنان در دوره قاجار، در وضعیت نابسامانی به سرمی‌‌بردند. نرخ سواد درمیان آنها اندک بود. به گفته‌‌ ویلز، زنان فقط در میان طبقات متوسط باسواد بوده‌‌اند. بیشتر زنان فرصت اندکی برای بیرون آمدن از خانه داشتند و به دلایل امنیتی شب‌ها از منزل خارج نمی‌‌شدند. با این‌‌ همه، رفتن به بازار و مساجد و نیز دیدار فامیل به آنها فرصت می‌‌داد تا به مکان‌‌های عمومی بروند.

با وجود محدودیت‌‌هایی که زنان در این دوره داشتند، شاهد حضور آنان در شورش‌‌های نان هستیم. از ‌‌آنجا‌‌ که آنها به‌دلیل داشتن حجاب، کمتر مورد هجوم فراش‌‌ها قرار می‌‌گرفتند و نیز به این دلیل ‌‌که مسوول تهیه و تدارک خوراک خانواده بودند، هنگام قحط و خشکسالی به تظاهرات سیاسی می‌‌پیوستند. بسیار معمول بود که شورش‌‌هایی از طرف زنان آغاز شود و سپس تمام شبکه بازار و علما و سازمان‌های صنفی و خدماتی را درگیر کند. در منابع گوناگون، اشارات بسیاری درباره حضور زنان در شورش‌‌های نان موجود است. در خاطرات عین‌‌السلطنه از تظاهرات زنان و شکایت آنان درباره گرانی نان که منجر به دستگیری تعدادی از آنها شد، صحبت شده است.

ملک‌‌المورخین در ربیع‌الاول۱۳۱۷ می‌‌نویسد: «معروف است که عده کثیری از زن‌‌های تهران به سفارت روس به جهت عدم نان پناه برده‌‌اند.» همچنین در جمادی‌الثانی۱۳۱۷ زمانی که شاه خیال داشت برای تفرج به باغ دولت‌آباد رود، زنان زیادی در خیابان جمع شدند که جلوی شاه را بگیرند و از گرانی نان شکایت کنند. این تجمع به درگیری و زدوخورد انجامید و یکی از زنان به حد مرگ کتک‌‌ خورد. در فسا نیز، چنان‌‌که گفته شد، در سال۱۳۱۷ﻫ حدود هزار زن از بستگان مقتولان شورش نان و دیگران در برابر ارگ حکومتی شیراز تجمع کردند و پس از تلگراف به تهران در تلگراف‌‌خانه بست نشستند.

در شورش مشهد نیز در سال ۱۳۲۴ به حضور زنان در کنار مردان اشاره شده است ‌‌که آنان فریاد «الجوع الجوع گرسنه‌‌ام گرسنه‌‌ام، نان کو؟ گوشت کو؟ و پدر جان از گرسنگی مُردم، مادرجان گرسنگی مرا کشت و...»، سر می‌‌داده‌‌اند. حضور زنان در شورش‌‌های نان تا پایان عصر مظفری ادامه یافت و در وقایع دوره مشروطه نیز به چشم می‌‌خورد.

عمده شورش‌‌ها در پایتخت سرکوب شده است. با وجود این، حکومت پیوسته احساس خطر می‌‌کرد؛ چراکه در جریان این شورش‌‌ها موجودیت حکومت در معرض خطر قرارمی‌‌گرفت و به شاه و دیگر درباریان توهین می‌‌شد. در جریان شورش‌‌ها، شعارهایی شنیده می‌‌شد که حکومت را در معرض تهدید قرار می‌‌داد و اسباب نگرانی شاه و دولتمردان را فراهم می‌‌کرد. این نگرانی‌‌ها سبب می‌‌شد تا حکومت دست به اقداماتی همچون تسعیر (پرداخت مابه‌‌التفاوت قیمت نان/ یارانه) نان بزند تا از میزان نارضایتی‌‌ها بکاهد؛ مثلا «در سال۱۳۱۶ﻫ زمانی که قیمت هر خروار گندم به بیست تومان رسید، شاه دستور داد گندم را از ملاکان به خرواری ۲۰تومان بخرند و به نانواها داده، از آنها خرواری ۱۰تومان بگیرند؛ که نان از قرار یک من یک هزار به فروش رسانند و از هر خرواری که ۱۰تومان دیگر باقی می‌‌ماند تاوان آن را دولت بدهد.

در نتیجه این کار تقریبا دولت ایران ۲۰۰هزار تومان در توفیر [تفاوت] قیمت گندم رعایت کرد که نان ارزان به فروش برسد.» همچنین در سال۱۳۱۷ﻫ «زمانی که خشکسالی رقم خورد و آسمان خشکی کرد، اقدامات صدراعظم در تعیین نرخ مجلسِ انتظامِ نرخ و بذل و عطای شاهانه به خبازان کاری کرد که نگذاشت گرانی نان از تهران به سایر بلدان سرایت کند.»

منبع: دنیای اقتصاد
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 4
  • ناشناس
    8

    خوب یعنی که چه؟میخواهی بگی الان نان نیست زنها به خیابان بیایند خرهم خودت هستی

  • خانم ایرونی
    4

    اون دوران شرایط خیلی سختی بوده که حتی نان هم برای سیر کردن شکم فرزندانشون نبوده مریضی و قحطی بیداد میکرده... نه حالا که یه عده از شکم سیری دست به شورش و اغتشاش میزنند.. و یه عده هم با داشتن مشکلات اقتصادی فراوان با سیلی صورتشون رو سرخ نگه میدارن و با اینکه کمرشون زیر بار زندگی خم شده دینشون و آبروشون مهمه...
    الان چون به نفع احتکار کننده است که مملکت بلبشو و اغتشاش بشه وضعیت کاملا برعکس شده و دارن هزینه میکنن تا یه عده برای تن نازی و عشوه گری و مشروب خوری و آزادی و بی بندوباری برن تو خیابون و جامعه رو ناآروم کنن تا منافعشون به خطر نیفته...
    ای کاش این مسئولین خفته در خواب زمستونی بیدار میشدن و فکری به حال سفره و معیشت مردم می کردند...
    حتی اگه شورش بشه وضعیت قشر بیچاره نه تنها بهتر نمیشه بلکه بدتر میشه ... پس بهتره هر کس کلاه خودش رو محکم بچسبه تا باد نبره ...
    برای منفعت و دنیای دیگران خودتون رو به زحمت نیندازین که بعدا سخت پشیمون میشین...

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      مومن همه را به کیش خود پندارد

  • ناشناس
    0

    زمین‌‌های خالصه پادشاه

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها