افشای راز هولناک، جسد داخل روفرشی
مرد جوان که برادرش را به قتل رسانده بود تصور نمیکرد بازبینی دوربینهای مداربسته و تصاویر خودرواش او را لو دهد.

ساعت 4 بامداد چهارشنبه 28 خرداد، مرد جوانی در حال عبور از منطقه سوهانک متوجه جسدی شد که داخل روفرشی پیچیده شده بود. مرد جوان بلافاصله با پلیس تماس گرفت و لحظاتی بعد مأموران تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شدند.
با حضور تیم جنایی در محل آنها با جسد مردی حدوداً 40 ساله در حالی مواجه شدند که با شلیک 10 گلوله به قتل رسیده بود. مقتول لباسهای خانه به تن داشت. همین مسأله نشان میداد که جنایت داخل خانه رقم خورده است.
کشف سرنخ مهم
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در گام بعدی به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل جنایت پرداختند. دوربینها نشان میداد ساعاتی قبل از کشف جسد یک خودروی ال 90 مشکی رنگ در محل رها کردن جسد توقف کرده و دو مرد از داخل خودرو پیاده شده و از داخل صندوق عقب خودرو جسد را بیرون آورده و رها کردند.
در ادامه تحقیقات گرچه مقتول هیچ مدرک هویتی به همراه نداشت اما اثر انگشت او هویتش را برملا کرد و مشخص شد وحید مرد 40 سالهای است که مدتی قبل به خاطر مواد مخدر بازداشت شده بود.
زمانی که کارآگاهان به محل سکونت وی که در نزدیکی محل کشف جسدش بود رسیدند، دریافتند برادر وحید، خودروی ال 90 مشکی دارد. از طرفی در تحقیق از همسایههای برج محل سکونت مقتول و قاتل مشخص شد آنها بارها صدای درگیری و نزاع دو برادر را شنیده بودند.
بدین ترتیب به دستور بازپرس جنایی برادر مقتول بازداشت شد اما وی منکر قتل بود و گفت: «صبح روز حادثه متوجه شدم که خودروام به سرقت رفته و سرقت آن را به پلیس اعلام کردهام. نمیدانم چه کسی برادرم را کشته و با خودروی من جسد را به آنجا منتقل کرده است.»
گرچه مرد جوان چنین ادعایی داشت اما تناقضگوییهای او از دید مأموران پنهان نماند.
زمانی که مأموران به بازبینی دوربینهای مداربسته برج محل سکونت پرداختند دوربینها نشان میداد برادر مقتول به همراه مرد جوانی سوار بر آسانسور شده و در حالی که مقتول را با چرخ دستی حمل میکردند به پارکینگ برج رفتهاند و دو مرد جوان با کمک یکدیگر جسد را داخل صندوق عقب خودروی ال 90 قرار داده و رفتهاند.
با بهدست آمدن فیلم انتقال جسد، مرد جوان به قتل اعتراف کرده و هویت همدست خودش را نیز برملا کرد. با اظهارات متهم، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، دومین متهم پرونده را صبح روز گذشته دستگیر کرده و تحقیقات از متهمان ادامه دارد.
دعوا بر سر ارثیه
چه شد که تصمیم به قتل برادرت گرفتی؟ برادرم بیکار و معتاد بود و مدام ما را اذیت میکرد. مادرم پیر بود و نمیتوانست کارهایش را انجام دهد. با این وضعیت برادرم مدام او را اذیت میکرد و از او میخواست سهم و ارثیهاش را بدهد.
از چند وقت قبل تصمیم به قتل گرفتی؟ یک هفته قبل بود.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
آن شب وحید دوباره دعوا راه انداخت و من که عصبانی بودم اسلحه را برداشتم و به طرفش شلیک کردم. بعد به دوست صمیمیام زنگ زدم و گفتم که به کمکش نیاز دارم. دوستم که آمد ماجرای قتل را گفتم. ابتدا مخالفت کرد اما در نهایت با کمک او جسد را داخل چرخ دستی گذاشته و به صندوق عقب خودروام انتقال دادم.
فکر نمیکردی دوربینها تصویر شما را بگیرد؟
اصلاً فکر نمیکردم پلیس دوربینها را بازبینی کند. من برای اینکه ردی از خودم بهجا نگذارم صبح روز جنایت شکایت سرقت خودروام را گزارش کردم تا اگر ردی هم بهدست آمد بگویم که خودرو سرقت شده است.
مادرت در زمان جنایت کجا بود؟
در خانه اما به خاطر اینکه مریض است نمیتواند راه برود و بیشتر مواقع در تختخوابش است و متوجه ماجرا نشد. بعد هم گفتم برادرم به ترکیه رفته است و به همین دلیل سراغ او را نمیگرفت.
اسلحه را از کجا آوردی؟
اسلحه یادگار اجدادی ما بود و همیشه در گوشهای از خانه قرار داشت.