دوستی دردسرساز فوتبالیست لیگ برتری با دختر سارق

مرد جوان، هافبک یکی از تیم‌های لیگ برتری است. برای این‌که او با من بماند، تصمیم گرفتم هدایای گران‌قیمت برایش بخرم و اگر از من قرض خواست به او کمک کنم.

دوستی دردسرساز فوتبالیست لیگ برتری با دختر سارق

اوایل بهمن امسال مرد طلافروشی با حضور در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه۱۵ تهران با طرح شکایتی گفت:

مدتی بود دختری جوان به‌عنوان فروشنده در مغازه طلافروشی‌ام کار می‌کرد. اعتمادم به او جلب شده و بیشتر کارهای طلافروشی را به او سپرده بودم.

چند روز پیش یک انگشتر گران‌قیمت مردانه را به او دادم تا برای آبکاری و تعمیر به طبقه بالایی ساختمان محل کارمان ببرد اما ساعتی گذشت و خبری نشد. تلفن همراهش هم خاموش بود.

در حالی که در جست‌وجوی دختر جوان بودم، یکی از دوستان طلافروشم در همان ساختمان به من زنگ زد و خواست اگر مشکل مالی دارم انگشتر را نفروشم و پول آن را به من قرض دهد. با شنیدن این حرف‌ها شوکه شدم. موضوع را که بررسی کردم، فهمیدم دختری که برایم کار می‌کند انگشتر را برده و به همکارم گفته من قصد فروش انگشتر را دارم. بعد از آن به بررسی وضعیت بقیه طلاهایم پرداختم و متوجه شدم، ۳۰۰گرم طلا از مغازه‌ام سرقت کرده است.

دختر جوان تحت تعقیب ماموران کلانتری عباس‌آباد تهران قرار گرفت و دو روز پیش در مخفیگاهش در یکی از محله‌های تهران بازداشت شد. او در بازجویی‌ها گفت:

وقتی در طلافروشی کار می‌کردم به‌طور اتفاقی با پسری ۲۲ ساله که به‌عنوان مشتری به مغازه‌مان آمده بود، آشنا شدم. او یک فوتبالیست بود. من هم عاشق فوتبال بودم.

مرد جوان، هافبک یکی از تیم‌های لیگ برتری است. برای این‌که او با من بماند، تصمیم گرفتم هدایای گران‌قیمت برایش بخرم و اگر از من قرض خواست به او کمک کنم.

در این مدت ۱۸۰ میلیون تومان طلا سرقت کرده و پول آن را به حساب پسر فوتبالیست واریز کردم. حتی از خانه اقوام هم طلا سرقت کرده و با فروش آن برای خودم لباس‌های گرا‌ن‌قیمت می‌خریدم تا پسر فوتبالیست فکر کند پولدار هستم.

در جریان تحقیقات ماموران متوجه شدند بخشی از پول‌ها به حساب بانکی جوان فوتبالیست واریز شده است. با مشخص شدن این موضوع او تحت تعقیب قضایی قرار گرفت و دیروز همراه وکیل خود در دادسرای ناحیه۱۵ تهران حاضر شد.

جوان فوتبالیست در جریان تحقیقات با ادعای این‌که نمی‌دانسته دختر جوان سارق طلا است، گفت:

او به من ماجرای دزدی‌هایش را نگفته بود و پول‌ها را به حسابم واریز کرده بود تا برای مدتی به‌عنوان امانت در حسابم نگه دارم. فکر نمی‌کردم که این اعتماد مرا به دردسر بیندازد.

منبع: جام جم
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • ناشناس
    0

    چه اهمیت دارد گاه اگر می‌رویند قارچ‌های سمی !

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها