درددل عروس برای خواهرشوهر دردسرساز شد

زن جوان به دلیل کتک های بیش از حد همسرش به کما رفت.

درددل عروس برای خواهرشوهر دردسرساز شد

  این ها بخشی از اظهارات زن 27 ساله ای است که بعد از 10 روز جدال با مرگ از  کما  بیرون آمده بود.

این زن جوان درباره ماجرای شکایت از همسرش به کارشناس اجتماعی  کلانتری طبرسی  شمالی مشهد گفت: 15 ساله بودم که به عقد «پژمان» درآمدم. او 17 سال بیشتر نداشت و هنوز خدمت سربازی هم نرفته بود اما خانواده اش در محله ما زندگی می کردند و من هم گاهی او را در کوچه و خیابان می دیدم.

پژمان ادعا می کرد عاشق من شده است به همین دلیل هم لبخندهایش را با لبخند پاسخ می دادم و گاهی چند کلمه ای با ترس و لرز و پنهانی با او سخن می گفتم.

دردسرهای مرد شکاک به همسرش

یک سال بعد از برگزاری مراسم عقدکنان، پژمان به سربازی رفت و این گونه نامزدی ما 5 سال به طول انجامید. وقتی هم ازدواج کردیم در چند سال اول زندگی مشترک من باردار نشدم اما وقتی پزشکان به خانواده همسرم گفتند که پژمان باید مداوا شود، آن ها سعی می کردند با من بدرفتاری نکنند تا به خاطر مشکل فرزندشان ساز جدایی نزنم.

با وجود این، همسرم بسیار بدبین و بددل بود و به من سوء ظن داشت چرا که مدعی بود بعد از ازدواج هم ممکن است به جوان دیگری لبخند بزنم!

به همین دلیل مدام مرا تحت نظر داشت و اجازه نمی داد به تنهایی بیرون بروم. من هم سعی می کردم این رفتارهای او را به حساب دوست داشتن بگذارم اما با به دنیا آمدن دخترم بددلی های همسرم بیشتر شد به گونه ای که دیگر خیلی زجر می کشیدم.

در عین حال با خواهر شوهرم ارتباط نزدیکی داشتم و به خانه یکدیگر رفت و آمد می کردیم چرا که فقط «ساحره» در مشهد زندگی می کرد و دیگر بستگانمان در شهرستان بودند.

به دنبال همین معاشرت ها دخترم «هدیه» نیز همبازی فرزندان خواهر شوهرم بود و دوست داشت بیشتر در کنار آن ها و در خانه ساحره بماند.

این معاشرت های خانوادگی ادامه داشت تا این که روزی با ساحره به درددل پرداختم و از جوانی سخن گفتم که به صورت تلفنی برایم ایجاد  مزاحمت  می کرد چرا که به دلیل بدبینی های همسرم جرات نداشتم این گونه مسائل را با او در میان بگذارم ولی متاسفانه هنوز شب نشده بود این خبر به گوش پژمان رسید.

کتک کاری همسر تا یک قدمی مرک

او وقتی به خانه آمد، با عصبانیت و  کتک کاری  مرا از خانه بیرون انداخت و سپس از من خواست پولی را که برای رهن منزل دست مادرم داشت فوری به او بازگردانم.

در این هنگام وقتی به همراه مادرم و برای برداشت پول به طرف خودپرداز کنار خیابان می رفتیم ناگهان ساحره از راه رسید و پس از توهین و درگیری دختر دو ساله ام را نیز از من گرفت.

آن روز به کلانتری آمدم و با میانجیگری مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری فرزندم را تحویل گرفتم و از خواهر شوهرم گذشتم اما چند ماه بعد دوباره به دلیل همین اختلافات خانوادگی و سوء ظن های همسرم درگیری های ما شدت گرفت تا جایی که پژمان در یک نیمه شب مرا آن قدر کتک زد که به اغما رفتم و دیگر چیزی نفهمیدم.

بعد از گذشت 10 روز از این ماجرا وقتی در بیمارستان از  کما  بیرون آمدم تازه فهمیدم که چه بلایی سرم آمده است.

تاکنون چندین بار مورد عمل جراحی قرار گرفته ام اما فقط نگران وضعیت دخترم هستم که نزد همسرم زندگی می کند .

پرونده  این زن جوان با اعلام شکایت وی و با دستور سرگرد یعقوبی، رئیس کلانتری طبرسی شمالی به مراجع قضایی ارسال شد و تحقیقات در این باره ادامه یافت.

منبع: خراسان
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 2
  • ناشناس
    1

    یعنی ربطی به اچار فرانسه های مدیریت کشور و شهر مقدس ندارد؟هزاران هزارمورد همانند دیگر.این چه جامعه ای است پس از هزار و چهار صد سال اول و چهل و سه سال دوم؟این اچارها که به همه جا و همه چیز همه کس کار دارند,چرا به مسائل نمی رسند؟مسائل را نا قابل می دانند یا خود خالق این مشکلات هستند و اینها را برکات وجود شریف خود تلقی می کنند؟

  • فاطمه
    1

    خانمه دروغ میگه یه خائنه از شوهرش خسته شده ودنبال خوشگذرونی هست واز اون جایی که زن ها خودشون بهتر میدونن که در صورت طلاق از همسرشون طرفی که باهاش لاس میزنن نمیاد بگیرتشون هیچکی هم نمیگیرتشون پس فقط به خوش گذرونی اکتفا میکنن به قولی نون شوهرشون رو میخورن با یکی دیگه لاس میزنن

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها