ماجرای کوهنوردی که جان ۷ نفر را از مرگ حتمی نجات داد

یک کوهنورد گفت: خیلی خوشحال هستم که روز ۵ دی توانستم در یک حرکت جان یک نفر و در دومین حرکت جان شش نفر را در رشته کوه دماوند نجات دهم.

ماجرای کوهنوردی که جان ۷ نفر را از مرگ حتمی نجات داد

حسام تهمتن، کوهنورد ایرانی در برنامه شب نشینی شبکه جام جم، درباره حادثه 5 دی در رشته کوه دماوند که جمعی از کوهنوردان را دچار کولاک کرد،گفت: قرار نبود در حادثه 5 دی عاملیتی رخ دهد و بعد از اینکه از کوهستان برگشتیم تازه فهمیدیم چه اتفاقی افتاده و زیر بار آن اتفاق خم شدم؛ به همین دلیل گاهی بی خبری خوش خبری است.

تهمتن تصریح کرد:خیلی خوشحال هستم که توانستم در یک حرکت جان یک نفر و در دومین حرکت جان شش نفر را نجات دادم. وقتی به سراغ نجات رفتم تنها بودم اما قبل از آن همراه با یکی از دوستانم بودم. 45 سال دارم و در 45 سال آینده اتفاق بهتری در زندگی‌ام نمی افتد که بتوانم بگویم جان نجات دهم.

وی افزود:در یک آخر هفته دی ماه بودیم داشتیم با دوستم یک دوره آموزشی را به صورت بنیادی مرور می‌کردیم. ابتدا وسایل کوهنوردی مجهز را تهیه کردیم و به همراه دوستم که باعث شد من زنده بمانم بودیم. او باعث شد این شانس را داشته باشم که آن روز به قله نروم و در مسیر بازگشت دچار حادثه نشوم؛ در غیر این صورت من هم جانم را از دست داده بودم.

این کوهنورد ناجی بیان کرد: روز 5 دی طبق استاندارد هواشناسی را بررسی کردیم همه چیز مرتب بود و روز قبل برف باریده بود و سرعت باد هم 25 تا 30 کیلومتر بود ولی وقتی وارد کوهستان در کلکچال شدیم ناگهان اتفاقات عوض شد؛ در این منطقه مهمانی عالی از کوهنوردانی با شرایط  لباس‌های کاملا حرفه‌ای داشتیم که همه چیز را می‌دانستند که در چه شرایطی قدم می‌گذارند

وی گفت: معمولا صعود زمستانی کوهنوردان حرفه‌ای به این منطقه پیش درآمدی است برای صعودهای مهم و اساسی شان به قله‌های برجسته. کیفمان با همه کوهنوردان کوک بود و وقتی باهم صحبت می‌کردیم دعوتمان به سلامت، دوستی و همراهی بود.

تهمتن ادامه داد: وقتی آرامش زیادی را می‌بینم نگران بعد از آن هستم. مثل آرامش و سکوت قبل از برف ما هم در آن روز همین آرامش را تجربه می‌کردیم. وقتی روی یال زین اسبی رسیدیم اولین وزش‌های باد شروع شد. ما هم عادی گرفتیم و فکر کردیم که این باد طبیعی است اما وقتی روی زین اسبی ایستادیم دیدیم این باد از بادهایی نیست که به راحتی تمام شود.

این کوهنورد ابراز داشت: در کثری از ثانیه همه چیز عوض شد؛ بسیاری از دوستان را دیدم که برای صعود می‌روند و در مدت زمان کوتاهی می‌گفتند که امروز روز صعود نیست. سعی کردیم همه افراد را رصد اولیه کردیم که برگردیم.

وی اظهار داشت: یکی از نقطه ضعف‌های ما در کوهنوردی این است که زیرساخت دقیقی از تعداد نفرات و مکان دقیق کوهنوردان در کوهستان‌های ما نداریم. می‌دانستم که در این روز افراد زیادی قبل از من رفته‌اند، بیشتر صبوری کردم و شاگردم را مرخص کردم تا برود و بتوانم با تمرکز بیشتر در منطقه جستو جو کنم.

این کوهنورد عنوان کرد: در این زمان به ارتفاعی نزدیک به 70 متر بالاتر رفتم چون احساس می‌کردم افرادی بالای کوه هستند که درگیر بوران کوه شده‌اند. در کولاک می‌دیدم که یخ و برف و سنگ در هوا شناور است و شلیک می‌شود.

تهمتن یادآور شد:در حدی که فکر می‌کردم کسی برای جلب توجه به من سنگ می‌زند اما شرایط را که فهمیدم تشخیص دادم که نمی توانم برای محافظ از خودم روی زمین چمباتمه بزنم. اصولا در کوهنوردی‌هایم در برف‌هایم کرامپون، عینک طوفان و بادگیر را می‌پوشم. همه چیز همراه داشتم و بر فضا تسلط داشتم.

وی گفت: در جایی دیدم که جان خودم هم در خطر است و از خودم شرمنده شدم و نتوانستم بالاتر بروم. برگشتم و یک نفر را دیدم که با حالت غرق شده در استخر دست و پا می‌زند. نزدیک او شدم و مانند کسی که نمی‌دید ولی به دنبال صدای گم شده‌ای می‌گشت به دنبال صدای من بود.

این کوهنورد بیان داشت: مرا قسم می‌داد و به طرز جالبی خواهش‌ها التماس‌های عاجزانه دارند که کمکشان کنیم. وقتی یکی از کوهنوردان را به خودم بستم، سرپایش کردم، کوله‌اش را حاضر کردم و به سمت پایین حرکت کردیم به او گفتم چرا عینک نداری او گفت عینکش را در کوله‌اش گذاشته است اما چون غافلگیر شده فرصت نداشته آن را به چشمانش بزند.

وی تصریح کرد: در کوهستان یک باد بالای 100 کیلومتر و دمای حسی منفی 40 که دمای فریز شدن را به منفی 5 دقیقه می‌رساند دلیل موجهی برای غافلگیری و استفاده نکردن تجهیزات است.

این کوهنورد افزود: نفر اول را به پایین رساندم و در آن منطقه دیدم که شش نفر زمین گیر شده‌اند و دوستم کوروش آنها را دیده بود ولی علی رغم داشتن تجهیزات، تجربه کافی برای نجات آنها را نداشت.

تهمتن افزود:‌ آن شش نفر را هم سر پا کردم و به آنها اطمینان دادم که مسیر را می‌دانم. آن لحظه به بعد را تا پایین با وجود اینکه صعودهای بسیاری به این منطقه داشتم و بیست دقیقه قبل با چشمان باز آن منطقه را آمده بودم به کمک GPS بازگشتم.

منبع: رکنا
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 2
  • ناشناس
    0

    درود بر شرفت ای پهلوان.همیشه زنده و پاینده باشی

  • علی
    0

    دمت گرم.خیلی مردی.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها