۳۱۰ مجرم حرفه‌ای در تازه‌ترین طرح کاشف

۳۱۰ مجرم حرفه‌ای در تازه‌ترین طرح کاشف که از سوی مأموران پلیس آگاهی پایتخت اجرا شد، دستگیر شدند.

۳۱۰ مجرم حرفه‌ای در تازه‌ترین طرح کاشف

سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران روز گذشته در تشریح دستاوردهای این طرح گفت: 310مجرمی که از سوی همکارانم در پلیس آگاهی دستگیر شده‌اند، مرتکب جرایمی چون سرقت، زورگیری، کیف‌قاپی، سرقت محموله و سرقت مسلحانه شده بودند که پس از مدت‌ها کار اطلاعاتی، شناسایی و در این طرح دستگیر شدند. 10نفر از افراد دستگیرشده، در ارتباط با پرونده‌های قتل عمد بازداشت شده‌اند و 13نفر نیز متهم به سرقت مسلحانه هستند.

وی با بیان اینکه متهمان دستگیرشده به دادسرا معرفی خواهند شد، گفت: با دستگیری این افراد 61باند منهدم شد که اعضای آن در مجموع مرتکب 2هزار و 227سرقت شده بودند.

فرمانده انتظامی تهران با اشاره به اینکه 192نفر از دستگیرشدگان، مجرمان سابقه‌دار هستند افزود: یکی از باند‌های دستگیرشده در این طرح، اقدام به ربودن یک فرد سرمایه‌دار و کارخانه‌دار کرده بودند. آنها طعمه خود را زمانی که در حال پارک خودرویش بود در یکی از خیابان‌های تهران با تهدید اسلحه و شوکر ربوده و درخواست ۱۴هزار دلار برای آزادی‌اش کرده بودند که ناکام ماندند و دستگیر شدند.

به‌گفته وی، اعضای باند سرقت از صرافی‌ها که مدتی پیش و در اقدامی مسلحانه ۱۷هزار دلار به سرقت برده بودند، در حال برنامه‌ریزی برای سرقت مسلحانه از چندین صرافی در تهران بودند که در این طرح بازداشت شدند.

فرار به دوبی پس از سرقت از پیرمرد پولدار

2دختر و 2پسر عضو یکی از باندهای شناسایی‌شده در طرح کاشف بودند که مدتی قبل نقشه سرقت از خانه پیرمردی پولدار را در تهران عملی کردند. یکی از آنها پس از این سرقت به دوبی گریخت اما 3متهم دیگر توسط پلیس آگاهی تهران دستگیر شدند. یکی از دختران عضو این باند از جزئیات نقشه سرقت می‌گوید.

فقط از یک نفر سرقت کردید؟
بله. او مردی میانسال و پولدار بود که در یک خانه مجلل در حوالی غرب تهران زندگی می‌کرد. یکی از دوستانم به نام پرستو او را می‌شناخت و می‌گفت که خواستگارش است. پرستو یک‌بار به خانه مرد میانسال رفته بود و می‌گفت خیلی ثروتمند است و اموال قیمتی زیادی در خانه‌اش دارد. یک شب که به همراه پرستو و پسر مورد علاقه‌ام دور هم نشسته بودیم و پرستو از مرد میانسال برایمان تعریف می‌کرد، نقشه سرقت از خانه او را کشیدیم. پس از آن پسری دیگر هم وارد باندمان شد و نقشه را اجرا کردیم.

نقشه‌تان چه بود؟
پرستو با مرد پولدار تماس گرفت و قرار گذاشت اما به او گفت که تنها به خانه‌اش نمی‌رود و مرا هم با خودش می‌برد. آن مرد قبول کرد و من و پرستو به خانه‌اش رفتیم. از قبل داروی خواب‌آور تهیه کرده بودیم. وقتی وارد آن خانه شدیم، به بهانه درست‌کردن نسکافه به آشپزخانه رفتم و داخل نسکافه صاحبخانه داروی بیهوشی ریختم. او پس از خوردن نسکافه دچار سرگیجه شد و من در را باز کردم و 2عضو دیگر باند وارد شدند. صاحبخانه که متوجه حضور پسران غریبه شده بود، به سمتشان هجوم برد اما آنها او را کتک زدند و وی از حال رفت. پس از آن هرچه اموال قیمتی در خانه‌اش بود مانند پول، دلار، سکه، تابلو فرش، مجسمه‌های عتیقه و... را سرقت کردیم.

فکر نمی‌کردید گیر بیفتید؟
پرستو به ما اطمینان داده بود که آن مرد چون همسر و فرزند دارد، از ترس آبرویش شکایت نمی‌کند. پرستو پس از سرقت، سهمش را گرفت و به دوبی رفت و برخلاف ادعای او، مالباخته شکایت کرد و بقیه ما دستگیر شدیم. حالا نمی‌‌دانم چه سرنوشتی در انتظارم است.

  

جیب‌بری‌های مرد  70 ساله

ماموران پلیس در جریان طرح کاشف چند جیب‌بر را دستگیر کرده‌اند اما یکی از آنها شگرد عجیبی دارد؛ پیرمردی 70ساله که فقط از افراد عزادار در بهشت زهرا سرقت می‌کرد. او از جزئیات سرقت‌هایش می‌گوید.

با چه شگردی سرقت می‌کردی؟
به بهشت‌زهرا می‌رفتم و جیب افراد عزادار را می‌زدم.

چرا بهشت زهرا؟
سال‌ها قبل یکی از بستگانم فوت شد و وقتی برای انجام مراسم خاکسپاری به بهشت‌زهرا رفتم، متوجه شدم که هیچ‌کس در آن وضعیت، حال خوبی ندارد. همه عزادار عزیز از دست رفته‌شان بودند و اصلا حواس‌شان به وسایل داخل جیب‌هایشان نبود. همان موقع بود که فکر سرقت به سرم زد. چند روز بعد با پوشیدن لباس مشکی و کت‌وشلوار راهی بهشت‌زهرا شدم. به مقابل غسالخانه می‌رفتم، با شناسایی افرادی که عزادار بودند به سمتشان می‌رفتم و دست به جیب‌بری می‌زدم.

معمولا چه وسایلی سرقت می‌کردی؟
از موبایل گرفته تا پول و کیف جیبی.

سابقه داری؟
به همین جرم چند سال پیش دستگیر شدم و مدتی زندان بودم اما پس از آزادی وسوسه شدم تا دوباره سرقت کنم. آخر با پول بازنشستگی زندگی‌ام نمی‌چرخد.
تا به حال کسی مچت را هنگام دزدی نگرفته است؟
نه. آنقدر مردم حالشان بد است که اصلا حواسشان نیست که بخواهند مچ مرا بگیرند.


  

عروس و داماد سارق  

زوجی که به‌تازگی با یکدیگر عقد کرده بودند برای تأمین هزینه‌های عروسی و اجاره‌کردن خانه، نقشه سرقت کشیدند. آنها از جزئیات سرقت‌هایشان گفتند.

با چه شگردی سرقت می‌کردید؟
مرد 27ساله: در سایت دیوار خانه‌هایی را شناسایی می‌کردم که صاحبان آن برای مدتی کوتاه آنجا را اجاره می‌دادند. بعد به همراه همسرم نزد صاحبخانه می‌رفتیم و با مدرک جعلی برای دو سه روز خانه را اجاره می‌کردیم. نقش بازی می‌کردیم و می‌گفتیم برای کار به تهران آمده‌ایم و بعد در فرصتی مناسب خانه را خالی می‌کردیم. از آبگرمکن گرفته تا شیرآلات و جاروبرقی و وسایل دیگر. حتی گاهی کیسه‌های برنجی که صاحبخانه در آشپزخانه گذاشته بود را هم سرقت می‌کردیم.

با اموال سرقتی چه می‌کردید؟
من سرقت‌ها را با همدستی دونفر از دوستانم انجام می‌دادم. وسایل‌ها را پس از سرقت داخل ماشین می‌گذاشتیم و از خانه خارج می‌کردیم. دوستانم مالخرانی را می‌شناختند که اموال سرقتی را از ما می‌خریدند.

انگیزه‌تان از سرقت چه بود؟
هم به‌خاطر اعتیاد به شیشه، هم برای به‌دست آوردن پول و هم اجاره‌کردن یک خانه برای اینکه زندگی‌مان را بسازیم. آخر ما به‌تازگی عقد کرده‌ایم، اما هنوز عروسی‌مان را جشن نگرفته‌ایم.

چند مورد سرقت با این شگرد انجام دادید؟
حدود 20مورد.

سابقه داری؟
سابقه سرقت از منازل دارم. مدتی زندانی بودم و بعد آزاد شدم اما دوباره باید به زندان بروم و خیلی پشیمانم. 

زنی که دستور سرقت می‌داد

در طرح کاشف، مأموران پلیس پایتخت دختری را دستگیر کردند که با دستور یک زن میانسال از مردان پولدار سرقت می‌کرد و اموال سرقتی را در اختیار او قرار می‌داد اما یک شکایت عجیب دست هر دوی آنها را رو کرد.

با زن میانسال چطور آشنا شدی؟
اسمش میترا بود. با او یک‌سال قبل آشنا شدم. از شهرستان برای کار به تهران آمده بودم که او را به من معرفی کردند. زنی بود حدودا 55ساله که تنها زندگی می‌کرد. او به من جای خواب داد و اجازه داد در خانه‌اش بمانم؛ اما در ازای انجام کار خلاف. من هم گرفتار بودم؛نه توانسته بودم کار مناسبی پیدا کنم و نه جایی برای خواب داشتم. تهران شهر بزرگ و گرانی است، زندگی در این شهر هزینه‌های سرسام‌آوری دارد. من هم ناچار شدم مطیع او باشم و هرچه می‌گوید انجام بدهم.

حتی سرقت؟
چاره دیگری نداشتم!

از شگرد سرقت‌هایت بگو؟
میترا همه‌‌چیز را برنامه‌ریزی کرده بود. او از من خواست که از مردان پولدار سرقت کنم با این شگرد که سر راه رانندگان پولدار قرار بگیرم و سوار ماشین آنها شوم. مرحله بعد طرح دوستی با طعمه‌هایم بود تا هرطور شده قدم در خانه‌هایشان بگذارم. در آنجا یا طعمه‌هایم را بیهوش می‌کردم و دست به سرقت می‌زدم، یا زمانی که طرف برای خرید از خانه بیرون می‌رفت یا خواب بود و یا به سرویس بهداشتی می‌رفت، برای سرقت اموال قیمتی دست‌به‌کار می‌شدم.

چه شد که گیر افتادی؟
روال کار این بود که هرچه سرقت می‌کردم را تحویل میترا می‌دادم و او هرازگاهی به‌عنوان دستمزد به من پول می‌داد، اما چندماهی می‌شد که پولی به من پرداخت نکرده بود و هرچه می‌گفتم چرا حقوقم را نمی‌دهی، امروز و فردا می‌کرد. همین باعث شد از او کینه به دل بگیرم  و نقشه‌ای بکشم تا پولم را بگیرم. برای اجرای نقشه‌ام، داروی خواب‌آور تهیه کردم و در غذای میترا ریختم. وقتی غذا را خورد، از حال رفت و من در فرصتی مناسب توانستم تمام اموال قیمتی که خودم با هزار زحمت و استرس از مردان پولدار سرقت کرده بودم را بدزدم. پس از سرقت، خانه میترا را ترک کردم. بخشی از اموال را فروختم و به خانه یکی از دوستانم که میترا او را می‌شناخت رفتم. راستش فکرش را نمی‌کردم که میترا شکایت کند، چون خودش دستور سرقت می‌داد و خانه‌اش پاتوق افراد مختلف بود. تصورم اشتباه بود و او از من شاکی شد و پلیس دستگیرم کرد اما خودش یک خلافکار بزرگ است.

منبع: همشهری
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 2
  • ناشناس
    0

    دستگير كردن مهم نيست. مهم اينه كه بعدش ميخوايين چيكار كنين. ببريد تو اردوگاه هاي اجباري ازشون كار بكشيد تا بدونن مردم با چه بدبختي دارن پول در ميارن و اينا خيلي راحت ميدزدن.

  • مهدی کریمی
    0

    ای کاش قانون ایران این بود ی دست ی پا قطع اگه کسی جرأت کرد دزدی کنه

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها