روایت زندگی شهید سید حمیدرضا‌ هاشمی ؛

از آرزوی شهادت دردوران کودکی تا رابطه صمیمی با اهل سنت

شهادت پسرم را به‌حساب اهل سنت نمی‌گذارم، حمید، رابطه بسیار صمیمی با اهل سنت زاهدان داشت و نمونه‌اش اینکه در تشییع جنازه‌اش هم امام جمعه و هم مردم اهل سنت شرکت کردند.

از آرزوی شهادت دردوران کودکی تا رابطه صمیمی با اهل سنت

شهید سیدحمیدرضا‌ هاشمی از کودکی آرزوی شهادت داشت .

سیدحمیدرضا در دی ماه 1357 در کرمان متولد می شود. کارشناس کامپیوتر بود و در سپاه خدمت می کرد درسن 44 سالگی در حادثه تروریستی زاهدان به شهادت می رسد و در گلزار شهدای کرمان آرام می گیرد .

پدر شهید سید حمید رضا از خاطرات کودکی این شهید اینگونه روایت می کند؛ سه، چهار ساله بود، رفته بودیم زیارت شهدا در بهشت زهرای تهران، آن زمان وضعیت بهشت زهرا خوب نبود، حمید یک دفعه از جلوی چشم ما دور شد، من و خانمم دلواپس شدیم، آنقدر چرخیدیم تا پشت یکی از تابلوهای شهدا پیدایش کردیم، آنجا دراز کشیده بود، وقتی دید من عصبانی هستم، برگشت و گفت بابا من شهید شده‌ام !

روایت پدر از وابستگی پس شهیدش به اهل بیت اینگونه است ؛ اولین چیزی که برایش مهم بود، وابستگی به اهل بیت(ع) بود، کاری ندارم که بگویم نماز شب می‌خواند، چون من اصلا نماز شب خواندنش را ندیدم، یعنی جوری می‌خواند که من نبینم. این ۱۸ سالی که در خدمت بود فقط یک سال و خرده‌ای در کرمان زندگی کرد.

روایت همسر شهید از خصوصیات اخلاقی وی شنیدنی است؛ خیلی آدم خوب و ولایت مداری بود. نماز اول وقتش ترک نمی‌شد و دائم الوضو بود. آنقدر مرد خوبی بود که توصیفش سخت است. در تمام مدتی که با هم زندگی کردیم، پیش نیامد که یک روز کامل بگذرد اما او به من ابراز علاقه نکند. پیش نیامده بود مسافرت برود. حتی یک سفر یک روزه و چیزی برای من به عنوان سوغاتی نخرد. بعضی اوقات غافلگیرم می‌کرد. گاهی در را که باز می‌کردم، می‌دیدم یک دست گل زیبا جلویم گرفته است. می‌دانست من عاشق گل نرگسم. گاهی یک دسته گل بزرگ نرگس می‌گرفت.

پدر شهید در بیان خصوصیات دیگر حمید رضا می گوید؛ شهید هاشمی دنبال حرف حق بود دومین خصوصیتش هم وابستگی به حضرت آقا بود. بعضی مواقع می‌گفت: بابا! حضرت آقا یک حرف‌هایی می‌زند که بعضی وقت‌ها با آن چیزهایی که ما در دانشگاه خوانده‌ایم جور در نمیاد، اما ایشان ارتباطاتی دارد که به آن ایمان دارم به همین خاطر اوامر ایشان قابل اطلاعات است و ذره‌ای شک نمی‌کنم.

 

فعالیت در سپاه

از سال ۱۳۸۲ با توجه به ارتباط با بسیجیان و سپاهیان، به فعالیت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول شد.  با نام عملیاتی سید علی موسوی، فرمانده اطلاعات استان سیستان و بلوچستان بود. 

ماجرای یک تعقیب و گریز در زندگی شهید هاشمی از زبان پدرش نیز جالب توجه است؛  یک بار در بلوار جمهوری اسلامی می‌رفتیم، یک جوان بدجور از ماشین ما سبقت گرفت و پیچید جلوی ماشین، حمیدرضا بلافاصله او را تعقیب کرد، هر چه گفتم بابا ولش کن. اما تعقیب کرد و نزدیک فرودگاه توانست به او برسد.

چند لحظه او را نگاه کرد. او هم جرات نداشت از ماشین بیرون بیاید. حمید در ماشین را باز کرد و پسر جوان را ماچ کرد و گفت: دیگه از این کارها نکن. راننده بیرون آمد و یک عالمه فحش به‌خودش داد و گفت: دیگه از این غلطا نمی‌کنم.

 

غیرت؛ ویژگی بارز مرد اسرارآمیز

شهید حمیدرضا هاشمی چند ساعت قبل از شهادت وقتی متوجه حمله اشرار به یک داروخانه می‌شود، سریع خودش را به آنجا می‌رساند و بعد از فراری دادن اشرار، چند خانم که در داروخانه بودند را با ماشین شخصی خودش به منزل‌شان می‌رساند، اما او بارها و بارها این غیرت و مردانگی را ثابت کرده بود، حتی زمانی که مسؤولیتی نداشت.

photo_2025-07-14_11-48-35

رابطه شهید با اهل سنت

آقای هاشمی قبل از آنکه از سید حمیدرضا تعریف کند، می‌گوید: «قبل از هر چیز باید یک موضوعی را توضیح دهم، من اصلا اهل سنت را قاتلان فرزندم نمی‌دانم، همان جوری که در اهل سنت بعضی‌ها وطن‌فروش و جاسوس هستند و مسائل مختلف دیگری دارند، در شیعه هم افرادی که این‌طور ناباب باشند را داریم.

پس شهادت پسرم را به‌حساب اهل سنت نمی‌گذارم، حمید، رابطه بسیار صمیمی با اهل سنت زاهدان داشت و نمونه‌اش اینکه در تشییع جنازه‌اش هم امام جمعه و هم مردم اهل سنت شرکت کردند و اظهار می‌کردند اگر شما فرزندتان را از دست دادید، ما هم فرزندمان را از دست دادیم و هم مهمان‌مان را، این را خوب می‌دانم، مهمان برای اهل سنت خیلی مهم است.

 

فعالیت های شهید در سپاه پاسداران

او هشت سال در واحدهای عملیات و اطلاعات سپاه سلمان استان سیستان و بلوچستان فعالیت داشت. پیش از این در معاونت عملیات نیروی زمینی خدمت می‌کرد و بعد هم با توجه‌ به اینکه مأموریت جنوب شرق کشور به نیروی زمینی سپاه واگذار شد؛ برای امنیت پایدار جنوب سیستان و بلوچستان راهی این منطقه شد. عملیات‌های بسیاری در جهت مبارزه با تروریست‌ها انجام شد و شهید هاشمی بارها در راس عملیات‌ها شخصا حضور داشت. حمیدرضا قبل از اینکه وارد سپاه شود، تکواندو کار می‌کرد، دو بار هم در تیراندازی در سطح ایران اول شد

 

اولین کاری که پدر بعد از شهادت پسر کرد

 وقتی به خانه حمیدرضا در زاهدان رسیدم و یقین پیدا کردم، شهید شده است، اولین کاری که کردم، دو رکعت نماز شکر خواندم که او به آرزویش رسید. در غسال‌خانه دیدمش، ۲۵ بخیه روی سینه‌اش خورده بود، الان می‌فهمم، امام حسین (ع) در کربلا چه کشید.

من که خاک پای امام نمی‌شوم، اما حالا حال ایشان را می‌فهمم با اینکه می‌دانم، حمیدرضا خودش، عاشق شهادت بود.

سرانجام شهادت

او با نام عملیاتی سید علی موسوی، فرمانده اطلاعات استان سیستان و بلوچستان بود که هشتم مهرماه 1401 در اغتشاش و درگیری‌های زاهدان مورد اصابت گلوله تروریست‌ها قرار گرفته و به شهادت می‌رسد.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید