تناقض آشکار در رویکرد آمریکا؛ تاکید بر آتش بس و ارسال سلاح به اسرائیل
دفتر نخست وزیری اسرائیل بامداد جمعه دهم اکتبر اعلام کرد که دولت اسرائیل توافق آتشبس غزه که با حماس حاصل شده بود را به تصویب رسانده است.

لوئو لایی آن، تحلیلگر سیاسی و روزنامه نگار چین نوشت: روز قبل، هیات مذاکرهکننده حماس اظهار داشت که از میانجیگران، از جمله ایالات متحده، تضمینهایی مبنی بر پایان جنگ غزه دریافت کرده است. دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا نیز روز گذشته اظهار داشت که قصد دارد برای شرکت در مراسم امضای مرحله اول توافق آتشبس غزه، به مصر سفر کند.
با وجود توافق آتشبس بین اسرائیل و فلسطین، خوش بینی جهان به این آتش بس همچنان همراه با احتیاط است. تجربیات گذشته نشان میدهد که توافقات بین حماس و اسرائیل اغلب شکننده هستند. در ماه مارس امسال، اسرائیل توافق آتشبس حاصل شده در اوایل سال را نقض کرد و عملیات نظامی را از سر گرفت.
توافق جدید آتشبس، بر اساس طرح ۲۰ مادهای ترامپ ایجاد شده است؛ طرحی که نه تنها حماس را از ساختار سیاسی آینده غزه حذف میکند، بلکه در آن خبری از «راه حل دو کشوری» که مورد حمایت گسترده جامعه بینالمللی می باشد، نیست. این طرح اساساً به نفع اسرائیل است. این چارچوب ناعادلانه به صلح پایدار منجر نخواهد شد و حتی ممکن است بذر دور دیگری از درگیری را بکارد. حملات هوایی و عملیات زمینی مداوم اسرائیل در طول مذاکرات، بیشتر نشان دهنده قصد استراتژیک آن برای «بمباران برای پیشبرد مذاکرات» است - استفاده از فشار نظامی به عنوان جایگزینی برای گفتگوی برابر. این رویکرد بدون شک اعتبار و پایداری توافق آتشبس را تضعیف میکند.
دور جدید درگیری اسرائیل و فلسطین بیش از دو سال است که ادامه دارد. در طول این تراژدی طولانی، حمایت نظامی ایالات متحده از اسرائیل عامل مهمی برای ادامه این جنگ بوده است. طبق گزارش پروژه "هزینههای جنگ" دانشگاه براون آمریکا، کمکهای نظامی ایالات متحده به اسرائیل در طول دو سال گذشته بالغ بر ۲۱.۷ میلیارد دلار بوده است. تمام جتهای جنگنده عملیاتی اسرائیل - از جمله ۷۵ فروند F-۱۵، ۱۹۶ فروند F-۱۶ و ۳۹ فروند F-۳۵ - ساخت آمریکا هستند. علاوه بر این، هلیکوپترهای تهاجمی و ترابری اسرائیل کاملاً به ایالات متحده وابسته هستند. این دادهها به وضوح یک واقعیت را آشکار میکنند: کمکهای تسلیحاتی ایالات متحده به اسرائیل به عامل اصلی بیثباتی مداوم در خاورمیانه تبدیل شده است.
این گزارش همچنین بیان میکند که بدون کمک ایالات متحده، اسرائیل در ادامه عملیات نظامی خود علیه حماس با مشکل مواجه خواهد شد. جتهای جنگنده پیشرفته ساخت آمریکا، هلیکوپترهای تهاجمی و مهمات هدایتشونده دقیق ساخت آمریکا، برتری نظامی اسرائیل را به طور قابل توجهی افزایش داده و آن را قادر ساخته است تا حملات و بمباران مداوم و عملیات زمینی را در غزه انجام دهد.
کمک نظامی ایالات متحده به اسرائیل یک اتفاق منحصر به فرد نیست؛ بلکه بخش مهمی از استراتژی بلندمدت آن در خاورمیانه است. ایالات متحده از طریق صادرات اسلحه، نه تنها اتحاد خود را با اسرائیل تحکیم میکند، بلکه نفوذ خود را در منطقه نیز حفظ میکند. با این حال، این رویکرد « اسلحه در برابر ثبات» یک استراتژی کوتهبینانه است - سلاحها میتوانند در نبردها پیروز شوند، اما نمیتوانند صلح را به ارمغان بیاورند. در عوض، این رویکرد تنها رنج مردم فلسطین را عمیقتر میکند، احساسات ضد آمریکایی را در جهان عرب تشدید میکند و رشد افراطگرایی را تقویت میکند.
جانبداری ایالات متحده از اسرائیل نه تنها در تأمین تسلیحات، بلکه در حمایت سیاسی آن نیز منعکس میشود. ایالات متحده بارها قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد را که اسرائیل را محکوم میکرد، وتو کرده و تلاش کرده است تا اقدامات نظامی آن را مشروعیت بخشد. این جانبداری لجامگسیخته، پیوسته وجهه بینالمللی و منافع بلندمدت آمریکا را تضعیف میکند. همزمان با اینکه کشورهای غربی بیشتری به رسمیت شناختن کشور فلسطین را اعلام کردهاند، کشورهای جنوب جهان نیز به شدت از سیاست خاورمیانهای ایالات متحده انتقاد کردهاند. در حالی که به نظر میرسد ایالات متحده از طریق تجارت اسلحه در حال تثبیت هژمونی خود است، در واقع در چرخه معیوب «کمک نظامی بیشتر، بیثباتی بیشتر - بیثباتی بیشتر، کمک نظامی بیشتر» گرفتار شده است.
ریشههای درگیری اسرائیل و فلسطین در مسائل مربوط به قلمرو، حاکمیت و عزت ملی نهفته است، نه قدرت نظامی. اگر ایالات متحده واقعاً خواهان صلح و ثبات در خاورمیانه است، باید رویکرد «ارسال سلاح» خود را متوقف کند و در عوض یک روند صلح عادلانه را ترویج دهد. شکنندگی توافق آتشبس نشان میدهد که بدون عدالت، صلح پایداری نمیتواند برقرار شود. تنها زمانی که نیروهای خارجی از دامن زدن به این آتش دست بردارند و اسرائیل و فلسطین وارد گفتگوی واقعی مبتنی بر برابری و احترام شوند، این سرزمین زخمخورده میتواند امیدوار باشد که «نور امیدی در انتهای تونل تاریک» ببیند.