«جنگ محدود» چیست؟

در «جنگ محدود»، طرفین نزاع همۀ منابعی را که در اختیار دارند، اعم از منابع انسانی و نظامی و صنعتی، صرف نمی‌کنند. "جنگ محدود" مفهوم مخالف "جنگ کامل" یا "جنگ تمام‌عیار" است.

«جنگ محدود» چیست؟

جنگ محدود (limited war) کشمکش مسلحانه‌ای است که هدفش نابودی کامل و یا تسلیم بلاشرط دشمن نیست.

بنابراین در این جنگ، طرفین نزاع همۀ منابعی را که در اختیار دارند، اعم از منابع انسانی و نظامی و صنعتی، صرف نمی‌کنند.

"جنگ محدود" مفهوم مخالف "جنگ کامل" یا "جنگ تمام‌عیار" است. در نتیجه، دامنۀ این جنگ با توجه به میزان قدرت تخریبی که به کار گرفته می‌شود و یا تعداد شرکت‌کنندگان در آن و یا جایگزین شدن ملاحظات سیاسی به جای ملاحظات نظامی و یا ترکیبی از این موارد تعیین می‌شود.

در تعاریف کلاسیک، برخی از حالت‌های جنگ محدود عبارت است از:

- درگیری بین قدرت‌های اتمی بدون استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی یا حمله به مراکز پرجمعیت دو طرف.

- درگیری بین کشورهای کوچک بدون دخالت مستقیم قدرت‌های بزرگ.

- درگیری بین کشورهای کوچک با کمک مستقیم و غیرمستقیم قدرت‌های اتمی در محدودۀ یک منطقۀ جغرافیایی و بدون استفاده از تسلیحات اتمی.

- اقدام نظامی از سوی یک کشور اتمی علیه یک کشور کوچک بدون مداخلۀ قدرت‌های بزرگ دیگر.

- قیام داخلی علیه یک قدرت استعماری یا دولت سازمان‌یافته که در آن دو طرف از سلاح‌های متعارف استفاده می‌کنند و از حمایت مادی و پرسنلی قدرت‌های اتمی رقیب برخوردارند.

- اقدام جمعی یک نیروی پاسدار بین‌المللی از جانب سازمان‌های بین‌المللی جهت کسب اهداف سیاسی.

- درگیری اتمی قدرت‌های بزرگ که در آن فقط از سلاح‌‌های اتمی تاکتیکی برای کسب اهداف نظامی استفاده شود.

در واقع توسعۀ سلاح‌های اتمی و شیمیایی و سایر سلاح‌های نامتعارف توسط قدرت‌های بزرگ باعث شده است تا آن‌ها مجبور شوند دامنۀ درگیری‌ها را محدود کنند و برای بقای خود راه حل‌های سیاسی بیابند.

«جنگ محدود» چیست؟

به عبارت دیگر، مطابق تعاریف کلاسیک، آنچه امروزه "جنگ محدود" قلمداد می‌شود، قبلا "جنگ تمام‌عیار" بود. از این منظر، اکثر جنگ‌های بوقوع پیوسته در دوران پس از ظهور سلاح اتمی در زندگی بشر، مصداق "جنگ محدود" هستند.

مثلا جنگ فعلی روسیه در اوکراین، از آنجا که بدون استفاده از سلاح اتمی بوده، طبق تعاریف کلاسیک "جنگ محدود"، یعنی تعاریف فوق‌الذکر، باید یک جنگ محدود قلمداد شود.

مطابق این تعریف، جنگ محدود جنگی است که "با تمام قوا" صورت نمی‌گیرد. یعنی یکی از طرفین درگیری و یا هر دو، از به کار بردن تمام قوای نظامی خود اجتناب می‌کنند.

اما به نظر می‌رسد در بین همین جنگ‌های بدون استفاده از "تمام قوای نظامی"، باز می‌توان تفکیکی صورت داد و مثلا جنگ اخیر ارمنستان و آذربایجان را مصداق یک جنگ محدود دانست، اما جنگ روسیه و اوکراین را مصداق جنگ محدود قلمداد نکرد.

و یا جنگ فالکلند بین آرژانتین و بریتانیا در دهۀ 1980 قطعا جنگی محدود بوده، اما جنگ عراق با ایران در همان دهه، جنگی تمام‌عیار بود؛ زیرا دو کشور با تمام قوای نظامی در برابر هم قرار داشتند؛ اگرچه قدرت‌های بین‌المللی دخالت مستقیم یا دست کم گسترده‌ای در آن جنگ نداشتند.

«جنگ محدود» چیست؟

اما پس از جنگ عراق و کویت، که این هم جنگی تمام‌عیار بود، قدرت‌های خارجی جنگی مستقیم و بسیار گسترده را علیه عراق راه انداختند و ارتش صدام را از کویت بیرون کردند.

بنابراین اگر صرف استفاده نکردن از سلاح‌های اتمی، تنها ملاک محدود بودن جنگ قلمداد نشود، می‌توان مدت جنگ، وسعت منطقۀ جنگی و میزان تلفات جنگ را معیارهایی برای تفکیک جنگ‌های محدود و نامحدودِ غیراتمی در نظر گرفت.

مطابق این معیارها، جنگ فالکلند قطعا جنگی محدود بوده ولی جنگ منتهی به سرنگونی صدام یا جنگ در سوریه در دهۀ اخیر، به هیچ وجه محدود محسوب نمی‌شود.

همچنین جنگ ویتنام را با اینکه توام با استفاده از سلاح اتمی نبود، نمی‌توان جنگ محدود قلمداد کرد چراکه در آن جنگ در کمترین حالت 1 میلیون و 100 هزار نفر کشته شدند و مطابق برخی آمارها نیز تلفات جنگ 3 میلیون نفر بوده است.  

بنابراین کشتار و تلفات وسیع، بسیاری از جنگ‌هایی را که طبق تعاریف کلاسیک "جنگ محدود" قلمداد می‌شوند، به "جنگ تمام‌عیار" بدل می‌کند.

تلفات وسیع در جنگ، تا حدی هم محصول طولانی شدن جنگ است. به همین دلیل به نظر می‌رسد جنگ فرسایشی شدۀ روسیه با اوکراین را، برخلاف جنگ کوتاه‌مدت آذربایجان و ارمنستان، الان دیگر به سختی می‌توان "جنگ محدود" محسوب کرد.

نهایتا بهتر است جنگ‌ها را به دو دستۀ متعارف و غیرمتعارف تقسیم کرد. در جنگ‌های متعارف، سلاح‌های اتمی و شیمیایی و میکروبی استفاده نمی‌شوند ولی جنگ متعارف می‌تواند محدود یا نامحدود باشد.

بر این سیاق، جنگ غیرمتعارف نیز می‌تواند محدود یا نامحدود باشد. مثلا اگر در درگیری ایالات متحده و روسیه، هر یک از طرفین یک موشک اتمی به خاک کشور مقابل شلیک کند و جنگ در همین مرحله تمام شود، یک "جنگ اتمی محدود" بوقوع پیوسته است.

اما اگر دو کشور یکدیگر را زیر بارانی از موشک‌ها و بمب‌های اتمی قرار دهند، بشریت شاهد یک "جنگ اتمی نامحدود" خواهد بود.

بر این اساس باید گفت که بمباران اتمی ژاپن از سوی ایالات متحده نیز مصداق یک "جنگ اتمی نامحدود" بود؛ چراکه در آن جنگ، ایالات متحده کلا دو بمب اتمی داشت و از تمام توان اتمی‌اش استفاده کرد.

در واقع در آن دوران جنگ اتمی قادر به نابودی تمدن بشری یا نابودی کل یک سرزمین نبود؛ اما امروزه از چنین قدرتی برخوردار است و به همین دلیل بسیاری از جنگ‌هایی که قبلا جنگ تمام‌عیار بودند، امروزه جنگ محدود به نظر می‌رسند.

در جنگ جهانی دوم، آمریکا قصد داشت آلمان را بمباران اتمی کند؛ اما قبل از اینکه چنین برنامه‌ای عملیاتی شود، آلمان شکست را پذیرا شد. ولی حتی بدون بمباران اتمی آلمان، جنگی تمام‌عیار در اروپا و شرق آسیا و یکی دو منطقۀ دیگر در گرفته بود.

به هر حال جنگ محدود را نمی‌توان بی‌اعتنا به مدت و بویژه تلفات جنگ تعریف کرد. بنابراین بهتر است جنگ‌ها را به متعارف و غیرمتعارف تقسیم کنیم و جنگ محدود را در هر دو حالت قابل تحقق بدانیم.

بدیهی است که جنگ متعارف محدود، در عمل بارها رخ داده است اما جنگ غیرمتعارف محدود، دست کم فعلا، قابل "تصور" است و هنوز در زندگی بشر مدرن "تحقق" پیدا نکرده است.  

منبع: عصر ایران
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها