بیمه اجباری رانندگان؛ حمایت اجتماعی یا ابزار تأمین مالی؟
در روزهایی که طرح بیمه اجباری برای رانندگان پلتفرمی در مجلس پیش میرود، پرسشهای جدی درباره عدالت، اثرات اقتصادی و منطق اجرای آن مطرح شده است.
احسان چیتساز، معاون سیاستگذاری و برنامهریزی توسعه فاوا و اقتصاد دیجیتال وزارت ارتباطات، در گفتوگویی مفصل از ریشه ایرادات، تبعات احتمالی و نسخه جایگزین خودش برای حمایت اجتماعی از رانندگان گفته است.
فاصله میان ادعا و عمل: حمایت یا برداشت اجباری؟
وی با اشاره به اینکه در این طرح بار مالی اصلی بر دوش ضعیفترین حلقه اکوسیستم حملونقل هوشمند گذاشته شده است، تاکید کرد: در شکل فعلی، این بیمه اجباری بیش از آنکه رنگ و بوی حمایت داشته باشد، شبیه ابزاری برای برداشت اجباری از درآمد رانندههاست.
چیتساز در تشریح این موضوع افزود که در نظر گرفتن یک نرخ سنگین حقبیمه بر پایه درصدی از کرایهها، عملا باری است بر دوش کسانی که درآمدشان ناپایدار، پارهوقت و پرریسک است. او با قیاس این مدل با سازوکارهای موفق جهانی خاطرنشان کرد حمایت اجتماعی زمانی معنا دارد که با توان پرداخت گروه هدف تناسب داشته باشد. در بسیاری از کشورهای پیشرو، یا نرخ بیمه به صورت پلکانی و متناسب با فعالیت است، یا بخش عمدهای از هزینه را پلتفرمها و دولت تقبل میکنند.
معاون وزارت ارتباطات در ادامه، با ابراز نگرانی از پیامدهای اقتصادی این طرح، به اثر افزایش دست کم ۴ درصدی کرایهها در فضای تورمی کنونی پرداخت. او هشدار داد که این افزایش اجباری، به جای گشودن گرهی از کار مردم، خود به مشکلی جدید تبدیل خواهد شد.
او با تاکید بر نقش حیاتی حملونقل در اقتصاد گفت: «حملونقل در اقتصاد مانند خون در بدن است؛ هر تغییری در هزینه آن، دیر یا زود به قیمت کالاها و خدمات دیگر سرریز میشود. اعمال یک شوک هزینهای جدید در شرایط تورمی، بدون طراحی سازوکارهای تعدیلکننده، عملاً به چرخه معیوب تورم سرعت میبخشد.»
وی افزود که این سیاست نه تنها فشار را بر مسافران و رانندگان افزایش میدهد، بلکه با کاهش تقاضای سفر، میتواند به کوچک شدن پایه بیمهشوندگان و کاهش درآمدهای طرح بینجامد؛ نتیجهای که کاملاً خلاف هدف اعلام شده است.
تکرار یک الگوی شکستخورده
این مقام مسئول با اشاره به سابقه ناموفق بیمه کارگران ساختمانی، طرح فعلی را تکرار همان الگوی ناکارآمد با ظاهری جدید دانست. او دلیل این اصرار نهادهای تصمیمگیر بر تکرار مدلهای فرسوده را ریشهدار در چند مشکل ساختاری عنوان کرد.
چیتساز تصریح کرد: نخست،اینرسی نهادی است؛ دستگاههای بزرگ به سمت الگوهای آشنا و کمهزینهتر حرکت میکنند، حتی اگر ناکارآمدی آن ثابت شده باشد. دوم، ترجیحات مالی سازمان بیمهگر است که با ناترازی مواجه است و به دنبال منابع درآمدی با وصول آسان میگردد. در این مدل، راننده نه به عنوان یک شاغل، بلکه به عنوان یک «سفر» تعریف میشود.
وی عامل سوم را سیاستزدگی شاخصها دانست و توضیح داد: در نهادهای عمومی، شاخصهایی مانند تعداد بیمهشدگان جدید گاهی به اهدافی نمایشی تبدیل میشوند. در نتیجه، الگویی که سریعاً آمار را بهبود دهد—ولو در بلندمدت ناعادلانه باشد—مورد استقبال قرار میگیرد.
شائبه لابیگری و تصمیمگیری شتابزده مجلس
چیتساز در پاسخ به شائبههای مطرح شده درباره نقش لابی سازمان تأمین اجتماعی در تصویب سریع این طرح، بدون دعوت از ذینفعان اصلی، گفت که همراستایی طراحی مالی طرح با منافع سازمان بیمهگر و فرآیند شتابزده تصویب، به طور طبیعی چنین ذهنیتی را تقویت میکند.
او با بیان اینکه شائبه لابیگری وقتی قوت میگیرد که نتیجه نهایی به سوی تامین منافع یک نهاد خاص میل کند، اظهار داشت: میلیونها سفر روزانه در پلتفرمها، منبعی وسوسهانگیز برای جبران کمبودهای مالی است. وقتی طراحی به گونهای است که بار بر دوش راننده و مسافر است و سهم دولت و پلتفرمها ناچیز، این پرسش مطرح میشود که آیا هدف اصلی، پر کردن ناترازی صندوق است یا ارتقای امنیت اجتماعی.
وی فقدان شفافیت و مشارکت ذینفعان را نقطه ضعف بزرگ فرآیند تصویب دانست و افزود: در تجربههای موفق جهانی، نخست گزارشهای کارشناسی منتشر میشود، سپس با پلتفرمها و نمایندگان رانندگان گفتوگوی رسمی صورت میگیرد و طرح به موضوعی برای بحث عمومی تبدیل میشود. اینجا، مسیر برعکس طی شد.
راهحل جایگزین: یک مدل پلتفرممحور، دادهبنیان و منعطف
چیتساز در پایان، نسخه جایگزین خود برای حمایت اجتماعی از رانندگان را تشریح کرد. وی تاکید کرد که به جای تحمیل یک الگوی قدیمی، باید مدلی طراحی شود که از دل منطق اقتصاد پلتفرمی بیرون آمده باشد.
وی در طرح ارکان اصلی مدل پیشنهادی خود گفت: تعیین حقبیمه پلکانی بر اساس درآمد واقعی با ایجاد یک شناسه بیمه دیجیتال یکتا برای هر راننده که به تمام پلتفرمها متصل است، درآمد واقعی و مجموع فعالیت او مبنای محاسبه قرار میگیرد. رانندگان کمدرآمد سهم ناچیز و اختیاری میپردازند و سهم به تدریج برای درآمدهای بالاتر افزایش مییابد.
دوم تأمین مالی سهجانبه منصفانه است. پلتفرمها به عنوان ذینفعان اصلی، سهم مشخصی (مثلاً درصدی از کارمزد) میپردازند. دولت نیز با یارانه هدفمند، لایه پایه حمایتی (بازنشستگی حداقلی، درمان پایه) را تقویت میکند و راننده سهم متناسب با درآمد خود را پرداخت میکند. ویژگی دیگر این طرح قابل حمل بودن بیمه است. پوشش بیمهای باید شخصمحور باشد. حقبیمههای پرداختی از تمام پلتفرمها در یک حساب واحد فردی ذخیره شود تا راننده با جابجایی بین شغلها یا پلتفرمها، حقوق و مزایا و سوابق خود را از دست ندهد. همچنین در ماههای کمکار، امکان تعدیل یا تعلیق سهم وجود داشته باشد.
او ادامه داد عضویت آسان با حق خروج یعنی هر راننده جدید به طور پیشفرض تحت پوشش قرار گیرد، اما بتواند به سادگی و از طریق اپلیکیشن، در صورت تمایل از طرح خارج شود. این پیشفرض انتخابی مشارکت را بالا میبرد. وی در نهایت گفت اجرای طرح باید از پایلوتهای محدود در چند شهر و با رانندگان داوطلب آغاز شود. دادههای واقعی عملکرد جمعآوری، شفافسازی و برای اصلاح مستمر طرح استفاده شود. پس از اطمینان از کارآمدی و عدالت، نوبت به تعمیم ملی برسد.
چیتساز در جمعبندی سخنان خود تصریح کرد: بیمه کردن رانندگان پلتفرمی یک ضرورت انکارناپذیر است، اما طرحی که با منطق اقتصاد صنعتی چند دهه پیش نوشته شده باشد، نه تنها به عدالت نمیرسد، بلکه میتواند به خروج رانندگان از بازار رسمی، افزایش هزینه سفر و در نهایت تضعیف همان اقتصاد دیجیتالی منجر شود که آینده کشور به آن گره خورده است. اگر قرار است از این فرصت تاریخی درست استفاده شود، سیاست باید یک پله از گذشته بالاتر بایستد؛ بر شانه دادههای واقعی، مشارکت عادلانه و اجرای شفاف.