چرا روابط عمومی استانداری را تخریب می کنند؟/ چشم اسفندیار یا بازوی رستم
امروز بیش از همیشه روشن است که فشار بر روابط عمومی، تلاشی است برای فشار بر استاندار؛ و خاموشکردن صدای گفتوگو، مقدمهای است برای بازگشت به سکوت. سکوتی که خوزستان، هرگز دیگر نباید به آن بازگردد.

علیرضا عبداله نژاد فعال رسانه ای نوشت:در دستگاههای دولتی، آنجا که مسیر تحول آغاز میشود و نظمهای سابق به چالش کشیده میشوند، نخستین هدف حملات، نه بالاترین مقام اجرایی، که نزدیکترین نهادهای وفادار به اوست؛ نهادهایی که پیوند گفتمانی میان مردم و مدیریت را شکل میدهند و صدای مدیریت نو را بازتاب میدهند. در خوزستان، این نقش را طی ماههای اخیر، روابط عمومی استانداری با صراحت، ابتکار و پایداری ایفا کرده است؛ و شاید همین جایگاه کلیدی، علت اصلی تلاش برای تضعیف و بیاعتبارسازی آن باشد.
مدیریت جدید استان، با رویکردی متفاوت از گذشته، کوشیده است تصویر تازهای از تعامل با جامعه، رسانه، نخبگان و افکار عمومی ترسیم کند؛ تصویری که در آن، امید، مشارکت، و عقلانیت جایگزین رکود، روزمرگی و انحصار شده است. در این مسیر، روابط عمومی استانداری نهتنها تریبون بازتاب سیاستهای کلان مدیریت ارشد، بلکه نقشآفرین فعال در تنظیم فضای عمومی، تولید روایت، و اعتمادسازی بوده است. دستاوردهای آشکار این مجموعه در مدت کوتاه اخیر، بهویژه در برگزاری حرفهای و اجتماعیمحور جشنواره «سلام خوزستان»، بخشی از این پازل گفتمانی را نمایان ساخت.
اینکه هجمهها و شایعات و فضاسازیهای رسانهای، به جای نقد منصفانه، با رویکردی تخریبی، آنهم در سطحی هدفمند علیه مدیریت روابط عمومی صورت میگیرد، خود گویای آن است که هدف، فراتر از یک مدیر میانی است. آنچه در معرض تهدید قرار گرفته، بنیان رسانهای استانداری و توان اقناعی–ارتباطی تیم مدیریتی استان است؛ تیمی که برخلاف بسیاری از دورههای پیشین، بهجای انفعال، کنشگری ارتباطی را برگزیده و تلاش کرده تصویر خوزستان را در سطح ملی بازیابی کند. چنین موقعیتی، ناگزیر منافع برخی ساختارهای کهنه و گروههای متضرر از تغییر را به خطر میاندازد؛ و در چنین شرایطی، روابط عمومی، در حکم «سپر نخست» مدیریت تحول، در معرض ضربه قرار میگیرد.
اداره روابط عمومی در استانداری، اگرچه ممکن است در چارچوب اداری تنها یک واحد تلقی شود، اما در واقع سنگ بنای مشروعیت رسانهای، حلقه اتصال با افکار عمومی، و ابزار حکمرانی نرم استاندار است. تضعیف آن، یعنی شکستن پل گفتوگو با مردم، یعنی بریدن دستاوردهای ارتباطی از ریشه، یعنی بازگشت به فضایی پرابهام، سانسورشده و غیرقابل گفتوگو. از همین روست که دفاع از روابط عمومی، دفاع از یک فرد یا یک پست نیست؛ بلکه دفاع از امکان تداوم تحول در یکی از راهبردیترین استانهای کشور است.
استانداری که میخواهد در خوزستان، این سرزمین رنجدیده اما سربلند، الگویی از کارآمدی، امید و حضور اجتماعی بسازد، نیازمند پشتوانه رسانهای مؤثر، خلاق و مقتدر است. و روابط عمومی، در چنین ساختاری، باید نه در حاشیه و بلاتکلیفی، بلکه در متن و در جایگاه تثبیتشده، به ایفای نقش خود ادامه دهد. حفظ این جایگاه، نهتنها برای حفظ پیوند حاکمیت و جامعه ضروری است، بلکه آزمونی برای بلوغ رسانهای، صبوری سیاسی و درک ضرورتهای مدیریتی است.
امروز بیش از همیشه روشن است که فشار بر روابط عمومی، تلاشی است برای فشار بر استاندار؛ و خاموشکردن صدای گفتوگو، مقدمهای است برای بازگشت به سکوت. سکوتی که خوزستان، هرگز دیگر نباید به آن بازگردد.
رسانه برای آگاهی و سرگرمی مردم است ، امید به روزی که مردم بفهمند با رسانه مردم خودشان را زجر کش نکنند ، در ضمن با تکرار دروغ ها اعتماد ها فرو خواهد ریخت