فوت و فن روانشناسی؛ راهی متفاوت برای کنترل استرس
آگاهی از تیپ شخصیتی و نیازهای مرتبط با آن، به افراد کمک میکند تا بهتر با عوامل استرسزا مقابله کرده و عملکرد روانی و عاطفی خود را بهبود بخشند.

شناخت ویژگیهای شخصیتی میتواند نقش مهمی در کاهش استرس و ارتقای سلامت روان ایفا کند؛ بهویژه زمانی که از مدل علمی و معتبر «پنجعاملی شخصیت» برای این هدف استفاده شود.
آشنایی با مدل پنجعاملی شخصیت
مدل «Big Five» که در میان روانشناسان و محققان علوم رفتاری بهعنوان معتبرترین مدل ارزیابی شخصیت شناخته میشود، شخصیت انسان را در پنج بعد اصلی طبقهبندی میکند:
-
گشودگی نسبت به تجربیات جدید (Openness): نشان میدهد فرد تا چه حد مشتاق تجربههای تازه و ایدههای نو است.
-
وظیفهشناسی (Conscientiousness): بیانگر میزان نظمپذیری، تعهد کاری و ساختارگرایی در فرد است.
-
برونگرایی (Extraversion): میزان تمایل فرد به تعاملات اجتماعی و کسب انرژی از حضور در جمع را نشان میدهد.
-
سازگاری (Agreeableness): انعکاسی از نحوه تعامل فرد با دیگران، از جمله میل به هماهنگی یا تمایل به ابراز نظر مخالف.
-
روانرنجوری (Neuroticism): شاخصی برای سنجش شدت و بسامد هیجانات منفی مانند اضطراب، عصبانیت یا افسردگی.
هر یک از این ابعاد بهصورت طیفی در افراد وجود دارند و هیچ فردی در نقطهی مطلق یکی از صفات قرار ندارد. بلکه افراد در طول این طیفها، درجات متفاوتی از هر ویژگی را بروز میدهند.
چرا شناخت این ویژگیها اهمیت دارد؟
شناخت موقعیت خود در این پنج بُعد به افراد کمک میکند تا نیازهای روانی و هیجانی خود را بهتر شناسایی کنند. زمانی که این نیازها برآورده شوند، فرد رفتاری طبیعی و متعادل از خود نشان میدهد. اما وقتی این نیازها نادیده گرفته شوند، فرد به سمت رفتارهای تنشزا یا همان «رفتارهای استرسی» متمایل میشود. به گفته گرگسون، متخصص شخصیتشناسی: «زمانی که نیازهای شخصیتی شما برآورده شوند، شما در وضعیت روانی نرمال هستید. اما اگر این نیازها نادیده گرفته شوند، فرد وارد مرحلهای از اضطراب و نارضایتی میشود که خود را در قالب رفتارهای منفی و مخرب نشان میدهد.»
مثالهایی برای درک بهتر
برای درک عملی این موضوع، بیایید نگاهی به ویژگی «وظیفهشناسی» بیندازیم. اگر فردی در این بعد امتیاز بالایی دارد، یعنی به ساختار، نظم و هدفمندی در کار نیاز مبرم دارد. در غیاب این عناصر، فرد دچار استرس میشود، تمرکز خود را از دست میدهد و ممکن است به سرعت تحریکپذیر یا عصبی شود. در چنین حالتی، بهترین راهکار این است که فرد با همکاران یا مدیران خود درباره نیاز به نظم کاری شفاف گفتوگو کند، یا خودش فرآیندهایی را برای ساختاربخشی به کارها ایجاد کند. برعکس، اگر فردی در بعد وظیفهشناسی امتیاز پایینی داشته باشد، ساختار بیش از حد ممکن است برای او ایجاد فشار کند. در اینصورت، آزادی در نحوه انجام وظایف و داشتن انعطافپذیری در برنامهریزی میتواند به کاهش استرس او کمک کند.
همین الگو در ابعاد دیگر نیز صدق میکند. برای مثال، فردی درونگرا که انرژی خود را از تنهایی میگیرد، اگر جلسات پیدرپی یا تعاملات اجتماعی زیاد داشته باشد، دچار فرسودگی روانی میشود. این فرد باید زمانی را برای بازیابی انرژی خود اختصاص دهد. در مقابل، فرد برونگرا نیاز دارد در محیطهای جمعی قرار گیرد تا احساس انگیزه و بهرهوری داشته باشد؛ در غیر اینصورت ممکن است دچار خستگی روانی و کاهش تمرکز شود.
پیوند شخصیت با مدیریت استرس
شناخت ویژگیهای شخصیتی باعث میشود فرد بتواند علل اصلی استرس خود را شناسایی کرده و بهجای سرکوب یا نادیده گرفتن آن، راهکارهای مؤثری برای مقابله با آن بیابد. این فرآیند به شکلگیری «خودآگاهی» کمک میکند؛ یعنی توانایی درک موقعیت روانی خود در لحظه و اتخاذ تصمیمات مبتنی بر شناخت فردی. برای مثال، زمانی که احساس فشار یا اضطراب دارید، میتوانید از خود بپرسید:
- دقیقاً چه عاملی باعث بروز این احساس شده است؟
- آیا یکی از نیازهای شخصیتی من نادیده گرفته شده است؟
- چه اقدامی میتوانم انجام دهم تا این نیاز را بهتر برآورده کنم؟
پاسخ به این سؤالات نهتنها موجب درک عمیقتری از خود میشود، بلکه راه را برای توسعه هوش هیجانی، تقویت روابط بینفردی و افزایش آرامش ذهنی باز میکند. هرچند این مقاله تنها مقدمهای برای ورود به دنیای شناخت شخصیت است، اما میتواند نقطه شروعی قدرتمند برای کسانی باشد که قصد دارند از تکرار رفتارهای استرسزا جلوگیری کرده و کیفیت زندگی خود را ارتقا دهند. شناخت مدل پنجعاملی و تطبیق آن با شرایط فردی، ابزاری مؤثر برای کاهش تنشهای روزمره و تبدیل شدن به نسخهای بهتر از خود است.