ریشه داستانی ضربالمثل بادنجاندورقابچین از کجا میآید؟
«رفتم تنگهی ساه... دمِ تنگه کبک زیاده از حد بود، نتوانستم بزنم. از دور تفنگ انداختم نخورد... آقاابراهیم اسبابهای…
« چمن گورسفید شنیده بودیم، مشهور بود. اما هیچ چمنی ندارد مگر اندکی، همه را زراعت کردهاند. هوای بسیار بسیار خوبی دارد.…
«انیسالدوله تب داشت، زالو لازم شد، پیدا نشد. طولوزون و دکتر فصد کردند، خیلی افاقه کرد.»
«عایشه امروز زمین خورده بود، چانه و پایش درد آمده بود. مملی گفتند از مازندران به اردوی عینالملک آمده و از آنجا…
«این طرف خاک بسطام است، سرازیر شدیم... همهجا مه بود و ترشح زیاد. همهی چادرها و زمین تَر بود. یک ساعت به غروب مانده…
«زنی پایش گلوله داشت، میرزا علینقی برد معالجه کند، مال او شد. معرکه[ای] بود. مادر بچه را میشناخت، دختر پسر، مادر…
«خلاصه اردو را نیم فرسخ بالاتر از ده جاجرم زدهاند. جاجرم دست چپ بود. قلعهی بزرگی مثل قلعهی اَردانِ خوار در وسط ده…
ناصرالدین شاه گفت: راهآهن حضرت عبدالعظیم را دیدی چهها کردند؟ علنا گفتند چون فرنگی تلمبه میزند نجس است. گفتند چون…
شاه قاجار در خاطرات خود می نویسد: آخر مشهد و رفتن فردا، هیجان مردم عرضه چی و غیره، مگس، گرما، کثافت، پناه بر خدا [از]…