فولاد خوزستان؛ وقتی «بسیج» در قامت حکمت صنعتی معنا میشود
در مراسمی با عنوان «فولاد و شهامت» که هفته گذشته با حضور سردار سرتیپ حسن شاهوارپور فرمانده سپاه حضرت ولیعصر (عج) خوزستان و مدیرعامل شرکت فولاد خوزستان برگزار شد، از بسیجیان فعال و خادمان موکب مرزی شهدای فولاد تقدیر شد.

اما آنچه این آیین را فراتر از یک مراسم اداری کرد، روحی بود که در پسِ آن جریان داشت؛ روح پیوند میان ایمان و صنعت و بازتعریف فرهنگ بسیج در دل تولید.
در نگاه نخست، شاید چنین همایشی تنها یادآور خاطرات جهاد و ایثار باشد؛ اما در بطن خود حامل پیامی مدیریتی است: اینکه چگونه یک سازمان صنعتی میتواند «روحیه بسیجی» را از سنگر نظامی به سنگر تولید و از هیجان مقطعی به حکمت پایدار تبدیل کند.
در روزگاری که واژههایی چون «بهرهوری»، «تابآوری» و «سرمایه انسانی» در ادبیات اقتصادی تکرار میشوند، فولاد خوزستان نشان داده است که این مفاهیم وقتی از دل فرهنگ جمعی برآیند، معنا پیدا میکنند. در همان روزهایی که بحران انرژی چرخ بسیاری از صنایع را متوقف کرد، کارگران و مدیران این شرکت چرخه تولید را با ایمان و اراده زنده نگه داشتند؛ نشانهای روشن از درونی شدن مسئولیت ملی در دل یک صنعت.
سردار شاهوارپور در این همایش جملهای گفت که میتوان آن را شعار آینده مدیریت صنعتی کشور دانست: «فرهنگ بسیج، حرکت جامعه به سوی نشاط، تلاش و موفقیت است.» این جمله در فولاد خوزستان فقط یک شعار نیست؛ واقعیتی روزمره است. ترکیب دانش فنی، انضباط سازمانی و انگیزه معنوی، نوعی اخلاق تولید را ساخته است؛ اخلاقی که کار را صرفاً وظیفه نمیبیند، بلکه خدمت به جامعه تعبیر میکند.
چنین فرهنگی است که فولاد خوزستان را در میانه ناترازیهای انرژی و محدودیتهای تحریمی سرپا نگه داشته است. اینجا «بسیج» بهجای شعار، به فلسفهای مدیریتی تبدیل شده؛ تلفیقی از معنا و ماده، ایمان و تولید، فرد و جمع.
بسیجی بودن در فولاد خوزستان یعنی زیستن مسئولانه در دل کارخانه؛ یعنی باور به اینکه هر ذره تلاش در خط تولید، سهمی در پایداری کشور دارد.
از همین رو، فولاد خوزستان دیگر تنها یک مجموعه تولیدی نیست؛ به نمادی از فرهنگ صنعتی ایران بدل شده است؛ جایی که فولاد، نه فقط از سنگ و آتش، بلکه از ایمان، خرد و همبستگی ساخته میشود.
ولی حیف که کارخونه فولاد خوزستان مجموعه نورد نداره و نمی ذارن داشته باشه و سود اش به جیب خریداران محصولات میره.