نجات دریاچه ارومیه با ۵۰۰ میلیون مترمکعب؟ /با این ارقام کف دریاچه هم خیس نمیشود!
سخنگوی آب کشور به تازگی از صرفهجویی ۴۷۵ میلیون مترمکعبی برای احیای دریاچه ارومیه سخن گفته است. اگرچه دیدگاه به کاهش کشاورزی مثبت است اما با این ارقام حتی نمیتوان کف دریاچهای که زمانی ۳۲ میلیاردمترمکعب آب داشته را نیز مرطوب کرد!

دریاچه ارومیه، یکی از مهمترین ذخایر طبیعی ایران و بزرگترین دریاچه آب شور خاورمیانه، امروز بیش از هر زمان دیگری به مرز نابودی نزدیک شده است. تصاویر ماهوارهای و گزارشهای رسمی از وضعیت کنونی نشان میدهد که این پهنه آبی عظیم، که زمانی 32 میلیارد مترمکعب آب در خود جای داده بود، حالا تنها به دشتهای نمکی بدل شده و 99 درصد مساحت آن خشکیده است.
کارشناسان میگویند بحران امروز ارومیه صرفاً حاصل تغییرات اقلیمی و خشکسالی نیست؛ بلکه بیش از هر چیز به سوءمدیریت منابع آبی و کشاورزی بیمهار در حوضه آبریز آن بازمیگردد. این همان نکتهای است که افکار عمومی نیز امروز با وضوح بیشتری به آن رسیدهاند: اگر به دنبال مقصر اصلی باشیم، انگشت اتهام بیتردید به سمت کشاورزی نشانه میرود.
کشاورزی؛ متهم ردیف اول
از سال 1357 تا 1403 سطح زیرکشت در حوضه آبریز ارومیه از 92 به 580 هکتار رسیده و رشد 6.3 برابری داشته است. همزمان، هزاران حلقه چاه مجاز و غیرمجاز حفر شد تا کشاورزان بتوانند به هر قیمتی محصولاتی را برداشت کنند که نه برای امنیت غذایی کشور حیاتی هستند و نه از کیفیتی برخوردارند که ارزشی درازمدت داشته باشند. نمونه روشن آن را هر سال در کنار جادههای ارومیه میتوان دید: کوههای سیبهای دپو شده که هزاران تُن از آنها به دلیل نبود بازار یا صرفه اقتصادی، روی دست باغداران میماند. پرسش اینجاست: آیا ارزش خشکاندن یک دریاچه تاریخی برای چنین محصولاتی قابل توجیه است؟
آمارها نشان میدهد که سهم بخش کشاورزی از منابع آبی کشور بیش از 80 درصد است، در حالی که تنها حدود 7 درصد به تولید ناخالص داخلی کمک میکند. در حوضه آبریز ارومیه، این معادله حتی بهمراتب نامتعادلتر است؛ جایی که منابع آبی محدود صرف کشتهای کمبازده و غیرضروری میشود.
هشدار سخنگوی صنعت آب کشور
در همین زمینه، بزرگزاده سخنگوی صنعت آب کشور، در یک نشست خبری بهصراحت اعلام کرده که «احیای دریاچه ارومیه بدون اصلاح کشاورزی ممکن نیست». او تصریح کرده است که اگر 31 هزار هکتار از اراضی کمبازده و بلندآب از چرخه تولید خارج شود و 25 هزار هکتار یونجهکاری جای خود را به محصولات راهبردی بدهد، میتوان حدود 475 میلیون مترمکعب آب در حوزه دریاچه صرفهجویی کرد.
به گفته وی، مشکل اصلی در سالهای گذشته آن بوده که با وجود هزینههای هنگفت و رهاسازی آب از سدها، برنامه اصلی یعنی کاهش 40 درصدی مصرف کشاورزی اجرا نشد. برعکس، سطح زیرکشت افزایش یافت و همین امر همه تلاشها را بیاثر کرد. سخنگوی صنعت آب کشور تأکید کرد: «نجات دریاچه ارومیه به تصمیمهای جدی و عملگرایانه نیاز دارد، نه صرفاً مصاحبه و وعده.»
آیا 500 میلیون مترمکعب کافی است؟
هرچند این نگاه که «نجات دریاچه بدون اصلاح کشاورزی ممکن نیست» درست است و باید به مطالبهای جدی از سوی رسانهها، نهادها و افکار عمومی تبدیل شود، اما پرسش مهم این است که آیا رقم 500 میلیون مترمکعب صرفهجویی، واقعاً راهگشا خواهد بود؟
بر اساس مطالعات، نیاز زیستمحیطی سالانه دریاچه ارومیه دستکم 3 میلیارد مترمکعب است؛ یعنی شش برابر رقمی که بزرگزاده به آن اشاره کرده است. به بیان دیگر، حتی اگر همه اصلاحات پیشنهادی در کشاورزی اجرا شود، تنها کسری از نیاز واقعی دریاچه جبران خواهد شد. این در حالی است که در اوج تاریخی خود در سال 1370، دریاچه بیش از 32 میلیارد مترمکعب آب داشت و برای بازگشت به آن شرایط، دیگر عملاً هیچ امکانی وجود ندارد.
واقعیت این است که صرفهجویی 475 میلیون مترمکعبی میتواند شروعی مثبت باشد، اما بهتنهایی درمانی برای دریاچه نیست. در کنار اصلاح کشاورزی، باید هر ساله حداقل حقابه زیستمحیطی 3 میلیارد مترمکعب به دریاچه تخصیص یابد تا روند مرگ تدریجی آن متوقف شود.
دریاچهای که به آزمون سیاستگذاری بدل شد
امروز، دریاچه ارومیه فقط یک پهنه آبی نیست؛ بلکه نمادی از آزمون بزرگ سیاستگذاری آب و کشاورزی در ایران است. ادامه مسیر گذشته، به معنای پذیرش نابودی کامل آن و بروز پیامدهایی جبرانناپذیر برای سلامت، معیشت و محیطزیست شمالغرب کشور خواهد بود. در مقابل، اصلاح الگوهای مصرف و تغییر جدی در ساختار کشاورزی میتواند نخستین گام نجات باشد.
پیام روشن است: یا تصمیمهای سخت امروز گرفته میشود، یا فردا دیگر چیزی از دریاچه برای احیا باقی نخواهد ماند.
این مقداراب فقط درسخنگوی دولت رامیشه روان کرد