هدف روسیه از به رسمیت شناختن طالبان، تقابل با ایران و چین است؟

حدود چهار سال پس از این که طالبان دوباره افغانستان را تصرف کرد، مسکو رسماً رژیم طالبان را به عنوان دولت مشروع افغانستان به رسمیت شناخت.

هدف روسیه از به رسمیت شناختن طالبان، تقابل با ایران و چین است؟

روزنامه شرق به نقل از خبرگزاری فرانسه نوشت: این حرکت ممکن است برای روسیه عواقب منفی هم داشته باشد. برای روسیه، چین و ایران، منافع امنیتی خود از ترویج اصلاحات داخلی در افغانستان مهم‌تر است. دغدغه اولیه آن‌ها پیشگیری از خشونت افراطی‌ها، تروریسم و سرریز جریان پناهجویان به درون مرزهایشان است. آن‌ها متوجه ارتباطات طالبان با گروه‌های شبه‌نظامی در منطقه و تهدید بالقوه حاصل، هستند اما به‌رسمیت‌شناختن طالبان را ابزاری برای تحدید این تهدید می‌بینند.

برای روسیه، به‌رسمیت‌شناختن طالبان حرکتی راهبردی است، با هدف تقویت نفوذ در آسیای مرکزی، مقابله با غرب و هماهنگی با قدرت‌هایی مثل چین و ایران. امید مسکو این است که این حرکت مشوق هماهنگی عمیق‌تر با پکن و تهران بر سر امنیت منطقه‌ای و توسعه زیرساخت شود. هر سه کشور دغدغه بیرون نگه‌داشتن غرب از افغانستان و نیز بیرون نگه‌داشتن افراطی‌ها از قلمرو خودشان را دارند. با این حال معلوم نیست این اقدام به نفع روسیه باشد.

از طرفی، این خطر وجود دارد که روسیه به نقض حقوق بشری که طالبان می‌کند مربوط دیده شود؛ البته روسیه در این زمینه مشکلات خود را هم دارد اما سرکوب طالبان هم به لحاظ گستره و هم جنس، منحصربه‌فرد است. حتی کشورهای جنوب جهانی که ممکن است اقتدارگرایی روسیه را تحمل کنند، شاید حمایت روسیه از این سطح از سرکوب را نپسندند.

مهم‌تر از آن، بعید است به‌رسمیت‌شناختن طالبان به مقابله با تروریسم کمک کند. ایده این است که تعامل دیپلماتیک با طالبان ممکن است منجر به امنیت منطقه‌ای شود اما ایده در عمل محقق نشده. از زمان قدرت‌گرفتن طالبان، فعالیت‌های مسلحانه فرامرزی در منطقه تقویت شده نه تضعیف. در میان بی‌ثباتی پس از این اتفاق، داعش خراسان توانسته دوباره خود را سازماندهی کند، عضوگیری کند و گسترش یابد. ظرفیت‌های عملیاتی این گروه نه‌فقط در افغانستان که در سراسر منطقه رشد کرده. شواهدی هست که هماهنگی‌هایی در ازبکستان، تاجیکستان، ایران و روسیه داشته است.

چندین حمله مرگبار علیه غیرنظامیان، سفارتخانه‌ها و اقلیت‌ها در افغانستان داشته و حالا دارد دامنه کار خود را فراتر از مرزهای افغانستان می‌برد. روسیه اگر شواهد بیشتری می‌خواهد، باید به حمله داعش خراسان به تالار کنسرت مسکو در مارس ۲۰۱۴ نگاه کند. برخی سعی می‌کنند رژیم طالبان را شریک بالقوه در مبارزه با تروریسم بنمایانند اما ارتباطات این گروه با «تحریک طالبان» پاکستان، «جماعت انصارالله» تاجیکستان و به‌خصوص القاعده، چیز دیگری می‌گوید.

این گروه‌ها در جذب نیرو، اشتراک منابع، آموزش و آماد، فراسوی مرزها با هم همکاری می‌کنند. رژیم طالبان مقوم این فعالیت‌هاست، نه مقابلش. بر این زمینه، به‌رسمیت‌شناختن رژیم طالبان سابقه‌ای خطرناک در آسیای مرکزی و فراتر از آن به جا می‌گذارد. به احتمال قوی، دیگر گروه‌های تندرو را که به دنبال قدرت از طریق خشونت هستند، جسورتر می‌کند و نشان می‌دهد که این می‌تواند مسیری شدنی به مشروعیت سیاسی باشد.

به‌علاوه، مشروعیت داخلی طالبان همچنان شکننده است و این باعث می‌شود شرط‌بندی روی آن‌ها توسط مسکو باز هم سؤال‌برانگیزتر شود. داخل افغانستان، حکمرانی ضعیف، اقتصاد روبه‌فروپاشی، سرکوب نظام‌مند زنان و ناکامی رژیم در ادغام دوباره بازگشته‌ها درون جامعه، اعتبار طالبان را تخریب کرده است. این عوامل همه منجر به نارضایتی مدنی گسترده شده‌اند. اقدامات اعتراضی، اغلب با خشونت و تهدید مواجه می‌شوند، ولی به هر حال عدم ارتباط بین رژیم و مردمی را که بناست بر آن‌ها حکومت کند، برجسته می‌کند.

بی‌ثباتی بلندمدت داخلی، بستری مهیا برای گروه‌های شبه‌نظامی می‌سازد که نفوذ خود را گسترش دهند، جذب نیروی محلی داشته باشند و منطقه را باز هم بیشتر بی‌ثبات کنند. روسیه در نهایت اثر چنین روندی را حس خواهد کرد، به‌خصوص اگر این طور دیده شود که مسکو، حامی دیپلماتیک طالبان است. شاید روسیه این اقدام را ابزاری برای تضمین نفوذ و حفاظت از منافع اقتصادی بداند اما مشروعیت دادن به رژیمی که آشوب و ناآرامی منطقه‌ای با خود به همراه دارد، در نهایت خطایی راهبردی از کار در خواهد آمد.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 3
  • ناشناس

    طالبان فکر می کنند کسی هستند بیچاره مردم افغانستان

    نظرات شما -
    • ناشناس

      بیچاره تو .من

  • ناشناس

    طالبان برای شما بی لیاقت ها خوبه