هورالعظیم در آتش می سوزد و ریه‌های خوزستانی ها، پر از دود شده است

هورالعظیم، این نگین زنده و پررمز و راز میانرودان، این روزها نه با آواز پرندگان که با ناله های نی‌ خشکیده و هیزم شدن میراث طبیعی‌اش خبرساز است.

هورالعظیم در آتش می سوزد و ریه‌های خوزستانی ها، پر از دود شده است

 آتش، بی‌رحم و سیری‌ناپذیر، بر پهنه‌ی بی‌جان این تالاب بین‌المللی افتاده است. آنچه برجای می‌ماند، تنها خاکستر نیست؛ ابرهای سیاه و خفه‌کننده‌ای از دود است که بر آسمان خوزستان سنگینی می‌کند، نفس‌های مردمش را به شماره می‌اندازد و ریه‌هایشان را هدف می‌گیرد.

این دود، مهربانِ پاییز ,  و تابستانی نیست. این دود، سمّی و کشنده است. ترکیبی وحشتناک از ذرات ریز معلق  مونواکسید کربن خفه‌کننده، دی‌اکسید گوگرد سوزاننده، هیدروکربن‌های سرطان‌زای حاصل از سوختن نی‌ها و پوشش گیاهی مرده، و ده‌ها ماده‌ی شیمیایی خطرناک دیگر. این دود، بلایی آسمانی نیست، بلایی انسانی-محیط زیستی است که حاصل سال‌ها بی‌تدبیری، خشکاندن عمدی تالاب برای اهداف کوتاه‌مدت، و نادیده گرفتن حق‌آبه‌ی حیاتی این اکوسیستم منحصربفرد است.

و این بادهای گرم و سوزان خوزستان، این دود جهنمی را نه فقط بر فراز هور، که به قلب شهرها و روستاهای استان می‌رانند: اهواز، آبادان، خرمشهر، سوسنگرد، بستان... هیچ کس در امان نیست. دود به خانه‌ها نفوذ می‌کند، خیابان‌ها را در خود می‌پیچد، نور خورشید را می‌دزدد و هوایی را که باید مایه‌ی حیات باشد، به سلاحی خاموش و کشنده تبدیل می‌کند.

پیامدهای این حمله به ریه‌های مردم خوزستان، فاجعه‌بار و فوری است.اورژانس‌ها و مطب‌های پزشکان ازدحامی از بیماران را شاهدند. سرفه‌های خشک و دردناک، خس‌خس سینه، تنگی نفس طاقت‌فرسا، و احساس خفگی، تنها گوشه‌ای از رنج روزمره‌ی مردم، به‌ویژه کودکان، سالمندان و بیماران قلبی-تنفسی است.بیماران مبتلا به آسم، برونشیت مزمن و انسداد ریوی  با تشدیدِ شدید و خطرناک علائم روبرو هستند. داروهای استنشاقی گاه کفاف این هجوم را نمی‌دهد.

ریه‌های تحریک‌شده و ضعیف‌شده در برابر ذرات سمی، آماده‌ی پذیرش ذات‌الریه (پنومونی) و سایر عفونت‌های تنفسی هستند.دود، غشاهای مخاطی را می‌سوزاند و تحریک می‌کند، باعث قرمزی و اشک‌ریزی چشم و گلودرد و عطسه‌های مکرر می‌شود.

قرار گرفتن مداوم در معرض این ترکیبات سمی، خطر ابتلا به سرطان‌های ریه و سایر سرطان‌ها را در درازمدت به شکل نگران‌کننده‌ای افزایش می‌دهد.باید گفت که زندگی در زیر پرده‌ای از دود، با ترس دائمی برای سلامت خود و عزیزان، اضطراب، استرس و افسردگی را دامن می‌زند.

آتش سوزی در هورالعظیم یک بحران موسمی نیست؛ این زخمی است که بر پیکر خوزستان و مردم نجیبش می‌سوزد. آتش هورالعظیم فقط نیزارها را نمی‌سوزاند؛ جان و سلامت و آینده‌ی انسان‌ها را می‌سوزاند. نفس‌های مردم خوزستان، از کودک در گهواره تا پیرمرد بر بام خانه، گروگان این آتش و دود ناشی از سوءمدیریت و بی‌توجهی به محیط زیست است.

فریاد مردم خوزستان تنها درخواست هوای پاک نیست؛ فریاد دادخواهی است. دادخواهی برای احیای فوری و جدی هورالعظیم با تامین حق‌آبه‌ی کامل و قطع دست‌درازی ها.فریاد دادخواهی برای سرکوب سریع و موثر آتش با تجهیزات مناسب و نیروی کافی.فریاد دادخواهی برای پایش مستمر کیفیت هوا و اطلاع‌رسانی شفاف و هشدارهای به‌موقع. فریاد دادخواهی برای تامین امکانات درمانی و دارویی کافی در مناطق درگیر و حمایت از بیماران تنفسی.فریاد دادخواهی برای پاسخ گویی عاملان این فاجعه‌ی تکراری و پایان دادن به چرخه‌ی خشکی-آتش‌سوزی-دود.

براستی که هورالعظیم تنها یک تالاب نیست؛ ریه‌ی خوزستان و بخشی از هویت این سرزمین است. وقتی هور می‌سوزد، ریه‌های زمین و زمان مردمش می‌سوزد. نجات هورالعظیم، تنها نجات یک اکوسیستم نیست؛ نجات نفس‌های مردم خوزستان است. وقت آن است که این فریاد خفه‌شده در گلو بر اثر دود، به گوش همه‌ی ایران برسد و اقدام فوری و قاطع را طلب کند و مشارکت عمومی برای نجات هورالعظیم و احیای آن یک ضرورت در کشور محسوب شود.

هورالعظیم جان مردم خوزستان است.نجات هورالعظیم نجات محیط زیست است.نگذاریم که آیندگان ما را به دلیل اهمال کاری در نجات به موقع تالاب هورالعظیم زود قضاوت و به قاضی ببرند.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 1
  • ناشناس

    چه اشعار زیبایی