یک جاسوس در تختخواب | کاترین شکدم کیست و چه کرد؟
خبرنگار: میثم اسماعیلیزندگی کاترین پرز شکدم مانند داستانهای هزار و یک شب پر از پیچ و خم و ماجراهای شگفتانگیز است.

به گزارش خبر فوری، داستانهای زندگی او شامل تجربههایی چون پدربزرگ پدریاش که در اردوگاه کار اجباری نازیها در تونس زندانی بود، پدربزرگ مادریاش که برای فرار از هیتلر به مسیحیت گروید و در مقاومت فرانسه جنگید، چهار سال زندگیاش بهعنوان همسر یک مسلمان سنی در یمن و حضور عجیبش در ایران، همه و همه از نحوه زیست او یک داستان عجیب میسازد.
آیا کاترین شکدم یک یهودی خودستیز است؟ یا یک مسلمان متعهد؟ یک تحلیلگر سیاسی با دو مدرک کارشناسی ارشد؟ یک مشاور مستقر در لندن برای شورای امنیت سازمان ملل؟ یک سخنگوی ضداسرائیلی در ایران؟ یا یک صهیونیست که برای یک روزنامه اسرائیلی تحلیل مینویسد؟
شکلگیری یک یهودی خودستیز
وقتی بار یهودی بودن سنگینتر از هر مزیت معنوی یا اجتماعی باشد، یهودیان نهتنها هویت یهودی خود را انکار میکنند، بلکه با نفرت علیه آن برمیخیزند. این داستان پدر کاترین، ایسیدرو پرز، است. والدین سکولار یهودی او در اسپانیا زندگی میکردند. در دهه ۱۹۳۰، پدرش، الی پرز، کمونیست شد و به همین دلیل مورد هدف دولت فاشیستی فرانکو قرار گرفت. خانواده تصمیم گرفت از طریق شمال آفریقا به فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا فرار کند. آنها در تونس، که تحت حفاظت فرانسه بود، اقامت کردند. پس از سقوط فرانسه به دست نازیها، تونس تحت کنترل دولت ویشی طرفدار نازیها قرار گرفت. خانواده پرز بهعنوان یهودی دستگیر و در یک اردوگاه کار اجباری نازیها زندانی شدند. در این اردوگاه خبری از اتاقهای گاز نبود، اما زندانیان یهودی در معرض مرگ ناشی از بیماری یا گرسنگی قرار میگرفتند. یکی از پسران خانواده پرز بر اثر گرسنگی جان باخت. الی پرز که پزشک بود، یک نگهبان اردوگاه را از بیماری تیفوئید درمان کرد و این نگهبان در ازای آن به فرار خانواده کمک کرد.
ویدئویی درباره او را از اینجا ببینید:
پدری متنفر از یهودی بودن!
او درباره پدرش میگوید «پدرم به معنای واقعی کلمه ترومای والدینش را به ارث برد. آنها هرگز از رنجی که کشیده بودند بهبود نیافتند. کل خانواده در سطحی عمیق به دلیل تجربیاتشان از هم پاشیده بود. پدرم تمام عمرش را صرف انکار هویت خود کرد. او از یهودی بودن متنفر بود و هر کاری کرد تا لهجهاش را تغییر دهد و تا حد ممکن فرانسوی شود. برای او یهودیت به معنای واقعی کلمه یک طاعون بود. من با مادری بزرگ شدم که با هویت خود راحت بود و از یهودی سکولار بودن احساس رضایت میکرد. اما پدرم نهتنها سکولار بود، بلکه به شدت خودستیز بود و از خودش و هر چیزی که به یهودیت و اسرائیل مربوط میشد متنفر بود.»
مادر کاترین وقتی او ۱۱ ساله بود درگذشت و کاترین با پدر یهودستیزش تنها ماند. او میگوید: «من هیچ حس تعلقی به جامعه یهودی نداشتم. بسیار سکولار بزرگ شدم. مدتها احساس میکردم بین دو صندلی نشستهام؛ یک زندگی عادی فرانسوی داشتم، اما بخشی از هویتم هرگز کاوش یا پرورش نیافت.»
ادعای همخوابگی کاترین شکدم با ۱۲۰ مقام ارشد!
ازدواج با یک مسلمان
مدتی پس از مرگ مادرش، پدر کاترین دوباره با یک زن مسیحی ازدواج کرد. کاترین به یک مدرسه شبانهروزی نخبه فرستاده شد. پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان، برای تحصیل به بریتانیا رفت. در آنجا با مردی از یمن آشنا شد که همه چیزهایی را که کاترین نداشت، داشت: یک خانواده باثبات و هویتی مذهبی قوی.
کاترین توضیح میدهد: «من تازه از یک مدرسه دخترانه خارج شده بودم و بسیار سادهلوح بودم. به شدت تشنه تعلق و پذیرش و هویت بودم. اگرچه مذهبی بزرگ نشده بودم، همیشه عطش معنویت داشتم.»
بدون درک معنای واقعی مسلمان بودن، کاترین در ۱۸ سالگی با او ازدواج کرد. همسرش به او گفت که برای پذیرش از سوی خانوادهاش باید به اسلام بگرود. کاترین میگوید: «برایم مهم نبود، چون نمیدانستم این کار چه معنایی دارد.» کاترین قرآن را خواند و به عرفان صوفی علاقهمند شد. اما از همان ابتدا، نسبت به اسلام سنی که همسرش با جدیت دنبال میکرد، احساس انزجار داشت. او میگوید: «تفسیر سنیها از اسلام بسیار محدودکننده است و من هرگز آن را دوست نداشتم.» کاترین از طریق مطالعه، با مذهب شیعه آشنا و عاشق آن شد. او میگوید: «شیعه بسیار معنوی است. تمرکز آن بیشتر بر آرمانهاست: گفتن حقیقت، مبارزه با ظلم و ارزشهای جهانی. آنها شما را به یادگیری و تفکر انتقادی تشویق میکنند، به کار روی خودتان و تلاش برای بهتر شدن. تصمیم گرفتم که این چیزی است که میتوانم انجام دهم. این با من سخن میگفت.»
کاترین در ۱۹ سالگی یک پسر و سه سال بعد یک دختر به دنیا آورد. در سال ۲۰۰۸، پس از نه سال ازدواج، به یمن نقلمکان کردند و چهار سال با خانواده همسرش زندگی کردند.
کارین به ایران دعوت میشود
کاترین که در یمن دو مدرک کارشناسی ارشد گرفته بود، بهعنوان اقتصاددان، تحلیلگر سیاسی و روزنامهنگار فعالیت میکرد. تخصص او یمن بود و بهعنوان مشاور یمن برای شورای امنیت سازمان ملل کار میکرد. مقالاتش که عربستان سعودی را بهعنوان مهد مذهب رادیکال محکوم میکرد، توجه ایران را جلب کرد. در سال ۲۰۱۵، او به تهران دعوت شد. در آن زمان، کاترین و خانوادهاش به انگلیس بازگشته بودند. در سال ۲۰۱۳، او به ازدواج عاطفی آزاردهندهاش پایان داد. مخالفت همسر سنیاش با گرایش او به تشیع، به او شجاعت داد تا سرانجام خود را آزاد کند. کاترین میگوید: «تشیع چنان عمیق مرا تحت تأثیر قرار داده بود که اجازه نمیدادم او این را از من بگیرد.»
با بررسی مقالات کاترین در روزنامههای معتبر جهان، بسیاری از ایرانیها او را بهعنوان یک باورمند متعهد شناختند. او میگوید: «صداقتم در اعتقاد به تشیع به من اجازه داد تا به ایرانیها بسیار نزدیک شوم. آنها صداقتم را دیدند و فکر کردند میتوانند از من استفاده کنند، که کردند.»
یک دختر فرانسوی غرب ستیز
اولین دعوت ایران از کاترین برای یک کنفرانس درباره فلسطین بود. گزارشهای ضداسرائیلیاش، او را به کاندیدای اصلی برای نمایندگی از نفرت نسبت به اسرائیل به تلویزیون ایران کشاند. کاترین هنوز از تجربه سورئال آن کنفرانس شگفتزده است: «من وارد قلب تهران شدم. در سالنی در تهران نشسته بودم که مقابلم رئیس حماس، رئیس حزبالله و افرادی نشسته بودند که تمام هدف زندگیشان نابودی اسرائیل بود.» ظاهرا هیچکس به نام خانوادگی یهودی آشکار او، پرز، ثبت روی کارت شناساییاش توجه نکرد. «آنها فقط یک دختر غربی از فرانسه را دیدند که میتوانستند برای تبلیغات خود از او استفاده کنند.» کاترین با میل خود با آنها همکاری کرد و انتقادهایی علیه «موجودیت صهیونیستی» مطرح کرد که او را بیش از پیش در ایران محبوب کرد. او امروز تحلیل میکند که چه چیزی او را به این کار سوق داد: «من نسبت به اسرائیل بسیار انتقادی بودم. فکر میکنم همان کاری را میکردم که پدرم انجام داد، یعنی به خاطر یهودی بودنم از خودم عصبانی بودم. اسرائیل در طول ازدواجم منشأ آزار و اذیت من بود و من خیلی عصبانی بودم. فقط میخواستم این آزارها متوقف شود. سعی کردم یهودیتم را با دفاع پرشور از فلسطینیها محو کنم. از دیدن مسائل در بستر خود یا از دیدگاه اسرائیل خودداری کردم. خشمم را به سمت اسرائیل هدایت کردم و تصمیم گرفتم آنها را شیطان داستان کنم. اما در عین حال، از خودم به شدت متنفر بودم که این کار را میکردم. بسیار در تضاد بودم، اما به هر حال این کار را کردم. من یک یهودی خودستیز بودم و بدترین بخش برایم این بود که نمیدانستم دارم این کار را میکنم. خودم را تحلیلگری خودبرتربین میدیدم که به نمایندگی از مظلومان جهان سخن میگوید.»
پیشنهادهای بیشرمانه به کاترین
در چرخشی از اتفاقات که شاید مناسب یک رمان جاسوسی باشد، کاترین به محبوبیت بسیاری در ایران دست یافت. اگرچه فضای ضداسرائیلی تهران که کاترین شاهد آن بود او را شوکه نکرد، اما چیز دیگری او را به شدت تکان داد. کاترین میگوید که بسیاری از مقامات ایران ( که همگی مردانی به ظاهر متدین بودن) به او پیشنهادهای غیراخلاقی میدادند. او گفت: «پیامهای متنی دارم که این را ثابت میکند. همه آنها به من پیشنهادهای غیراخلاقی دادند. همهشان! میتوانستم کل ساختار آنها را به هم بریزم. آنها به من و نه فقط من، بلکه احتمالا به همه زنان غربی که به اسلام گرویده بودند، پیشنهادهای بیشرمانه دادند. آنها وسواسی عجیب نسبت به زنان غربی داشتند.»
حذف کاترین برای کنار گذاشتن حجاب
کاترین پس از این ماجرا به انگلیس بازگشت و حجاب را کنار گذاشت. او این تصمیم را اینگونه توصیف میکند: «تا آن زمان من به بسیاری از نهادهای مذهبی نزدیک شده بودم و شاهد تخلفات زیادی بودم. اتهامات متعددی درباره آزار جنسی از زنان دیگر شنیدم که فهمیدم نمیتوانم درک کنم. متوجه شدم که بین اصولی که ادعا میکنند به آن پایبندند و هویت واقعی آنها بهعنوان یک جامعه مذهبی، شکاف عمیقی وجود دارد.» همان روزها بود که به ادعای کاترین رئیس دانشگاه تهران، با او تماس گرفت و از او خواست که در تلویزیون ایران حجاب بپوشد. کاترین این درخواست را رد کرد. او مدعی است پس از آن بود که رسانههای ایران بهتدریج تمام ارتباط خود را با او قطع کردند.
طوفان رسانهای
در نوامبر ۲۰۲۱، کاترین برای اولین بار بهطور علنی بهعنوان یک صهیونیست ظاهر شد و ستونی در تایمز اسرائیل با عنوان «مصاحبهام با رئیسجمهور رئیسی چه چیزی درباره ایران به من آموخت» نوشت. در این مقاله، او از تجربهاش بهعنوان سخنگوی ایران و دیدگاه آنها نسبت به جهان گفت.
در ۱۳ مارس ۲۰۲۲، آرون باکسرمن در تایمز اسرائیل درباره طوفان رسانهای ناشی از این مقاله نوشت: «پرز شاکدام در نوامبر سه یادداشت در تایمز اسرائیل منتشر کرد که سومین آنها مصاحبهاش با رئیسی را توصیف میکرد. این پستها برای سه ماه تقریباً مورد توجه قرار نگرفتند، اما در روزهای اخیر در رسانههای ایرانی خبرساز شدند و حتی در میانه جنگ روسیه و اوکراین، طوفانی در شبکههای اجتماعی به پا کردند.» اگرچه برخلاف رسانهها هنوز ارتباط او با موساد تایید نشده است که در چنین مراتبی انتظاری هم نمیرود ارتباط او با سازمانهای جاسوسی تایید شود اما تا به امروز از محل زندگی او خبری در دست نیست!
ظاهرا با این حرفا همخوابگی داشته!!!
یه صحبتی خدمت دوستان ببینید وقتی بحث مذاکره پیش میاد این سیاست نظام هست عراقچی و پزشکیان نمیتونن بدون اذن رهبر برن مذاکره کنن درسطخ کلان تصمیم گرفته میشه البته خود شما اینو بهتر میدونید ولی چون نونتون تو نفهمیدنه خودتونو به اون راه میزنید درظاهر دیندار و پشت پرده با کاترین خانم
جواب خدا را چه میدهند از ما مردم که گذشت دینمان و دنیایمان را که گرفتید خدا کافر را میبخشد ولی منافق را نه
بعدها معلوم میشه که هیاهو درباره ایشون هم فقط یک انحراف توجهات از جاسوسهای اصلی بوده. از اینجور موارد در تاریخ جدید اروپا فراوان بوده
فیلم هندی بوده؟ این زندگی بی ریشه، همه ادیان را شناخته و بعد که شیعه شده،،،،،دیگه کلا بی دین شده؟ هرچی کشش بدین از این روزنامه واز اون سایت حرف حدیث بیشتر میشه؟؟؟؟
حرفای عوام فریبی،،،
یکی میگه تو ۶۰۰ مهمان خارجی اومده ایران، ووو
سلام
ببخشید یه سوال چرا سابقه ی خانوادگی ایشون رو برای مردم گذاشتین ،الان به چه دردی میخوره تشت رسوایی از بوم افتاده؟ ، یعنی وقتی با افراد مهم کشور میخواست دیدار کنه نمی شد بررسی کرد؟ همین کمونیست بودن پدربزرگش و یهودی بودنش کسی رو به فکر وا نداشت ؟
شکی درجاسوس بودنش نیست حتی زمانی که در یمن بود هم جاسوسی اسرائیل را میکرده بانو شکدم .ارتباطش با مسئولین خارجی دوست هم قطعا صیغه ای بوده چون ایشون بانو شکدم میلمان شده بود مثلا و در منطقه و خانه های مسئولین میچرخید و اطلاعات جمع میکرد طی پروژه ای چندین ساله و بلند مدت و با سوخته شدن این مهره برگشت به دین و بی حجابی خویش و خندید به ریش دوستان . .
حالا خوبه زیاد خوشگل هم نبوده ...چقدر مسیولین هَوَل بودن
داستان 120نغر چندین سال پیش مطرح بود ولی کسی پیگیری نکرد چون اتفاق امنیتی رخ نداده بود و مسئولین هم آنرا ساده وبی ارزش قلمداد کردند و حالا سرباز می کند
اولا در هیچ کجای این متن و مصاحبه، اصلا گفته نشده من با ۱۲۰ تا از مسئولان رابطه ج ن س ی داشتم و اتفاقا طوری میگه که بیزار از پیشنهاد دادن هست چه برسه به همخوابگی!!! ثانیا شخصی که برای یک رژیم کودک کش جاسوسی بکنه و مزدور اون باشه، دروغ گفتن برای بدنام کردن طرف مقابلش مثل آب خوردنه، همینکه میگه مسئولان با کنار گذاشتن حجاب، منو کنار گذاشتند متناقض با پیشنهاد غیراخلاقی دادن به خودشو و چون نتوانسته به هدفش برسه خواسته با همدستی رفقای اسهال طلبش بدنامی رو در جریان ارزشی انگ بزنه! کاترین خانم در ۵ بار سفر به ایران جمعا ۱۸ روز تو ایران بوده و ادعای همخوابگی با ۱۲۰ نفر از ایرانیان رو حواسش نبوده که رکورد گینس هم ثبت نکرده!!! تو این شرایط این چرت و پرتها ارزشی نداره
اولا مگر جاسوس میاد بگه جاسوس بوده ؟
مگر جاسوس بودنش دیگه ارزشی نداشته باشه که اتفاقا اگرابشون جاسوس باشه مسئولین مرتبط با ایشون باید تحت نظر باشند پس ارزش داره
دوم اینکه آیا یک زن میاد بگه با مسئولین (چه یک نفر یا 120نغر)ارتباط اینچنین داشته
ساده انگاری در روشهای جاسوسی راهی نداره باید وزارت اطلاعات به هرکسی شک کنه تا واقعیت مشخص بشه اونا نباید مثل عوام فکرکنند
فلسفه ای براش بافتن که گاب وگردون نمیگردوندش
خبر فوری!انتظار نداشتم اینجوری ماست مالی کنید،کاترین خانم جاسوس اسراییل بوده و حسابی به اسراییل اطلاعات داده،اینکه گفتید مذهب سنی با یک میلیارد مسلمان محدود است،سخت در اشتباهید،مصاحبه کواکبیان را در مورد شکدم خانم ببینید!