یک خبرنگار:
ویکیپدیا فارسی دروغ میگوید
آیا ویکیپدیا دانشنامه است؟ بیشتر شباهت لفظی است تا معنایی. در یک دانشنامه مقالات توسط فرد یا افرادی با صلاحیت بالای علمی و متخصص در رشته مربوطه نگارش و توسط مراکز علمی مثل پژوهشگاهها و دانشگاهها منتشر میشوند.
حمید مقیمی، خبرنگار در سایت الف نوشت:
خواندن اتفاقی یکی از صفحات سیاسی ویکیپدیا برایم بهعنوان خبرنگاری آشنا با دو اصل مهم "داشتن منابع معتبر" و "اثبات پذیری" بهانهای برای سنجش صداقت و قانونمداری در ویکیپدیای فارسی شد.
منابع ذیل صفحه مذکور اکثرا وبسایتهای بی نام و نشان و بیهویت بودند که در بخش "درباره ما"ی آنها هیچ اطلاعاتی وجود نداشت. پنج مورد را پیام رضا پهلوی تشکیل داده و منابع درجه یک آن رادیو فردا، صدای امریکا و ایران اینترنشنال بودند، رسانههایی که تضاد آنها با نظام ایران اظهر من الشمس و عیار آنها برای گزینش خبر، میزان مخدوش کنندگی وجهه حکومت ایران است. تعهد و الزامی هم برای اطمینان از صحت یا کیفیت خبر ندارند. از بخش منابع گذشته، موضوع دیگر این بود که بخش قابل توجه متن قابلیت اثباتپذیری نداشت. مثلا از قول خود فرد گفته بودند: "بازجو مرا تهدید به حذف کرده" یا دست و پای طرف در زندان شکسته، یا بر مبنای فایل صوتی ارسالی طرف از زندان نوشته بودند: "مأموران بدون هیچ توضیح و دلیلی، با کتککاری و گرفتن موهایش او را روی آسفالت خیابان کشیدند و پس از ضرب و جرح، با صورتی خونآلود و بدون کفش و جوراب، بازداشتش کرده و به زندان قرچک منتقلش کردهاند." حتی به فرض درست بودن چنین مطالبی چه منبع موثقی میتواند آنها را تایید کند؟ آیا این که رادیو صدای امریکا از قول فرد و برای سیاه کردن وجهه و چهره حکومت ایران، چنین متنی را بخواند، میتوان آن را معتبر و مستند دانست؟!
وقتی برای پدیدآورنده اصلی صفحه پیام گذاشتم با کمال تعجب و بدون هیچ پرده پوشی حکومت ایران را تمامیت خواه، سانسورچی و ناقض حقوق بشر معرفی و اعلام میکند که در این حالت حرف هر زندانی و ستم دیدهای را باید پذیرفت مگر خلاف آن ثابت شود. یعنی برای مثال بازجویی که بنا به نقل، تهدید به حذف کرده باید خدمت ایشان رسیده و با آوردن استشهاد و قسم نامه و غیره ثابت کند که من چنین تهدیدی نکردم، یعنی امر به محال!
داستان وقتی جالبتر شد که پس از ارجاع اختلاف به صفحهای با نام "تابلوی اعلانات مدیران"، مدیر اول اقدام و گفته کاربر مذکور را تایید و پس از اصرار، من را به زورچپانی (از اصطلاحات اختراعی داخل ویکیپدیا که افراد تازه وارد ناآشنا با محیط و عناصر نامطلوب را به کمک آنها فتیله پیچ کرده و از دور خارج می کنند) و داشتن منافع متهم کرد. وقتی مجدد موضوع در تابلو مطرح شد، مدیر ثانوی، تصمیم و رویه مدیر اول را تایید کرد. هیچ کس هم در این مجموعه ابراز مخالفتی ننمود. یعنی به صورت تلویحی از تخلف آشکار در استفاده از منابع مجعول، جهت دار و به ویژه حرفهای بی منبع و غیرقابل اثبات برای بهره برداری سیاسی دفاع نمودند.
در ادامه تدوین کننده مقاله مذکور، اینجانب را "هوادار جمهوری اسلامی" که مخالف واقعیات است معرفی و یکی از مدیران زحمتکش به ایشان دلداری داد که بنده ترول (خرابکار و مخل آرامش) هستم و نگران نباش که بیرونش کردیم.
اینجاست که صحبت های مدیر ارشد ویکیپدیای فارسی بیشتر به نظر طنزی سیاستمدارانه میرسد تا واقعیت. او در یک همایش داخلی در اهواز گفته بود: "ویکیپدیا بر پایه آخرین سیستمهای منبع دهی ارائه شده کار میکند و همچنین هیچ موردی را بدون اثبات نمیپذیرد و اثبات موارد در ویکیپدیا هم بر پایه منابع دفاعپذیر و غیر خودنوشته است". یعنی اگر خودش نوشته باشد قبول نیست ولی اگر خودش بنویسد و بدون هیچ سند و مدرکی بدهد یکی از سایتهای بینام و نشان که هر گروهک و فرقهای با کمترین هزینه میتواند ایجاد کند یا رادیو فردا و صدای آمریکا منتشر نمایند آنگاه مقبول میافتد! این هم نوعی شعبدهبازی و تردستی در عصر اینترنت و در فضای سیاسی است.
در نهایت نگارنده از ویکیپدیای فارسی اخراج و دسترسی بنده برای همیشه (بی پایان) قطع شد چرا که از مدیران توضیح خواسته بودم. معلوم شد شعار "همه با هم برابرند" در این رسانه به "بعضیها برابرترند" تبدیل شده است. یعنی محفل مدیران عملا بیطرفی و وثاقت را بنابر سلیقه خود تعریف کرده است و اصلا تحمل این که کسی موی دماغش بشود، ندارد.
البته موضوع صرفا به یک صفحه نیست چرا که روند گسترده استفاده از منابع مجعول یا بنگاههای خبری مخالف نظام ایران مانند ایران اینترنشنال (که به قول گاردین توسط دولتی حمایت میشود که خاشقچی را به قتل رسانده و حالا به خاطر آزادی بیان در ایران، تلویزیون تاسیس کرده است!) در بخش های سیاسی مشهود است.
آیا ویکیپدیا دانشنامه است؟ بیشتر شباهت لفظی است تا معنایی. در یک دانشنامه مقالات توسط فرد یا افرادی با صلاحیت بالای علمی و متخصص در رشته مربوطه نگارش و توسط مراکز علمی مثل پژوهشگاهها و دانشگاهها منتشر میشوند. هر اشتباه یا سستی در آن مساوی آبروریزی برای نویسنده و ناشر خواهد بود. اما وقتی به ویکیپدیا میرسیم، افرادی که هیچ کس صلاحیت علمی و حتی سواد نگارشی آنها را ارزیابی نکرده است با هر نیتی، شروع به جمعآوری مطالب از رسانههای مختلف به ویژه وبسایت نشریات و خبرگزاریهای میکنند تا یک مقاله تدوین شود. این مقالات همواره در معرض تغییر توسط هر شخصی قرار دارند و آن کسانی که در نهایت تصمیم میگیرند که یک ویرایش بماند یا حذف شود، کاربران با سابقهتری هستند که سطح تحصیلات و تخصص خود آنها نیز به هیچ عنوان مشخص نیست. فرض کنید مقاله تهران در دانشنامه بریتانیکا توسط یک پرفسور طراحی شهری و استاد دانشگاه نیوکاسل انگلستان نوشته شده ولی مقاله "تهران" در ویکیپدیای فارسی توسط دهها کاربر جمع آوری، حک و اصلاح شده است که جز اسم مستعار مشخصهای ندارند. آیا میتوان نام مطالب گردآوری شده از نشریات و وبسایتهای مختلف توسط جمعی با سواد نامشخص و بدون هیچ گونه تعهدی به صحت و کیفیت و نحوه تنظیم مطالب را دانشنامه نهاد؟ این تفاوت به ویژه در مقایسه ویکیپدیا با دانشنامه بریتانیکا با 250 سال قدمت یا در کشور خودمان دانشنامه جهان اسلام با 16 گروه تخصصی و نگارندگانی در عالیترین سطح علمی مشخص میشود. هر زمان یکی از ایرادهای نگارشی به سطح رسانه ها میرسد، افرادی که دست و سمتی در این پایگاه داده دارند به ماهیت این پدیده اشاره و از خود سلب مسئولیت میکنند. با این حال ویکیپدیا آنقدر صداقت نداشته و ندارد که بالای هر صفحه به خواننده یادآوری کند: "این متن میتواند حاوی اطلاعات غلط باشد. از ویکیپدیا به عنوان منبع اصلی استفاده نکنید". این بازی شتر مرغ همچنان ادامه دارد. معرفی خود به عنوان دانشنامه و افتخار به کمیت و گستردگی مقالات و در عین حال عدم پذیرش هر نوع مسئولیت خطا و انداختن آن به دوش لشگری از داوطلبان بیمزد که هر روز در آن دخل و تصرف میکنند.
فارغ از این که کار بیمزد کردن در کنار ضعف تخصص و عدم الزام به داشتن مهارت و دانشی خاص برای تنظیم هر مقاله، تهیه کنندگان را به سمت کپی کردن از منابع دم دستی به ویژه وب سایت نشریات و بنگاه های خبری سوق میدهد، این که کدام بخش از کدام منابع با کدام درجه از ارزش و اعتبار جمع آوری و جمع بندی شود اثر مهمی در کیفیت و پیام مطلب دارد
اما علت محبوبیت ویکیپدیا چیست؟ همانطور که عصر جدید سوسیس و کالباس و همبرگر را جایگزین غذاهای سنتی و دیرپز و وقتگیر کرد، نیاز به اطلاعاتی در دسترس، رایگان و سریع الوصول بستر پیدایش پایگاه داده ای را گذاشت که "دانشنامه ویکیپدیا" نام گرفت. در واقع ویکیپدیا مجموعهای از اطلاعات در باره یک موضوع خاص را جمعآوری و خلاصهسازی میکند. در این حالت شخص به جای رفتن به پایگاههای مختلف اطلاعرسانی و پیدا کردن متون مرتبط، اکثر آنها را در یک جا مشاهده میکند. این موضوع در کنار فعالیت گزینشی موتورهای جستجوگر برای آوردن اولین نتیجه از محتوای ویکیپدیا، این رسانه را تبدیل به یک پایگاه اطلاع رسانی محبوب در شبکه اینترنت کرده است. همانطور که کی اف سی، مک دونالد و کوکاکولا مشتریان فراوان دارند. اما مشکل اینجاست که برخلاف مقررات بیطرفی، عملا سوگیری سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تهیهکنندگان مقاله در ویکیپدیا بر مخاطب تحمیل میشود.
فارغ از این که کار بیمزد کردن در کنار ضعف تخصص و عدم الزام به داشتن مهارت و دانشی خاص برای تنظیم هر مقاله، تهیه کنندگان را به سمت کپی کردن از منابع دم دستی به ویژه وب سایت نشریات و بنگاه های خبری سوق میدهد، این که کدام بخش از کدام منابع با کدام درجه از ارزش و اعتبار جمع آوری و جمع بندی شود اثر مهمی در کیفیت و پیام مطلب دارد. این امر در مقالات فرهنگی و سیاسی می تواند مقاله ای خنثی و جهت اطلاع را به صفحهای از یک بولتن سیاسی تبدیل کند. این رویه به خوبی در رسانههای خبری رقیب وقتی که آنها از وقایع و رویدادهای مشابه نتیجهگیریهای کاملا متفاوتی ارائه میکنند، به چشم میخورد. در این حالت جمعی که مقالهای را جمع میکنند میتوانند براساس سلیقه سیاسی خود به سراغ برخی منابع رفته و از بقیه چشمپوشی کنند. یا به جای منابع موثق و بیطرف هر مطلبی را به صرف این که جایی در فضای اینترنت قرار داده شده اما همسو با نگاه آنهاست به عنوان شاهد مدعا بیاورند. اینجاست که عیار بی طرفی ویکیپدیا به شدت به چالش کشیده میشود.
برای نمونه در مقاله سردار سلیمانی، از شهادت ایشان به "مرگ" تعبیر شده در حالی که در همان متن و چند صفحه پایینتر اشاره شده: "تعدادی از رسانههای خارجی از این عمل با نام ترور یاد کردند" یعنی تنظیم کنندگان میتوانستند با تکیه بر همان منابع خارجی از لفظ ترور استفاده کند ولی "مرگ" را انتخاب کردند. یا در همین مقاله گفته می شود: "از جمله پیامدهای مرگ وی حمله به پایگاه هوایی عین الاسد و سرنگونی پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که با عنوان «انتقام سخت» نامیده شدهاست." یعنی به خواننده القا می شود که سرنگونی هواپیمای اوکراینی هم جزئی از انتقام سخت مورد نظر رهبری بوده است.
در ویکیپدیا سطوح بالاتری از کاربران قدیمیتر (با معیار تعداد ویرایش) وجود دارند که به صورت یک محفل بر فعالیتها نظارت داشته و به شکایات رسیدگی میکنند، در این حالت اعضای این محفل هستند که با بال و پر دادن به برخی و محدود و اخراج کردن عدهای دیگر عملا مسیر و الگوی حرکت مقالات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی را تعیین میکنند. حتی این که بیطرفی به چه معناست در محدوده اجتهاد این اشخاص قرار میگیرد. بنیاد ویکیپدیا نیز اصولا خود را وارد معرکه نمیکند، شاید که نگران از دست دادن نیروهای قدیمیتر و از هم پاشیدن مجموعهای هستند که در حال کار کردن است. آنها حتی به ایمیل اینجانب به عنوان خبرنگار پاسخ ندادند. داستان آن شد که فردی از مدیر خود به رئیس بالا دستی شکایت کرد و رئیس ذیل نامه برای همان مدیر نوشت که "ملاحظه شود". این محفل میداند مشکلی از بالا برایشان ایجاد نخواهد شد و اول و آخر تصمیم با خود آنهاست پس با خیال راحت به آنچه میخواهند عمل میکند.
شاید با وجود این همه رسانههای ماهوارهای، هزاران کانال و صفحه در شبکههای اجتماعی، رادیوها و پادکستهایی که مخالف نظام هستند در مورد ویکیپدیا بتوان گفت: "آنقدر سمن هست که نوبت به یاسمن نمیرسد" اما این امر وقتی اهمیت پیدا میکند که ویکیپدیا اولا عنوان دانشنامه را یدک میکشد و به خواننده القا میکند در حال خواندن مطالب علمی، مستند و بیطرفانه است و ثانیا به عنوان اولین گزینه بلافاصله در اختیار جستجو کننده قرار داده میشود و وی را از زحمت گردش بیشتر در اینترنت برحذر میدارد. جوانی که در مورد شخص، واقعه، جریان سیاسی، یا فرهنگی میخواهد اطلاعات کسب کند سراغ اینترنت رفته و به جای ساعتها گشتن در منابع مختلف، در کسری از ثانیه و به زبان فارسی به نتیجه میرسد. آن کجا که صبح تا ظهری صرف تهیه غذا شود و آن کجا که با یک تلفن پیتزای داغ و آماده درب منزل تحویل دهند.
اثرگذاری این رسانه به میزانی قابل توجه است که کانال سعودی ایران اینترنشنال با توجه به دیدار جمعی از مدیران ویکیپدیای فارسی با مسئولان وزارت ارشاد نگران تاثیر دولت ایران بر ویکیپدیا شد و در مهر ماه 1398 با بنیاد مربوطه مکاتبه و توضیح طلب کرد. بعد هم گزارشی با عنوان "چرا پاسخ بنیاد ویکیمدیا مبنی بر عدم دخالت جمهوری اسلامی در ویکیپدیای فارسی نادرست است؟" تهیه و پخش نمود. اما روایت ذکر شده معلوم میکند که ایران اینترنشنال فرار به جلو کرده و نیازی به نگرانی از نفوذ دولت ایران ندارد.
به هر حال ویکیپدیا خود را به سپهر اطلاعرسانی و فضای مجازی تحمیل کرده است و چارهای جز پذیرش حضورو اهمیت آن نیست، اما باید دید که بهترین راه اصلاح چیست. یک راه چاره فعال بودن مقامات مسئول و مذاکره با بنیاد ویکیپدیا و ارسال شواهد و مدارک مبنی بر شکلگیری نگاه سیاسی و انحراف از اصول این بنیاد در ویکیپدیای فارسی است و راه بنیادیتر تخصیص بخشی از بودجههای مرتبط به سواد رسانهای، کارگاههای تشویق و آموزش حضور در فضای مجازی و از همه مهمتر تولید محتوای فرهنگی بیطرفانه است تا منابع بیشتری در اختیار کاربران برای نگارش مقالات ویکیپدیا قرار یا جستجوگران در فضای مجازی قرار گیرد.
66