دختر فراری در خانه پسر مورد علاقه اش زندانی شد
سرگذشت دختری نوجوان را که به خاطر عشق مجازی از خانه فرار کرد، بخوانید.

معاون اجتماعی پلیس آگاهی پایتخت گفت: یکی از روزهای شلوغ اداره فقدانیهای پلیس آگاهی بود و هر کسی وارد اداره میشد دختر جوانی را میدید که روبروی افسر پروندهاش نشسته بود و وحشتزده به در ورودی نگاه میکرد، مشخص بود که از فکر ملاقات با والدینش مضطرب است.
کنارش نشستم و گفتم نگران نباش، من مطمئنم از اینکه تو را صحیح و سالم اینجا میبینند خوشحال میشوند، دخترک لبخند تلخی زد و گفت: امیدوارم. گفتم می خواهی تا آمدن پدر و مادرت در مورد اتفاقاتی که این چند روز پشت سر گذاشتی صحبت کنیم ؟
دخترک پذیرفت و گفت: من دوازده سال دارم و در یکی از استانهای غربی زندگی می کنم.چند وقت پیش از طریق فضای مجازی با پسر جوانی در تهران آشنا شدم و خیلی زود به او دل بستم. او تشویقم کرد که فرار کنم و خودم را به تهران برسانم تا ازدواج کنیم.
حرفهایش خیلی قشنگ بود. من اولین بار بود که با یک پسر صحبت می کردم و با خودم فکر کردم فرار تنها راه است و والدینم هیچ وقت اجازه نمی دهند من در این سن و سال ازدواج کنم. به همین دلیل یک روز بعد از تعطیلی مدرسه دیگر به خانه نرفتم و راهی ترمینال شدم.
به تهران که رسیدم منتظرم بود در کمال تعجب دوباره با اتوبوس راهی یکی از شهر های شرقی شدیم. آنجا بود که فهمیدم او در تهران در بازار میوه و تره بار، کارگری می کند و خانواده اش ساکن استان دیگری هستند. او مرا به شهر خودش برد و همین که به خانهشان رسیدیم من با یک خانه مخروبه روبرو شدم.
ترسیدم و پشیمان شدم. اما دیگر دیر شده بود و آنها اجازه ندادند برگردم. تلفن همراهم را از من گرفتند تا نتوانم با خانواده ام تماس بگیرم و چند وقت در آنجا حبس بودم تا اینکه همکاران شما برای بردنم آمدند.
از روبرو شدن با والدینم هم می ترسم هم خجالت می کشم. ما، در کنار هم زندگی خوبی داشتیم و می دانم که اصلا انتظار چنین رفتاری را از من نداشتند خودم هم باورم نمی شود.
نظریه کارشناس
داستان های تکراری وقتی حلال وحرام خدا را نادیده می گیرید منتظر برخی از افراد شیاد باشید که دام برای شما پهن کردند.
کارشناس محترم حرف های شما فقط به درد کتاب ها می خورد.
همین الان خودتم در خطر اشتباه هستی ، همه ما در خطر اشتباه هستیم الا به توکلت علی الله وگرنه ابلیس هیچ وقت غافل نیست و ابلیس درون میزبانش ، کارش اغوا و فریب است و بعد گول زدن ، ترساندن و وحشت عقوبت!
بفرما بستنی 🍦
کارشناسی که غافل از علت ها می شود ، توجیه گر است
یه سوال از خودت کن !!!؟ چرا کسی باید جرات کند یک دختر را ترغیب به فرار و گروگانگیری کند !!! همین یک سوال رو جواب دادی کافی است ☕🫕 ندادی چایی است🍵🫖
پدر میبره و میکشتش
والا ۱۲ سالگی
یادمه جرات نداشتیم بگیم قراره ۱۳ ساله بشیم همیشه میگفتن ۹ ساله هستید حواستون باشه
اینا چطور اینجور همه جا میرن توی این سن 😳😳😳😳😳😳😳😳
حتی ازاسم
ازدواج دوست پسر خجالت میکشیدیم و با افرادی که اهل چنین روابط بودن ارتباط ممنوع بود حتی و انقدمیگفتن توی راه مدرسه باهیچ احدی حرف نزنید و حتی منو میبردن مدرسه نوبتی پدرومادر برادرم
والا الان هم خجالت میکشم اسم اینچیزها بیارم
از برکات جمعیت و آموزش اخلاق در جمهوری اسلامی ایران . معلوم شد که ادغام شدن افزایش جمعیت و آموزش اخلاق از طریق فشار حکومت ، آخرش به کجا ختم میشه . تجربه بسیار با ارزشیه . پنجاه سال زمان صرف شد تا بدست آمد . آیندگان این تجربه را آویزه گوششان خواهند کرد . البته اگر آینده ای باشد با این اوضاعی که بشر بر سر کره زمین آورده .