تحقیقات پلیس برای یافتن دختری که از چند روز قبل به طرز عجیبی مفقود شده بود به یافتن او در بازداشتگاه منجر شد.
وقتی شاهرخ از خانه دوستش خارج شد متوجه نگاههای چندش آور دوستش شدم.....
دختر نوجوان که از خانه فرار کرده بود گفت: مدتی است که مادرم ازدواج مجدد کرده است، اما همسر جدید او بارها در غیاب مادرم سعی میکرد به من نزدیک شود و هر بار به ناچار پشت در اتاقم کمد یا میز میگذاشتم تا شبها با خیال راحت بخوابم....
وقتی با دوستم نقشه فرار از خانه را کشیدیم و راهی شمال شدیم هرگز به این فکر نمی کردم که موضوع فرار ما لو برود و پدرانمان ،دستشان به ما برسد ما کتک خوردیم اما گناه من چه بود چرا نباید در کاری که به آن علاقه مند هستم مشغول شوم ..........
گویی پدر و مادرم آشیانه خودشان را در مسیر طوفان ساخته بودند چرا که خیلی زود طوفان سهمگین طلاق آشیانه آنها را در هم کوبید و من هم در حالی قربانی این گرد و خاک وحشتناک شدم که اکنون داشتن آشیانهای کوچک برایم یک رویای دست نیافتنی است....
تا کنون چندبار از خانه فرار کرده ام و هر بار فریب افرادی را خوردم که در فضای مجازی با آن ها آشنا شده بودم اما این بار با مردی آشنا شده ام که قول داده است مرا خوشبخت کند! با وجود این، وقتی ماجرا را با پدر و مادرم در میان گذاشتم باز هم مخالفت ها و سر و صدا ها بلند شد تا جایی که دوباره از خانه فرار کردم و ...
سرگذشت دختری نوجوان را که به خاطر عشق مجازی از خانه فرار کرد، بخوانید.
۱۶ سال بیشتر ندارم و در مقطع دبیرستان تحصیل می کنم اما تا الان زندگی گرم و خوشی را کنار خانواده تجربه نکردم. از وقتی که یادم می آید پدرم به شیشه اعتیاد دارد. در خانه ماچیزی جز جنگ و دعوا و فحاشی وجود ندارد.....
دختری 15 ساله که در پی عشق پوشالی زندگی خود را تباه کرد، داستان زندگیاش را بازگو کرد.
برای فرار از جنگ و جدال های خانوادگی، به جست و جوی محبت در بیرون از منزل روی آوردم و به امید ازدواج با جوانی پرایدسوار، عشقی خیابانی را تجربه کردم اما خیلی زود او مرا به یک پارتی شیطانی کشاند و ...