«سیمکارت سفید»، آری یا نه؟/ عباس عبدی: فیلترینگ فقط اذیت کردن مردم است
عباس عبدی در مورد حق برخورداری عده ای از سیمکارت سفید گفت: اگر زمانی که من زندان بودم آیا باید ناراحت باشم که چرا دیگرانی که مثل من هستند زندان نیستند و این تبعیض است؟ باید خوشحال باشم که حداقل دیگری آزاد است. من باید دنبال رفع زندان از خودم باشم، او هم همراهی کامل کند.
«سیمکارت سفید»، این روزها یکی از کلیدواژه های پرتکرار در فضای مجازی است. ماجرا از آنجا شروع شد که شبکه اجتماعی «ایکس» قابلیت جدیدی را در اختبار کاربران قرار داده تا بتوانند محل یا «لوکیشن» صاحب صفحه را از آنجا ببینند؛ و از آنجایی که غالب کاربران در ایران از وی.پی.ان یا فیلترشکن استفاده می کنند، اگر لوکیشن کسی «ایران» باشد، بدان معناست که او از اینترنت بدون فیلتر یا سیمکارت سفید برخوردار است.
در پی این ماجرا صفحات مجازی پر شده از اسکرین شات صفحات فعالان سیاسی و مجازی، خبرنگاران، نمایندگان مجلس و... که نشان می دهد از ایران توئیت می زنند و اعتراضات گوناگونی در این زمینه نسبت به آنها روانه می شود.
در این خصوص با عباس عبدی تحلیلگر سیاسی-اجتماعی گفت و گو کردیم. مشروح گفت و گو در پی می آید:
این روزها موضوع سیمکارت سفید به طور گسترده ای مطرح شده است. فارغ از میزان دقت قابلیت جدید شبکه ایکس در تشخیص مکان کاربران، به طور کلی و با پذیرش فرضی فیلترینگ چه کسانی باید از سیمکارت سفید که از دوره دولت حسن روحانی شروع شد و به «اینترنت خبرنگاری» مشهور شد، برخوردار باشند؟ آیا دسترسی مقامات و مسئولیت یا شخصیت های سیاسی یا فعالان مشهور فضای اجتماعی مشروعیت اخلاقی و قانونی دارد؟
پاسخ کوتاه این است که همه باید از این محرومیت نجات یابند و استثناء ندارد. ولی در دوره روحانی وزارت ارتباطات و دولت مخالف فیلترینگ بودند؛ لذا هنگامی که فیلترینگ رخ داد کوشیدند که حداقل برخی اقشار از جمله روزنامهنگاران را مصون از فیلترینگ کنند. در نهایت و به ویژه پس از ۱۴۰۱ برای روزنامهها چندین سهمیه دادند و حتی اینترنت داخل روزنامه(ADSL) نیز بدون فیلتر است. در واقع این امتیاز به روزنامهنگاران نبود، بلکه آنها را معاف از مجازاتی کردند که همه را باید معاف میکردند.
ولی نکته مهم این بود که آیا به ازای این معافیت از مجازات تعهدی داده میشد؟ اگر بلی باید محکوم کرد و اگر نه باید خوشحال بود که حداقل بخشی از جامعه معاف از این وضع شدهاند. البته و به نظر من آنان باید در برابر این وضعیت مسئولیت بپذیرند و از معافیت همه مردم دفاع کنند. اگر چنین نکردهاند باید پاسخگو باشند. بدا به حال کسانی که این ممنوعیت شامل حال آنان نشده و در عین حال تعهد دادهاند که چنین ممنوعیتی را توجیه کنند.
من از ابتدا به واسطه حضورم در روزنامه اعتماد شامل این ممنوعیت نشده بودم. البته وظیفه خود هم میدانستم که فارغ از این مسأله از آزادی رسانه و رفع فیلترینگ به عنوان یکی از چند محور اصلی نوشتههایم دفاع کنم. گمان هم نمیکنم کسی به اندازه من در این مورد نوشته باشد. از این که دیگران هم شامل ممنوعیت نشوند، اصلا ناراحت نیستم؛ چون حق آنان است. همچنان که حق دیگرانی که دچار ممنوعیت شدهاند این است که نباید ممنوع باشند. در هر حال بهتر است افرادی که ممنوع از این حق نشدهاند با تمام توان از آزادی دسترسی همگان دفاع کنند.
بسیاری افراد، این دسترسی را حتی برای خبرنگاران قبیح می دانند. با توجه به اینکه اینترنت ابزار کار خبرنگاران است، این نظر را درست می دانید یا غلط؟
برخی افراد چنین رویکردی دارند. این متأثر از نگاه کلان آنان است. برای نمونه، برخی دسترسیهای زیادتری نسبت به دیگران دارند. آیا باید به آنها بگوییم دسترسی خود را قطع کنند یا از آن دسترسیها استفاده عمومی کنند. شاید گمان میکنند که راه آمدن با چنین تبعیضی، به نهادینه شدن آن منجر میشود. اگر مخالفت این افراد میتوانست فیلترینگ را بردارد، حرف درستی بود. ولی جالب است که بخشی از اصلیترین مخالفان هم همینها هستند. در هر صورت باید قدری هم همدلی کرد. سخت است که بپذیریم چرا فلانی فیلتر نیست و من هستم. ولی راه حل مقابله هر دو نفر با رفع فیلترینگ است و نه این که چرا او نیست و من فیلترم؟!
ممکن است کسانی بگویند که اگرچه اینترنت ابزار کار خبرنگاران است، ولی وقتی مخاطب آنان خودش اینترنت فیلتر شده استفاده می کند، استفاده آنها از اینترنت بدون فیلتر هم یک تبعیض محسوب می شود. نظر شما چیست؟
درست است؛ این تبعیض هست. ولی ما نباید ناراحت باشیم که دیگران حق خود را دارند. اگر زمانی که من زندان بودم آیا باید ناراحت باشم که چرا دیگرانی که مثل من هستند زندان نیستند و این تبعیض است؟ باید خوشحال باشم که حداقل دیگری آزاد است. من باید دنبال رفع زندان از خودم باشم، او هم همراهی کامل کند. این تبعیض با تبعیض و سهمیه کنکور فرق دارد که استفاده از این امتیاز حقی از دیگری را ضایع میکند. من جوانانی را میشناسم که حاضر به استفاده از این امتیاز به ناحق نشدند، ولی الان کسی را هم میشناسم که فرزندش از این امتیاز به ناحق در کنکور استفاده کرده، ولی به این حق طبیعی نداشتن فیلترینگ دیگران اعتراض کرده است.
با روندی که تاکنون دیده اید، آیا دولت پزشکیان می تواند اصل پدیده فیلترینگ را رفع کند؟
مسأله فیلترینگ فقط نوعی اذیت کردن مردم است و همه با قدری تلاش و زحمت و هزینه از این مانع عبور میکنند. این فقط باقیمانده یک بدنامی است که اتفاقا نماد بدترین نوع ضدیت با خواست عمومی است. امیدوارم دولت این مسأله را حل کند
به نظر می رسد منشاء اصلی برانگیخته شدن افکارعمومی نسبت به برخورداری عده ای از اینترنت سفید، حس تبعیض است. یک دولت اصلاح طلب چه وظیفه ای در قبال این پدیده دارد؟
تا آنجا که میدانم دولت چه در زمان روحانی و چه حالا، صد در صد مخالف فیلترینگ هستند. حالا چرا نتوانستهاند انجام دهند ماجرای دیگری است. ولی به طور طبیعی کوشیدهاند که آن را تخفیف دهند و به نظرشان یکی از این راهها همین بوده است.