پیامدهای اخراج گسترده افغان ها در تهران؛ تهران رفتگر ندارد
براساس آمار رسمی شهرداری تهران و بهگفته مدیرعامل وقت سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران، تهران ۱۰ هزار پاکبان دارد و تا قبل از اجرای طرح ردمرز مهاجران افغانستانی، شش هزارنفرشان خارجی بودند؛ در این صورت و درحالیکه ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران گفته که ۸۰ درصد نیروهای پاکبان ردمرز شدهاند، باید گفت ۴ هزار و ۸۰۰ کارگر افغانستانی شهرداری تهران اخراج شدهاند.

«مصدق» را چندشب پیش، با همین لباس نارنجی و جارویی که تنها دوستش بود، از خیابان جدا کردند و به کلانتری بردند. او وقتی وارد کلانتری شد، بقیه نارنجیپوشها را دید که روی زمین نشسته و جاروهایشان را کنارشان تکیه داده بودند. تنها همدمی که روز و شب، با آنها به خیابانها رفته بود، در دستهای عرقکردهشان چرخیده بود و حالا کنارشان، تکیه داده به دیوار، داشت استراحت میکرد.
مصدق و بقیه رفتگرهای نارنجیپوش را از اوایل امسال، هرجا که دیدند، سوار ماشین کردند و بردند. فرقی نمیکرد ظهر بود یا شب. نارنجیپوشها را از خیابانهای تهران، از محلههای زودآشنایشان که نباید هیچوقت کثیف میماند و سر وقت تمیز میشد، گرفتند و بردند کلانتری، اردوگاه، لب مرز، هرات، بدخشان و قندهار.
آنها چندصدنفر از کارگران پیمانکاری شهرداری تهران بودند که آنقدر تعداد اخراجشان از ایران زیاد شد که صدای اعضای شورای شهر را هم درآورد؛ نمونهاش ناصر امانی که همین یک هفته پیش گفت بهدلیل بازگشت «اتباع» به کشورشان، تعداد نیروی پیمانکار که بار اصلی کار را بر دوش دارند، ۸۰ درصد کاهش یافته و طبق گفته مربوط به یکی از پیمانکاران که مسئول چندین منطقه است، اواخر سال گذشته ۱۳۵ نفر نیروی انسانی داشته که اکنون به ۳۵ نفر تقلیل یافته است.
از این ۳۵ نفر، تنها پنج نفر ایرانی هستند و در صورت ادامه روند اخراج، این ۳۰ نفر نیز از دست خواهند رفت و به این ترتیب، پیمانکار تنها با پنج نفر باید به کار ادامه دهد. دوهفته پیش از آن، اواخر تیرماه بود که معاون خدمات شهری شهرداری تهران، بدون آنکه بگوید دلیلاش چیست، گفته بود فراخوان جذب ۱۰ هزار کارگر ایرانی برای فعالیت در حوزه خدمات شهری آغاز شده و با پیمانکاران حوزههای مختلف ازجمله فضای سبز جلسات متعددی برگزار شده است؛ همان پیمانکارانی که طبق قانون نباید از کارگران غیرایرانی استفاده کنند اما سالهاست برای کمتر حقوق دادن، ندادن سنوات، بیمه نکردن و همه آنچه به کارگران ایرانی تعلق میگیرد، از کارگران افغانستانی استفاده کردند و حالا با طرح اخراج آنها از ایران، دستشان خالی مانده.
از پارسال که در خوابگاههای رفتگران افغانستانی تهران چو افتاد که دارند کارگرها، خانوادهها، بچهها و هرکس را که افغانستانی است، ردمرز میکنند، مصدق و همکارهایش، فهمیدند دیگر ایران جای ماندن نیست. مصدق ۲۱ساله که هفتسال ایران بود و بعد در سفری کوتاه به کشورش برای دیدن عزیزانش، دوباره به ایران برگشت، حالا باز باید بار سفر میبست. امید اما در احوالات سخت، همیشه جای خودش را باز و پای آدم را روی زمین سفت میکند؛ امید، گویی بزرگترین دشمن آدمی.
مصدق را هم همین امید به اینکه چون کارگر شهرداری است، کسی او را با خود نخواهد برد، هرشب به خیابانها برگرداند. به خیابان میرزای شیرازی. مامورها اما چهار بار او را از کف خیابان گرفتند و بردند و بعد، وقتی امید، بارش را بسته و رفته بود، پیمانکار منطقه از راه رسید و با گرفتن مهلت از ماموران کلانتری، او و بقیه رفتگرها را به خیابان برگرداند.
ساعت سه نیمهشب مردادماه، وقتی گرما در خیابان میرزای شیرازی تهران هنوز جان دارد و ماه کامل در آسمان تهران میدرخشد، مصدق باز هم در حال جاروکردن است و با فوت کردن داخل لباس نارنجی کثیفاش، برای لحظهای گرما را از بدن خستهاش دور میکند، جارویش را تکیهگاه دستهایش میکند و با صدایی آرام و جوان، بهاندازه همه ۲۱ سالی که بیشترش توی خیابانهای تهران گذشت، میگوید او را تابهحال چهاربار گرفتهاند و بردهاند. مصدق رفتگر چند خیابان در منطقههای شش و هفت تهران است. اهل بدخشان است و از هشتسال پیش ساکن ایران. امشب هم یک از بیعدد شبهایی است که زبالههای خیابان را جارو و جمع میکند.
از ساعت ۹ شب تا شش صبح، با ماهی هفتمیلیون و ۵۰۰ هزارتومان حقوق. مصدق را فقر و بیکاری به تهران آورد و حالا دوهفته دیگر مهلت دارد که از شهر دوستداشتنیاش برود. او بیش از ۳۰ نفر از هموطنانش را سراغ دارد که فقط از منطقه شش تهران اخراج شده و به افغانستان ردمرز شدهاند.
او شنیده دستکم هزارنفر از کارگران افغانستانی که توسط پیمانکاران شهرداری به کار گرفته شده بودند، از ایران اخراج شدهاند؛ بیشتر هم از میان نیروهای فضایسبز با لباسهایی سبز. به مصدق و خیلی دیگر از همکارانش هم گفتهاند که تا آخر مردادماه حقوقشان را تسویه میکنند و باید از اول شهریورماه دیگر ایران نباشند.
جایشان چه کسی میآید؟ هنوز مشخص نیست. به کار گرفتن ایرانیها برای جمعکردن زباله، جاروکشیدن خیابانها، بازکردن جویهای آب و… سخت است. برای همین هم است که مصدق هنوز امید دارد که چون به کارش نیاز است و تا بیاید نیروی جایگزین ایرانی پیدا شود، از نارنجیپوشها کمتر ببرند. پسرعموی مصدق را همین چندروز پیش، درحالیکه با لباس سبز بخش خدمات شهری در خیابان بود، گرفتند و ردمرز کردند. حالا او هرات است.
آنجا از او پرسیدهاند چرا ردمرز شده و او گفته، داشته در خیابان کار میکرده که ناگهان خودش را در ماشین دیده و بعد مرز و بعد هرات. در هرات او در پاسخ به اینکه او کارمند شهرداری بوده، پس چرا ردمرز شده؟ گفته است که فرقی نمیکند کارگر کجا، افغانستانی که باشی، باید بروی. مصدق حالا میگوید در روز بین دو تا سه نفر از همکارانش ردمرز میشوند؛ ازجمله همخوابگاهیهایش در خوابگاه شهرداری. مصدق پاسپوت دارد اما دوماه دیگر مهلتش تمام میشود و اگر تمدید نشود، باید برود. سیمکارت او را هم همین چندروز پیش سوزاندهاند. مصدق میگوید همه دوست دارند توی کشور خودشان زندگی کنند اما «کشور ما» پر از بیکاری و استرس است و بعد از لحظهای مکث: «اینجا هم البته الان پر از استرس است.»
۴ هزار و ۸۰۰ رفتگر رفتند
عبدالله، اهل بدخشان است و از دو سال پیش در ایران زندگی میکند. صلاةظهر مردادماه، وقتی در خیابان ایرانشهر تهران، او و دیگر همکارش که ایرانی است، در حال تخلیه سطلهای بزرگ زباله است، دستش را که دستکشی ندارد، روی پیشانیاش میکشد، عرقاش را پاک میکند و میگوید بالای ۱۰۰ نفر را میشناسد که از محل اسکان کارگری که در خیابان میرزای شیرازی است، ردمرز شدهاند.
«توی محل اسکان ۱۶۰ نفر بودیم الان ۶۰ نفر هستیم.» عبدالله را هم چندبار به کلانتری بردهاند اما او کارتاش را نشان داده و آزاد شده است؛ کارت آمایشی که حالا باطل شده و هرلحظه او را در انتظار ردمرز گذاشته است. خانواده عبدالله، بدخشاناند و او تنها در ایران زندگی میکند. پیشازاین او چندماه مسئول رفتوروب معابر تهران بوده؛ در شیفتهای طولانیمدت با ۱۵ میلیونتومان حقوق، چون در کمبود نیروی کار، کار او چندبرابر بوده، از ۱۲ شب تا ۸ صبح و از ۱۲ ظهر تا شش عصر. عبدالله همین چندروز پیش حقوق خردادماه را گرفته و در انتظار حقوق تیرماه است.
براساس آمار رسمی شهرداری تهران و بهگفته مدیرعامل وقت سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران، تهران ۱۰ هزار پاکبان دارد و تا قبل از اجرای طرح ردمرز مهاجران افغانستانی، شش هزارنفرشان خارجی بودند؛ در این صورت و درحالیکه ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران گفته که ۸۰ درصد نیروهای پاکبان ردمرز شدهاند، باید گفت ۴ هزار و ۸۰۰ کارگر افغانستانی شهرداری تهران اخراج شدهاند.
شهریورماه سال گذشته بود که رضا محمدی، مدیرعامل وقت سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران اعلام کرد، هنگامی که پلیس به اسکانهای کارگری مراجعه میکند و به گفته او، «اتباع غیرمجاز» را ردمرز میکند، میان آنها «اتباع مجاز» هم ردمرز میشوند. «بر همین اساس جایگزینی حداقل دو تا سه هزار پاکبان ایرانی در اینحوزه، در دستور کار قرار گرفته و براساس آن، آمادگی جذب پنج هزار پاکبان را داریم که حقوقی حدود ۱۲/۵ تا ۱۵ میلیون تومان برای آنها پرداخت میکنیم.»
آنزمان و با جدیشدن طرح ردمرز افغانستانیها، شهرداری از شورای شهر تهران درخواست کرد تا از وزارت کشور بخواهد بازه زمانی را اعلام کند تا جایگزینی این پاکبانها انجام شود. چراکه به گفته مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران، ردمرز این پاکبانان، گاهی یک ناحیه یا منطقه را تخلیه میکند و زبالهها روی زمین میماند و شهرداری مجبور میشود از نیروهای بقیه نواحی و مناطق جهت جمعآوری زبالهها و رفتوروب استفاده کند.
محمدصادق معتمدیان، استاندار تهران، روز ۱۸ مردادماه اعلام کرد که در ۱۰۰ روز گذشته بیش از یکمیلیون اتباع غیرمجاز در سطح کشور و ۴۵۰ هزار نفر از استان تهران به افغانستان بازگردانده شدند و حالا به نظر میرسد تعداد زیادی از آنها نیروهای خدمات شهری تهران بودهاند. هفته پیش بود که روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی نوشت که در دوماه گذشته، گلایههای شهروندان از کیفیت «نگهداشت پایتخت» در سه مورد رفتوروب، حمل زباله و تمیزسازی معابر کوچهها ۲۰ تا ۴۰ درصد افزایش پیدا کرده است.
این گلایهها حالا از میان حرفهای بعضی کاربران شبکههای اجتماعی هم پیداست. رضا شفاخواه، وکیل دادگستری و فعال اجتماعی دو شب پیش در شبکه ایکس نوشته است: «از بقیه شهرها خبر ندارم ولی تهران را کثافت زباله گرفته. سطلها تلنبارند و خبر از جاروی خیابانها نیست. کارگر ایرانی با این دستمزدها کار نمیکند و پیمانکاران شهرداری برایشان نمیصرفد. بیچاره مهاجر افغانستانی که با ثمن بخس استثمار میشد و صدایش درنمیآمد ولی هرچه دیوار بود سرش خراب کردند.»
او حالا به «هممیهن» میگوید که آقای شهردار فقط کافی است کوچه پشتی شهرداری تهران در محله سنگلج را از نزدیک مشاهده کند و ببیند وضعیت نظافت و سطلهای زباله آن چطور است؟ این وضعیت بر کسی پوشیده نیست، قبلاً در روز دو تا سه بار ماشینهای حمل زباله برای بردن زباله به این منطقه میآمدند، حتی همان زبالهگردهای غیرقانونی هم که حجم زیادی از پلاستیکها را برای فروش میبردند، دیگر نیستند. واقعاً وضعیت کوچهها و خیابانها فاجعه است، این موضوع برای خودشان قابل مشاهده نیست؟ خود شهرداری به این وضعیت اذعان میکند که نیرو کم آوردهایم و نمیتوانیم مثل قبل، سطلهای زباله را تخلیه کنیم.
این میزان از بینظمی فاجعه است. مشخص است که شهرداری توان استخدام کارگر ایرانی را هم ندارد؛ چون با این تورم، کارگر ایرانی حاضر نیست کمتر از دستمزد وزارت کار دریافت کند، اما آن کارگر مهاجر بهدلیل شرایط خود، حاضر بود همان یکسوم حقوق مصوب وزارت کار را بپذیرد: «ما انتظار داشتیم بلافاصله بعد از جنگ، خرابیهای ناشی از آن بازسازی شود، اما بهجای آن، طرح اخراج مهاجران ادامه پیدا کرد؛ این نشان میدهد یک اراده سیاسی هم پشت این ماجراست، همانطور که پیوست رسانهای آن به این شکل پیش میرفت که همه جاسوسهای بازداشتشده افغانستانیاند، اما بعداً وزیر اطلاعات در مجلس گزارش داد که حتی یک جاسوس دستگیرشده هم، افغانستانی نبوده است.
در یک فضای مسموم رسانهای این طرح را اجرا کردند. این شرایط کوچکترین نتیجه این طرح فاجعهبار است، غیر از اینکه پروژههای عمرانی خُرد و کلان متوقف شده است؛ چون بسیاری از کارگران حداقل دستمزد وزارت کار را قبول ندارند.» شفاخواه میگوید که او و همکرانش در سازمانهای مردمنهاد از سالهای گذشته این مشکل را با شهرداری داشتند که وقتی مراجعه کردند و میگفتند چرا وضعیت شهر به این صورت است، به گردن پیمانکار میانداختند و میگفتند، ما پروژهها را به پیمانکار میسپاریم. «این نکته را هم باید در نظر بگیریم که زباله از نظر اقتصادی ارزشمند است و پیمانکاران آنها را میخرند و وضعیت بازیافت آن را برعهده دارند.
آنها نهتنها مهاجران غیرقانونی، بلکه کودکان را هم تحت استثمار قرار دارند. ما مواردی داریم که کودک افغانستانی مهاجر دچار حادثه یا آزاری شده، اما در میان رسیدگی پرونده، ردمرز شده است. اخراج فوری و ردمرز نهتنها با هیچیک از موازین بینالمللی که ایران آن را پذیرفته و متعهد به اجرای آن است همخوانی ندارد، بلکه با قوانین داخلی هم مغایرت دارد. مانند همه کشورهای دیگر، پرونده اخراج یک مهاجر باید در یک محکمه صالح بررسی شود و اجازه اعتراض داشته باشد.
ما میدانیم شاید بسیاری از این مهاجران ممکن است وضعیت پناهجویی نداشته باشند، اما غیر از این است که بسیاری از ایرانیان مهاجر به کشورهای دیگر هم بهدلیل وضعیت اقتصادی، مهاجرت کردهاند؟ آیا صرف وضعیت معیشتی نمیتواند از دلایل پناهجویی باشد؟» او میگوید که شهرداری به هیچ عنوان زیر بار تخلفات پیمانکاران خود نمیرود، چه کودکآزاری اتفاق افتاده باشد و چه به این وضعیت شهر رها شده باشد. پیمارانکاران شهرداری قبلاً با پرداخت یکسوم حداقل حقوق و بهکارگیری کودکان مهاجر، آنها را بهکار میگرفتند و حالا بهیکباره آن را قطع کردهاند.
شفاخواه معتقد است که بحث زبالهگردی کودکان همچنان وجود دارد اما زبالهها در همه شهر تلنبار شده است و شهرداری از عهده آن برنمیآید. » کودکان در چنین شرایطی دچار سل و مشکلات پوستی میشوند، انباشت زباله در فصل تابستان، عواقب زیادی دارد. در همین محله شهرداری کاش آقای زاکانی قدمی بزنند و ببینند که کودکان در میان همین زبالهها در حال بازی هستند. »
بحران خدمات شهری
پیمانکارانی که سالها از مصدق و بقیه کارگران پناهنده و مهاجر در ایران برای خدمات شهری تهران استفاده کردند، حالا دستبهدامن ماموران پلیس و وزارت کشور شدهاند تا برای جایگزینی نیروی ایرانی با آنها، کمی مهلت بدهند؛ پیمانکارانی که سالها از این نیروها بهطور غیرقانونی استفاده کردهاند؛ براساس ماده ۱۲۰ قوانین کار، «اتباع خارجی» تنها در صورت داشتن ویزا با حق کار و پروانه معتبر میتوانند در ایران به کار مشغول شوند.
علاوه بر این، در ماده ۱۸۱ قانون کار آمده است که بهکارگیری نیروی خارجی فاقد پروانه کار، ممنوع است و درصورتیکه کارفرمایان تخلف کنند، به مجازات حبس از ۹۱ تا ۱۸۰ روز محکوم خواهند شد. علاوه بر این، بند ج ماده ۱۱ قانون تنظیمبخشی از درآمدهای دولت، کارفرمایانی را که بهصورت غیرمجاز از نیروی کار خارجی استفاده کنند یا آنها را در مشاغل غیرمجاز بهکار گیرند، به پرداخت جریمهای معادل پنج برابر حداقل دستمزد روزانه ملزم کرده است.
براساس مصوبه شورایعالی کار برای سال ۱۴۰۴، جریمه استفاده غیرمجاز از نیروی کار اتباع خارجی فاقد مجوز، روزانه بیش از یکمیلیون و ۷۳۰ هزار تومان خواهد بود و در صورت تکرار، به دوبرابر افزایش مییابد. همه این قوانین اما موجب نشده به کارگیری نیروهای افغانستانی در شهر تهران کمتر شود و همین سالهاست که صدای اعضای شورای شهر را درآورده. محمد حقانی، عضو پیشین شورای شهر تهران حالا به «هممیهن» میگوید که شورای شهر در دورههای مختلف در این باره ضعیف عمل کرده است.
او میگوید نقش شوراها نظارتی است، نه اجرایی اما همین نقش نظارتی نیز در بسیاری مواقع بهدرستی ایفا نمیشود. اگرچه شورا نمیتواند بهطور مستقیم وارد اجرا شود، اما میتواند پیگیر این باشد که چرا قوانین و ابلاغیههایی که پیشتر از سوی دولت به شهرداریها و وزارت کشور ارسال شده، رعایت نشدهاند. «برای نمونه، ابلاغ شده بود که شهرداریها مجاز به بهکارگیری اتباع خارجی، بهویژه کارگرانی که بهصورت غیرقانونی وارد کشور شدهاند، نیستند. اما این دستورالعمل رعایت نشد و امروز شهرداری درنتیجه همین بیتوجهیها، دچار مشکل و بحران شده است.
در شرایط کنونی، باید تا حد امکان سعی شود نیروی کار ایرانی جایگزین شود. اگر این امکان فراهم نباشد، بهنظر من تنها راهحل موقت این است که از پیمانکاران خواسته شود در دوشیفت فعالیت کنند. درواقع استفاده بیشتر از نیروی کار موجود و انجام اضافهکاری، تنها مسکّن است برای عبور موقت از بحران پیشآمده.»
کسانی مثل حقانی معتقدند، اینکه در سالهای گذشته شهرداری و پیمانکاران از وضعیت آسیبپذیر مهاجران افغانستانی سوءاستفاده کردند، کاملاً درست است. پیمانکاران، آنها را بیمه نمیکردند، با پایینترین دستمزد بهکار میگرفتند و بهدلیل بیمدرک بودن، کوچکترین حقوق انسانیشان رعایت نمیشد. بهگفته او، یکی از دلایل اینکه دستورالعملهای دولتی اجرا نمیشد، همین بود: اگر کارگران بیمه میشدند، پیمانکاران باید سهم دولت را هم پرداخت میکردند.
آنها برای فرار از پرداخت بیمه و مالیات، قانون را زیر پا گذاشتند و این وضعیت، امروز باعث بروز بحران شده است. حقانی میگوید در دستورالعملها، حتی اتباعی که دارای مدارک قانونی بودند هم مجاز به کار در شهرداری نبودند. البته شهرداری بهصورت مستقیم استخدامی انجام نمیدهد؛ بلکه کار را به پیمانکار میسپارد، آنها هم موظفاند که تابع قانون کار باشند اما واقعیت این است که نه شهرداری و نه پیمانکار، قانون کار را رعایت نمیکردند. «البته من چون نه عضو شورا هستم و نه مسئولیتی در شهرداری دارم، دقیق نمیدانم چه درصدی از کارگران محل کار خود را ترک کردهاند یا از کشور اخراج شدهاند.
اما بههرحال، با تکیه بر نیروهای موجود – اعم از پیمانکاران و کارگران ایرانی – میتوان ازطریق اضافهکاری و البته با نظارت و عزم جدی، بخشی از مشکل را حل کرد. نقش معاونت خدمات شهری در این میان بسیار حیاتی است؛ چه در بخش فضای سبز، چه در حوزهی نظافت، که اکنون در بحران قرار دارد. نظارتهای موثر و دقیق در این حوزه میتواند کمک کند تا وضعیت فعلی شهر حفظ شود.
این تخلفاتی که شما اشاره کردید – یعنی استخدام اتباع غیرمجاز – در همهی ادوار شهرداری تهران وجود داشته است، اما در سالهای اخیر شدت بیشتری یافته است. زمانیکه من در شهرداری تهران بودم – ۱۴سال سابقه دارم، ششسال در شورای شهر و حدود ۹سال در معاونت خدمات شهری – ما بهشدت مراقب بودیم که نیروی افغانستانی، بهویژه افرادی که فاقد پاسپورت، اجازهی اقامت یا مجوز کار بودند، بهکار گرفته نشوند اما ضعف نظارت و بیتوجهی برخی پیمانکاران باعث شد این اتفاق بیفتد. حتی مواردی از بهکارگیری کودکان کار نیز گزارش شد، که تبعات اجتماعی و انسانی بسیار سنگینی دارد.»
در دهه ۹۰ و زمانیکه محمد حقانی در معاونت خدمات شهری شهرداری تهران مشغول بهکار بود، قبل از واگذاری امور به بخش خصوصی، شهرداری تهران حدود ۳۰ هزار نیروی خدمات شهری در اختیار داشت؛ این شامل کارگران فضای سبز، پاکبانان و نیروهای بخشهای دیگر بود. پس از واگذاری، شرایط تغییر کرد و نیروی انسانی کاهش یافت، اما کنترل و نظارت هم بههمان نسبت کمتر شد. او میگوید این تخلفات فقط مربوط به کارگران افغانستانی نبود. در مواردی، حقوق نیروهای ایرانی هم بهدرستی پرداخت نمیشد. البته چون کارگر ایرانی باید بیمه شود و شرایط قانونی برایش فراهم باشد، فشار نظارتی بیشتری وجود داشت اما درباره کارگران افغانستانی، حتی همین حداقلها نیز رعایت نمیشد.
توقف تحویل پسماند خشک از خانهها
عباسآقا، رفتگر ایرانی خیابان پاکستان تهران، از ۹ سال پیش، خیابانهای تهران را تمیز میکند. ساعت چهار صبح یکشب تابستانی، جاروی عباسآقا مثل همه ۹ سال گذشته، با همدماش، جارو، در حال کار است و با چشمهایی خوابزده میگوید در دو، سه ماه گذشته، تعداد همکاران افغانستانیاش بسیار کمتر شده و همین، شیفتهای بعضی از همکاران دیگر را بیشتر کرده. او از ساعت ۱۲ شب تا شش صبح کار میکند و ۱۷ میلیون تومان حقوق میگیرد، با حق بیمه و همین بیمه است که او را همه این سالها رفتگر نگه داشته؛ مزایایی که کارگران خارجی شهرداری همه این سالها از آن بیبهره بودهاند.
الهام فخاری، عضو شورای شهر تهران، همه اینها را نتیجه رویه و بازخورد نادرست و غیرعادلانه با آدمها، بهویژه با نابرخورداران میداند که نهتنها در گذشته که امروز هم پیامدهای آسیبزا داشته و دارد. او به «هممیهن» میگوید هنگامی که از مقابله با بهکارگیری کارگران بدون رعایت حق قانونی آنان در پرداخت حقوق، برخورداری از ساعت کاری و شرایط کار منصفانه و تنظیم درست نیروی کار سخن میگفتیم، نشست، بازدید و پیگیری داشتیم، برای این بود که مدیریت پسماند و نگهداشت شهر اول اینکه، قانونی و با رعایت انصاف، عدالت و دقت صورت بپذیرد و دیگر اینکه، با موجهایی ازایندست، دچار چالش و فروپاشی نشود.
به گفته او از اصلیترین کارهای شهرداریها، مدیریت پسماند و نگهداشت شهر است. زمانی رقیبان سیاسی ما یا حتی برخی نهادها بهکنایه در نقد رویکردهای فرهنگی، اجتماعی دوره کاریمان میگفتند که شما اول به جمعکردن سطل آشغالهای شهر بپردازید. درست است نگهداشت و مدیریت پسماند از وظیفههای اصلی شهرداریها است ولی بدون آگاهی و پیشبینی و برنامهریزی اجتماعی چگونه میتوان شهر را درست و پاکیزه نگهداشت؟
«بهکارگیری نیروی غیرقانونی، از کارگر کودک تا سالمند از مهاجر و پناهجوی بدون مجوز چه توجیهی جز سودجویی و بهرهکشی از انسان درمانده و گرفتار داشته است؟ بارها به این پرداختهایم و امروز هم بهعنوان کنشگر اجتماعی و فرهنگی شهر پیگیری میکنیم که چرا شهرداری در نظارت بر پیمانکاران خود نتوانسته قانون و رعایت انصاف و عدالت قانونی و انسانی را قدرتمند اجرا کند که با خروج اجباری آن تعداد نیروی کار، وضعیت پسماند در شهر کمکم دچار مسئله جدی بشود؟ چرا از ویزا و حقکار مهاجر قانونی و پناهجوی دارای جواز بهدرستی و بهجا دفاع نمیکند درحالیکه به کار و خدمت او نیاز دارد و در برابر کارگر قانونی خود متعهد است؟»
فخاری میگوید که تحویل پسماند خشک جداسازیشده از مبدأ (خانههای مردم) یکماه است بلاتکلیف و متوقف است؛ و این بهقول او یعنی ما دچار یک بحران و پسرفت بزرگ در اداره شهر شدهایم. «گرچه سالهاست که با تغییر قانون و مقررات کار جمعآوری، تفکیکف بازیافت و امحای زباله به پیمانکاران بخش خصوصی و البته یک شبکهی منتفع مرتبط خاص، سپرده شده ولی میبینید که این حوزه شامل پسماند، نگهداشت ازجمله برفروبی و موارد مرتبط، جزو اموری است که میتواند اختلال جدی امنیت و بهداشت شهری ایجاد کند.
به نظر من و برپایه اصول پدافند غیرعامل شهری، باید این موارد را جزو وظایف حاکمیتی همچنان تلقی کرد و تا جای ممکن از واگذاری به پیمانکاری و بخش خصوصی در مراحل اصلی کاست. برخی از دلیلهایم نقص نظارتی، تجربه زدوبندها در مناقصهها، عدم رعایت ضوابط در بهکارگیری نیرو و رعایت حقوق کارگران است.»
به اعتقاد فخاری، شهردار تهران که در همه جلسات دولت شرکت میکند، باید با وزارت کشور در مورد دفاع از حق کارگر قانونی دارای ویزا که در حال خدمت در لباس نارنجی یا با لوگو و مشخصات لباس کار در شهر دچار بگیر و ببند شده، مذاکره و از حق کارگر طرف قرارداد خدمات شهری دفاع کند.
«بهطور ناگهانی چگونه بیش از ۱۰هزار نیرو میتوان جذب و بررسی کرد و بهکار گرفت؟ از منظر پدافند غیرعامل شهری نگاه کنید، خواهید دید چه خطر بزرگی میتواند بشود چون اگر با شتاب و برای جبران فوری در بهکارگیری افراد دقت نکنند چهبسا خطر سیار در شهر منتشر خواهد شد.»
کرامت انسانی رعایت نشد
بخش خدمات شهری تهران سه دسته نیرو دارد؛ نیروهایی که همراه با ماشینهای حمل زبالهاند (که پایینترین و سختترین سطح کاری است)، نیروهای جاروکش خیابانها و نیروهایی که راهآبها و جویها را باز میکنند. بررسیها نشان میدهد بعضی پیمانکاران ممکن است از یک کارگر برای هر سه کار استفاده کنند اما سختی کار، بهویژه برای نیرویی که کارگر ماشین زباله است، بهحدی زیاد است که کمتر کسی حاضر به انجامش میشود.
این شغل خطرات جسمی جدی دارد؛ آرتروز، کمردرد و بیماریهای متعدد. پریسا پیمان، کنشگر شهری که سالها در حوزه پسماند فعالیت کرده به «هممیهن» میگوید که اگر قرار است شهرداری تهران ۱۰ هزارنفر نیروی جدید جذب کند، باید حقوق، مزایا و تضمین سلامت برایشان فراهم باشد.
«کارگر خدمات شهری هرروز با زبالههای آلوده، شیرابهها، پوشک، تیغ، مواد شیمیایی و… سروکار دارد. دستکش ندارد، ماسک ندارد، هیچگونه حفاظتی ندارد. و اگر این مسائل برای نیروی ایرانی هم فراهم نشود، چرا باید کسی تن به چنین کاری بدهد؟ و اما مهمتر از همه، کرامت انسانی است.
هیچگاه درباره کارگران افغانستانی، کرامت انسانی رعایت نشده؛ نه هنگام کار، نه هنگام اخراج. اینکه سالها از آنها در سختترین مشاغل استفاده شود و بعد یکباره، بدون حمایت و بیرحمانه از مرز اخراج شوند، نقض فاحش حقوقبشر است. کارگری که نه کارت اقامت دارد، نه بیمه، نه امکان شکایت. اگر همین فرد یکروز دستاش قطع شود، چه کسی پاسخگوست؟ از دید من، اینها همه بیعدالتیهایی است که ریشه در ساختار بیمار و فاسد مدیریت شهری دارد.»
پیمان میگوید چرا پیمانکاران شهری از نیروی کار افغانستانی استفاده میکنند؟ چون هیچ قشری مظلومتر و بیدفاعتر از آنها پیدا نمیکنند. «اگر بررسی کنید، قراردادهای پیمانکاری شهرداری تهران با نیروهای افغان بهصراحت ممنوعیت بهکارگیری اتباع خارجی را ذکر کردهاند. در نسخهای که من دیدم (احتمالاً مربوط به سالهای ۶۵-۹۵)، پیمانکار موظف بود درصد کارگران افغانستانی را طی مدتی به صفر برساند اما این بند هیچوقت اجرا نشد.
من خودم چندسال پیش بهطور غیررسمی و پژوهشی از سولههای آرادکوه بازدید کردم و طبق دادههایی که گرفتم، در زمان کرونا حدود ۷۰۰ کارگر افغانستانی در آنجا مشغول بهکار بودند. در کرج هم یکی از مسئولان پسماند گفته بود که حتی پس از مکاتبه با وزارت کار برای جذب نیروی ایرانی، هیچکس حاضر بهکار نشد. چرا؟ چون این شغل، هم کمدرآمد است، هم محیط کاریاش آلوده است و هم خطرات جسمی فراوانی دارد.
افراد پس از مدتی دچار بیماریهای مختلف میشوند. حتی در بازدیدهای مکرر خودم، ندیدم که ایرانیای آنجا مشغول باشد. اینکه امروز نیروهای افغانستانی اخراج شدهاند، خود بحرانی ایجاد کرده، چون ایرانیها حاضر به انجام این کار نیستند. درحالحاضر شهرداری فراخوان داده تا ۱۶ هزار پاکبان ایرانی جذب کند. اما من بعید میدانم که بتوانند چنین تعدادی را از میان شهروندان ایرانی جذب کنند.»
به گفته او، راهکار اصلی برای جایگزینی نیروی انسانی در مدیریت پسماند، ، تأمین منابع مالی کافی است. اگر شهرداریها بخواهند نیروی انسانی ایرانی را جذب کنند، باید بتوانند دستمزد مناسب و قابلقبولی پرداخت کنند چون این شغل، ازجمله مشاغل سخت محسوب میشود و از جذابیت چندانی برخوردار نیست. بنابراین تنها عامل ترغیبکننده برای باقیماندن نیروی انسانی در این حوزه، پرداختی مناسب است. بنابراین اگر شهرداری میخواهد نیروی انسانی جذب کند، باید چندگام عقبتر را اصلاح کند؛ آموزش شهروند، ایجاد زیرساخت، کاهش خطر محیط کار و نهایتاً پرداخت منصفانه.
خب اگر کمبود دارید از خارج کشور بطور قانونی و با صدور ویزا رفتگر و نیروهای خدماتی وارد کنید. مثل کارگران ایرانی که چند دهه قبل برای رفتگری و کارهای خدماتی بطور قانونی با ویزا وارد ژاپن شدند.
شهرداری حقوق مناسب به پاکبان پرداخت کند ایرانی بیکار زیاد است و بدون نیرو نخواهند ماند.اما شهرداری شده مافیا و یک تعداد پیمانکار اونجا هستند که پولهای کلان از شهرداری می گیرند و سعی می کنند که با استخدام کارگران افغانی و بیمه نکردن اونها تا می توانند پول به جیب بزنند.آه و ناله الان اونها نیز به خاطر از دست رفتن منافعشان است.در کشورهای اروپایی بیشترین دستمزد را پاکبانان دریافت می کنند.حتی دستمزد آنها از فرهنگیان هم بیشتر است.تا زمانی که ریشه مافیا در شهرداری ها خشکانده نشود شاهد همین وضعیت هستیم.
شهرداری میبایست خدمات شهری را مستقیما در دست بگیرد و دست مافیای پیمانکاران را که با بعضی از مدیران شهرداری شریک هستند را کوتاه کند.
دمت گرم شهرداری و پیمانکار شهرداری یه مشت آدم میخواهند که بیمه نکنند یا حق و حقوق اونها درست پرداخت نکنند باید کارگر شهرداری باشی تا بفهمی چه بلایی سر کارگر شهرداری میارن این پیمانکار ها و سر کارگرها
احسنت درست گفتی
حقوق خوب بدین تا کارگر ایرانی با جون و دل کار کنه
پيمانکار میخواد میلیارد میلیارد پول بگیره بعد کف حقوق کمترین حقوق رو به کارگر افعانی بده بیمه هم نداره ، مملکت ثروتمند پر از پول ، خوب ماهی چهل پنجاه میلیون به کارگر ایرانی بدین ببینید چطور کار میکنه ، آموزش و پرورش درستی هم نداریم اگر از همان دوران دبستان کار رفتگری رو بهش ارج و احترام میزاشتن مثل کشورهای ژاپن و اسکاندیناوی الان اکثر جوانان رفتگری میکردن ما مدیریت نداریم
این همه آدم فقیر توی حاشیه ی تهران وشهرهای بزرگ بیکارند .میان برای رفتگر .
پیمانکاران شهرداری، حقوق درست بدهند، پاکبان ایرانی بیشتر از ظرفیت هم خواهیم داشت، کارفرماها حقوق کارگران را درست نمی دهند، بهانه کرده اند کمبود کارگر هست.
بابا خجالت بکشید شما شدید صای پیمانکار بی وجدان چرا نمیفهمید ایران زیر بدترین تحریمها وکشوری در جنگ هست حالا میلیون ها افغانی ریختند توی ایران از منابع این کشور استفاده میکنند کشور خودشون جنگ نیست تحریم نیست ای ایرانی وطن فروش دست بردار اخراج افغانی
تندروهای مذهبی نما و افراطی و اعضای گروهک منفور پایداری را تا بازگشت مجدد افاغنه را مأمور نظافت تهران کنید تا چند ماهی مفید باشند و همه عمر مفت خور نباشند
با حذف پیمانکاران و پرداخت حقوق عادلانه به رفته گران وضعیت موجود به روال عادی خود برمیگردد برای فقر اطلاعاتی که نویسنده متن دارد واقعا متاسفم
دروغگویان شهرداری مدعی بودند از اتباع استفاده نمیکنند . حالا دروغ آنها زد بیرون . الآن هم اگر طبق قانون کار حقوق پرداخت کنند و بیمه کنند ، مشکل کمبود رفتگر با کارگر ایرانی حل خواهد شد .
شهرداری تهران چه مرثیه اییدمی خواند ، مضحکه شهرداری دولتی یک کشور اقدام به استخدام اتباع غیر مجاز و زیر سن کار کرده به جای محاکمه یا ندامت ، تازه طلبکار هم هست پاکبانی از کی شده کار سخت ، پاکبان با بیمه تامین اجتماعی اگر اگهی استخدام بزند انقدر جوان و پا به سن میان برا استخدام که البته خودشان هم میدانند ولی داستان سر پیمانکارهایی است که ازاین منبع درامد و مزد کم دادن و بیمه نکردن محروم شدن ، کم پولی برداشت نمیکردند ، اگر زباله گردهایی که سره کوچه چند تاش و همیشه میبینیم فقط استخدام کنند هم یه هم وطن سر یه کار رفته و ارزی خارج نمیشه هم دیگه زباله گردی شغل نمیشه برا جوان ایرانی بیچاره
شرکت های طرف قرار دادشهرداری در نظافت شهر ، افغانی غیر مجاز را بانصف حقوق وکمتر به کارگرفتند ، بیمه هم نمیکردند اما پول کامل از شهرداری میگرفتند ولی در جیب خودشان میگذاشتند . الان هم قانونی برخورد شود و شرکت های پسر خاله ای و فامیلی و بخور بخور از شهرداری جمع شوند ، کار مال کارگر ایرانی است
دستشان خالی مانده؟! این همه کارگر ایرانی! کمی وجدانشان را بیشتر کرده هم حقوق بهتری بدهند و هم انها را بیمه کنند تا دستان خودشان هم به زودی پر بشود!!!
۱۴ سال به عنوان یک زن ایرانی برای شهرداری کار کردم اول انتظامات بودم بعد از ۱۰ ماه من را فرستادن فضای سبز ۱۰ سال در شهر بانو بوستان ولایت درفضای سبز همه کار کردم درسال ۱۴۰۰ من را از شهر بانو به داخل بوستان ولایت آوردن ۲ سال هم سرویس کار بودم هم در دفتر فضای سبز خدمات از شهریور ۱۴۰۳ کار ما شد ۱۲ ساعت بدون تعطیلات وجمعه جون من نتوانستم ۱۲ ساعت کار کنم من را اخراج کردن آیا کسی هست از کارگر مظلوم ایرانی دفاع کند یا فقط فکر افغانها وپیمانکار هستید
اگر حقوق خوب بدن به موقع بدن عیدی درست بدن صد در صد هست این همه پول و ثروت تو کشور به کارگر پانزده میلیون تا بیست میلیون میدن اگر ماهی چهل میلیون بدن کارگر ایرانی با جون و دل کار میکنه بعضی پیمانکار ها بخاطر دو سه میلیون کمتر حاضرن امنیت کشور رو به خطر بندازن کارگر افعانی وارد کنن
تا اینجا که من خواندم اکثر پاکبانان اهل بداخشان هستند .. بداخشان یک شهر تاجیک تبار است که بیشترشان طرفدار طالبان هستند ودر گرفتن پنجشیر که متعلق به تاجیک ها طرفدار احمد مسعود بود به طالبان کمک کردند ..عبدالحمید خراسانی فرمانده گروهک داعش خراسان هم از همین تاجیک تباران است که با رها مردم این تاجیک های داخل ایران را تحریک به کشتن و چاقو زدن ایرانیان کرده بود .الان هم معلوم شد که چرا در زمان حمله اسراییل انار تمام سران نظام را داشت با کمک پاکبانان افغانی ..خاک بر سر اون مسئولین لی لیاقتی که به خاطر مزد کم از تروریست تباران افغانی استفاده کردند وباعث کشته شدن بهترین دانشمندان و سرداران شدند ..الان چرا امنیت و اطلاعات شهردار تهران را که باعث چنین تخلف بزرگی شده دستگیر نمی کنند
پیمانکاران مفتخور رانت کوچولو را. بیرون کنند تا خود دولت یا شهرداری با حقوق بیشتر وبیمه ایرانی استخدام کنند .بله پیمانکار زالو دنبال خوردن بیشتر است ..یک درصد رساناهای اینچنین که در همه زمینه ها رسوخ کردند حق صدها همو طن دیگر را میخورند ..حاجی فلاان شدند ماشینهای فلاان وویلا ها سیستم غلط مملکت داری .
حرفدمفت میرنن. اگهی استخدام برنید با بیمه کلی میان برا کار. افعاتی رفتن مردم راحتوشدن
فقط اخراج همه افغانی ها. ایران به حد کافی نیرو برای جایگزینی داره.ضرری که افغانی ها به ایران میزنن خیلی بیشتر از سودش هست .اخراج مطالبه ملی
این بهانه سازی ها برای ورود غیر قانونی افغاتی بیسواد هست طریقه نظافت شهری و جمع کردن زباله باید عوض شه. نیاز به افغانی نیست.
کارخانه ها کارگر ندارند
انبوه سازان مسکن نیروی کارگری ندارند و راکد شده
معادن کارگر معدن ندارن با ظرفیت بسیار کم کار میکنند
کشاورزی در بسیاری از جاها رها شده
باغات نیروی برداشت محصول ندارن برای همین قیمت میوه افزایش یافته
هزینه های کارگری از روی 400 به روزی 1500 افزایش یافته
افغان ها خودشون از اشغال ها آزار دهنده تر هستند شهرداری خائن تهران
افغان ها خودشون اشغال هستن یکی باید خودشون رو جمع میکرد که خدا روشکر یک درصدشون رو جمع کردید یک کم شهر نفس کشید
از آن دسته از افغانهایی که مجوز دارند و حدودا سه میلیون می شوند استفاده کنید و یا از کارگران روز مزد که دور میدانها هستند استخدام کنید فکر کردن نمی خواهد .
دولت که ندار نیست کارگر ایرانی استخدام کنه سر وقت حقوق و مزایا شو پرداخت کنه مگه کارگر ایرانی مرض داره کار نکنه پول خوب بدن کار خوب میبینند
بیرون کنید این قوم داعش رو خیلی نامردی ولی وجدان هستند از اونها بدتر ایرانیهایی هستند که این هارو به کار میگیرند اسم خودشونم گذاشتند ایرانی و وطن دوست براشون متاسفم
خدارا شکر. بیایید از قم افغانی ببرید. خیلی خیلییییی زیاد داریم. پیمانکارهای محترم ی مقدار ب حق خودشون راضی باشند تا خود ایرانیها بیان سر کار و خانواده تشکیل بدهند و معتاد و دزد و... نشوند و دختران هم بیوه نمونند
چرت اند پرت.مثل اینکه واسه بعضی ها امنیت دوزار ارزش نداره خجالت بکشید زاکانی که میگفت در شهرداری اتباع استخدام نداریم الان دم خروس زد بیرون.افغانی بدون دلیل اینجا جا خوش نکرده این هزار بار بفهم نفهم ما افغانی نمی خوایم خیلی سخته فهمش کی در جنگ دوازده روزه پشت این مملکت ایستاد مردم ایران یا افغانی جاسوس؟؟؟؟؟؟؟...
چطور رفتگر داره بفرسته اربعین ؟ افغانی ها اخراج همشون هیچ دلیلی قابل قبول نیست
ای بابا !چرا؟ خب مسولین فکر کنند اونم سرمایه مملکته همه را جارو کنند بره!!!
نیروی کار مفت میخواید وگرنه کارگر هست.
نداشته باشه بهتر ازینکه یه جماعت بی نام و نشون بیان تو مملکت با خیال راحت که نمیشه ردشونو زد هرکاری دلشون خواست بکنن. کی گفته افغانی نباشه کار میخوابه؟ والا توی کوچه ی ما ۳ تا ساختمون دارن میسازن قبل و بعد از اخراج افغانی ها کار اصلا تغییر نکرده. هرموقع رد میشی میبینی یه بخشش پیشرفت کرده.
مگر در موضوع اشتغال استفاده از افغانی ممنوع نبود پس چرا در شهرداری که یکی از ارگانهای کلیدی هم هست از افغانی استفاده میکنیدچرا از کارگر ایرانی استفاده نمیکنید ،چرا سنگ افغانی رو به سینه میزنید؟؟؟؟؟
چرا از خودتون داستان تعریف میکنید کی میگه شهردازی
نیرو کسر داره زیادم هستن
به نظرم دنبال بهانه ميباشند تا مجددا افغاني هارو برگردونن هرچند اخراج افاغنه يك شو براي سرپوش گذاشتن رو ضعف امنيتي بود
قابل ذكر است كليه افاغنه بدون مجوز كه بنده به واسطه نوع كارمي شناختم نه تنها نرفتن بلكه بيشتر شدن
دزدیاتون رو کمتر کنید نیروی برای کار کردن هست
بعد از چند سال یه کار درست تو این مملکت انجام شد،اونم عده ای منفعت طلب میخوان خراب کنن،اگر چند میلیون افغانی خارج شده باشند به همان اندازه مصرف منابع ما کمتر شده بخصوص آب و برق و گاز ،دانش آموز افغانی در مدارس کمتر شده حاشیه نشینی کمتر شده و...یکبار توان مدیریتی داشته باشید بجای راه حل تکراری از نظرات مردم حداقل بهره ببرید.
مملکت این همه لیسانسه با مدرک بیسواد داره برید از همین حمالهااستفاده کنیدتاحمالی کنندوازکشورفرارمغزها را شاهد نباشیم
از بسیج و حوزه های علمیه کمک بگیرید.
ایران شده دزدخانه
لعنت خدا بر هرکسی که از اتباع دفاع میکنه این نشون میده که دزدی وفساد ادامه داره.
خوب از جوانان خودمون استفاده کنید .پول خوب بدید مردم خودمون کار کنن
شما خیلی بیجا کردید که اینقدر چرت وپرت نگی توایران به این بزرگی اینقدر مردآبرو دار هست که بیاد توشهرداری کارکنه، شما هم اینقدرطرفدارافاغنه نباش پولشون به دهنت مزه کرده بود حالا بیرونشون کردن کاسه کوزه ت شکسته شد داری میسوزی، شرف داشته باش ازهموطن خودت دفاع کن
حقوق درست و درمون بدید به کارگر ایرانی تا مجبور نشه بره کشورهای دیگه ظرف بشوره وتوالت تمییز کنه تو همین کشور خودمون کار کنه و حقوق درست ودرمونه بهش بدید اگر راست میگید همین افغانی ها قشر کارگر ایرانی را بی مقدار وکن ارزش کرده بودند کاشکی زودتر آنها را بیرون میکردند وانشا الله ادامه داشته باشد
چراحق وحقوق کارگر ایرانی رو نمیدیداونوقت میرید افغانی میارید اونوقت میگید بیکاری زیاده من خودم رفتم شهرداری منایرانی راقبول نکردن افغانی راقبول کردن بخاطر بیمه ومزایای اونی که دفاع بیخودی میکنی همین رفته گر افغانی بچه تو بکشه یایلا سرش بیاره از کجامیخای بگیریش
به اسم کارگر ایرانی پول ومزایای میگیرندولیست بنام ایرانی رد میشه اونوقت ۱به۴ هم به افغانی نمیدن
تروخدامنعکس کن حرف منو چرااز این ۱۰میلیون افغانی رسوب کرده درایران استفاده نمیکنیدمگه همین چند تاافغانی بودن میدانید چراغونی اینا بمحض اینکه چندسال میان توایران دیگه تنبل میشن ومیرن کارای سبکتردیگه بهشون بر میخوره ماایرانی هانون خور میخایم مگه اصلاباید قانونیشان اخراج شن اول بعداعیرقانونی
ایرانی بهتر از افعانی کار میکنه من با چشم خودم دیدم ، یه نکته پنهانی که بعضی ها متوجه نیستن اینه که کاری که ایرانی با دونفر انجام میده افعانی با شش نفر انجام میده کاری که ایرانی با چهار نفر انجام میدن افعانی ها با هشت نفر انجام میدن ، اینطوری فشار کار بین شون تقسیم میشه بعد بعضی ها فکر میکنن افعانی ها خوب کار میکنن نه عزیزم افعانی چون تعدادشون زیاده کاری که به سه نفر نیاز داشته باشه رو هفت نفری انجام میدن و سر بعضی از صاحبخانه ها رو شیره میمالن و صاحب کار هم متوجه این موضوع نمیشه ، تو شهر ما فنداسیون ساختمان رو افعانی ها با دوازده نفر اومدن ولی ایرانی با پنج نفر میاد تفاوت در این هست شما به کار کردن افعانی ها تو ساختمان های شخصی نگاه کنید متوجه میشین دارن صاحبخانه ها رو گول میزنن
موقعیکه افغانی ها در ایران رفتگر بودند مگر خیابانها و کوچه ها تميز بودند. افغانی ها می آمدند آشغال ها را جدا میکردند هرچه را میخواستند بر میداشتند الباقی آشغال ها را وسط کوچه ها و خیابانها و جوب ها میریختند و میرفتند. آن کدام احمقی است که میگه افغانی ها تميز می کردند؟
حاج آقا زاکانی هم حتماطبق فتوی علم الهدی عمل کرده
خداروشکر این جنگ 12 روزه ، تحلیل وفلسفه غلط خیلی هارو آشکار کرد
نون کههستی واین مقاله های تبلیغی به نفع افغانها مینویسی یا خاینید یا افغانی هستی ومی خواهی ایران فروشی به نفع افغانها وپول کثیف به جیب بزنی مگر مردم ایران کم جوان دارد کاری وپر تلاش شما میخواهید آنها زحمت بکشند وسودکلان در جیب شما خاینین برود ما کارگر افغان چه مجاز وچه غیر مجاز نمی خواهیم بی خود دست و پا نزنید ای دزدان بیتالمال وحقوق مردم ایران اگر من کارهای بودم یک افغان در کشور باقی نمی گذاشتم هنوز چند برابر آنچه اخراج شده در کشورمان در سوراخها چپیده اند تا خون ملت ما را بکشند
حالا خودتون به درو دیوار بکوبید هزار تا دلیل بیخود بیارید تا افغانیا اشغالگرو نگه دارین امیداوارم آه این ملت دامنتونو بگیره این افغانیا بلایی که سر مملکت اوردن که صد سال دیگه هم قابل جبران نیست شهر پرازآشغال باشه بهتراز اینه که اینجا افغانستان باشه بلاباید سر خانواده این مسئولین بی غیرت بیاد تا درد مارو بفهمن